فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مبارزه و جهاد

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

تمام عناصر آفرينش، و اجزاء خلقت، اعم از جماد، نبات، حيوان، و انسان در راه رسيدن بكمال، و مقصود نهائى، و براى بدست آوردن راه مستقيم، و خلاصه براى آماده نمودن خويش براى زيستن، با موانع و حوادثى روبرو هستند، كه براى برداشتن آن موانع از مسير حيات خود و رسيدن بهدف، چاره اى جز مبارزه و جنگيدن با هيولاى موانع، و حوادث و بلاها ندارند.

از لغت مبارزه و جنگ وحشت نكنيد، زيرا مبارزه و جهاد همان فعاليت و كوشش موجودو زنده است، كه بخاطر بدست آوردن برنامه هاى لازم، چاره اى جز آن ندارد.

اين حقيقت حتمى است، كه هيچ جزئى از اجزاء كاخ حيرت آور آفرينش بدون سعى و كوشش، و منهاى تحمل رنج و سختى، و خارج از گردونه مبارزه به نتيجه نخواهد رسيد، و زندگى سالم بدست نخواهد آورد.

انسان نيز كه برترين موجود روى زمين است، از اين قاعده مستثنى نيست، بلكه موانع راه حيات انسانى او بيشتر و در نتيجه بايد ميدان فعاليت و مبارزه او گسترده تر باشد، بقول قرآن مجيد در سوره النجم آيه 39

وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى :

انسان بدون فعاليت و تحمل رنج، و استقامت و ايستادگى در ميدان مبارزه با موانع و حوادث، ثمر و محصولى عايدش نميشود.

راستى كدام انسان بدون قبول زحمت، ماوراى تحمل سختى، منهاى مبارزه با پيش آمدها، خارج از برخورد با مشقات توانسته، بكب فضيلت نائل آيد، و بمقاصدى كه عالم آفرين برايش مقرر داشته برسد؟

نه تنها بدست آوردن برنامه هاى مثبت نياز به مبارزه و كوشش دارد، بلكه رسيدن بهدفهاى غير انسانى هم مركب فعاليت لازم دارد مگر ستمگران و بيدادگران تاريخ براى رسيدن بهدفهاى شوم خود، انواع سختى ها را بجان نخريدند، و در راه بكرسى نشاندن مرام و حكومت خويش ايستادگى و مبارزه نكردند؟

در هرحال مبارزه يك امر ضرورى است، و ميتوان گفت حيات بدون جنگ و جهاد مساوى با نيستى و عدم است.

بايد توجه داشت، كه در اين مسير خستگى انسان را از رسيدن بهدف باز ندارد، زيرا سستى و خستگى هم يك مانع است، كه بايد با اراده اى استوار، با اين مانع هم جنگيد.

آنان كه در برابر فشارها، و موانع خسته ميشوند، و اظهار عجز و زبونى مينمايند، و يا گاهى براى فرار از مبارزه و حوادث در راه حيات، حوادثى كه نتيجه و هدف پس از آن است، بگوشه انزوا پناه ميبرند، و بانتخاب زاويه اى خلوت برميخيزند، و از برنامه هاى تربيت كننده، و نيرودهنده دورى ميجويند، و يا بخيال خود براى راحت شدن، و بچنگ آوردن خوشبختى خودكشى ميكنند، انسان نيستند، و از آدميت بهره اى ندارندا ينان معناى حيات را نيافته و راستى از بهره هاى هستى بيخبرند.

اينان اگر مفهوم حيات را مييافتند، و آگاه ميشدند كه رسيدن به هدفهاى مثبت، هميشه توأم با رنج و زحمت، ومبارزه و فعاليت، و احيانا مساوى با گرسنگى و تشنگى، و جنگ و جهاد و آواره شدن از خانه و شهر، چه بسا زندان و تبعيد و زجر، يا برابر با نوشيدن شربت گواراى شهادت در راه خداست، هيچگاه به تن پرورى و سستى و كسالت و خسته شدن از حيات و فرار از مسئوليت و عاقبت خودكشى تن نميدادند.

اصولا در راه رسيدن بسرمايه هاى مادى، يا بهره هاى معنوى يا در راه برقرار كردن ارتباط با افراد جامعه، يا تشكيل زندگى موافق با برنامه هاى انسانى، موانع و مشكلاتى وجود دارد، كه انسان بايد بجاى ترس از واقعه، يا سستى و تن پرورى، شجاعت و بى باكى، كوشش و مبارزه در راه مقصود را برگزيده، تا حصول پيروزى مبارزه را ادامه دهد، و آگاه باشد كه فتح و غلبه، محصول استقامت و جنگ با موانع است، و فضيلت و شرف و كيان آدمى بسته به تحمل سختيها، و قبول بار جهاد و كوشش است.

 

پيروزى و فتح

قرآن مجيد ميفرمايد:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ «1»:

همانا انسان در ميدان رنج و زحمت، و فعاليت و كوشش، و ناراحتى و فشار آفريده شده، ولى بايد باين معنى بينا باشد، كه هر سود و بهره از پس سختى و كوشش است.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» «2»:

پيروزى حتمى، پس از تحمل شدائد، و استقامت و صبر در ميدان مبارزه با موانع از آن انسان است، و مسئله مبارزه با پيش آمدها، و ايستادگى در راه بدست آوردن هدف، و پيروزى پس از جنگ آنقدر مهم و با ارزش است، كه قرآن مجيد در بسيارى از سوره ها و آيات، مردم را بجنگ در تمام جبهه هاى حيات، اعم از جنگ و مبارزه با هواى نفس، يا با دشمنان دين و وطن، يا با زندقه و كفر و مكتبهاى ضد انسانى دعوت نموده، و وعده پيروزى به جنگجويان داده، و نتيجه فرار از مبارزه و ميدان جنگ را، گرفتار آمدن بخشم و عذاب الهى دانسته است «3»

قرآن ميگويد: با عوامل بازدارنده از هدف مبارزه كنيد، و بخود ترس و هراس راه نداده، و اميد حتمى به پيروزى داشته، و بدانيد كه وعده خدا حق است، و اين خداوند است كه بمردم مؤمن نويد پيروزى و فتح داده است. «4»

كتاب خدا در سوره يوسف نااميد بودن از پيروزى را از صفات كفار و ناسپاسان قلمداد كرده. «5» و جامعه را از يأس و ترس از نرسيدن به مقصود برحذر داشته.

جوانى كه هيجده سال در خانه پدر و مادر، خورده و خوابيده و وقت گرامى را بعيش و نوش گذرانده، و هرگاه اراده خروج از خانه مينموده با پوليكه وسائل خوش گذرانيش را آماده ميكرده، خارج ميشده، و چون از تفريح بيرون بخانه بازميگشته، انواع غذاهاى لذيذ و دلچسب برايش آماده بوده، پس از احضار بسربازخانه، قواعد و مقررات ارتش ايجاب ميكند كه او را در فشار گذاشته، و بتمرينهاى سخت وادارد.

قبل از دميدن صبح او را از خواب بيدار كرده، و با در اختيار گذاردن كمترين فرصت باو از اواجراى تمام دستورات را ميخواهند.

بجيره بندى شدن غذا و آب دچارش كرده، و در اردوهاى بيابانى او را بكارهاى فوق العاده سخت واميدارند، و ازا و ميخواهند در سايه تمرين عمليات محير العقول انجام دهد، و گاهى يك شبانه روز باو پاسدارى داده و چرت زدن را برايش جرم حساب ميكنند، و خلاصه از طريق زجرها و سختى ها و كارهاى سنگين، و بيخوابى و گرنسگى و تشنگى او را يك انسان مبارزه كننده با پيش آمدها بار ميآورند، تا بهنگام نياز از وجودش براى حفظ يك قاره يا يك منطقه و كشور استفاده كنند.

سربازاگر بخواهد در سربازخانه همانند خانه و آغوش گرم پدر و مادر ادامه زندگى دهد، نه اينكه نخواهد توانست دفع حادثه كند، بلكه درا ولين فرصت بخاطر حفظ شكم و شهوت، هو اجراى برنامه هاى عيش و نوش و از همه بدتر بعلت نداشتن اراده قوى و آگاه نبودن براه مبارزه، از برابر پيش آمد و حادثه و از ميدان جهاد و جنگ گريخته و ملت و كشورى را در اختيار دشمن قرار خواهد داد.

در صحنه هاى نبرد و پيكار ميان مردم مسلمان و اسرائيل در خاورميانه، بيشتر اوقات پيروزى نصيب دشمن بود، و اين پيروزى تعجب نداشت، زيرا دشمن با كمى افراد و محدود بودن برنامه هايش، از مسائل نظامى آگاه بيشترى داشت، و براى پيشبرد مبارزه تمرينهاى سختتر، و اين يك سنت طبيعى است كه غلبه هميشه از آن مردم آگاه تر و سرسخت تر است.

البته مسلمانان درا ين پيكارهاى پى درپى، و شكستهاى رسواكننده از پاى ننشستند، سعى كردند بموضع گيرى در برابر دشمن آگاه تر شوند، كوشيدند تا با تمرينهاى طاقت فرسا به نوان و نيروى اراده بيفزايند، همت بخرج دادند تا خويش را براى دفاع از كيان اسلام و ملت اسلام آماده تر كنند. بالاخره از پس آنهمه ناكامى خود را براى شدن با دشمن و بدست آوردن فتح آماده كردند.

آنان از رموز و اسرار دشمن، و مواقف سوق الجيشى آگاه شدند، و از تن پرورى و سستى و عيش و نوش دست كشيده، و بتمرينهاى سخت براى شكستن خط بارلو كه مردم جهان آنرا آسيب ناپذير ميانگاشتند تن دادند، نتيجه آگاهى، و تحمل تمرينهاى سخت اين شد كه در ماه رمضان بدشمن حمله كرده، خط بارلو را شكستند، و ارتفاعات جولان را از دشمن گرفته پرچم اسلام را بر قله هاى آن نصب كردند، و بدون ترديد اگر غرب خونخوارتر از گرگ بكمك دشمن نشتافته بود، امروز بجاى نقشه اسرائيل در صفحه جغرافيا نقشه فلسطين عزيز نقش داشت، ولى نبايد نااميد بود، زيرا مسلمانان از چهار نيرو برخوردارند، اگر همه تبديل بدست واحد شوند و ايجاد وحدت و يكپارچگى نمايند، بر دشمن پيروز شده، و زمين را در سيطره خويش خواهند آورد، اين چهار نيرو عبارتست از:

1- قرآن مجيد قانون اساسى حيات.

2- معارف گسترده اسلامى كه از زبان پيامبر و ائمه بزرگ بما رسيده.

3- نيروى انسانى نزديك به نهصد مليون نفر.

4 يمعادن زرخيزى كه نمونه اش در هيچ منطقه جهان يافت نميگردد.

آرى مبارزه لازم است و بى ترديد از پس مبارزه و جنگ پيروزى حتمى است.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً

نابرده رنج گنج ميسر نميشود

 

مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد

     

آيا پيروزى و فتح بدون زحمت و رنج، و منهاى مبارزه و پايدارى در راه هدف باور كردنى است؟

ميدانيد كه مبارزه مخصوص بميدان جنگ با دشمن نيست، بلكه در تمام جوانب حيات تحمل برنامه هاى مبارزه براى بدست آوردن پيروزى و رسيدن بهدف لازم است.

نوابغ و دانشمندان بزرگ بدون مبارزه با عوامل جهل و نادانى، و منهاى تحصيل و مطالعه، و كشيدن بار سنگين بيخوابى و سفر نابغه و دانشمند نشدند.

رنجهائيكه ملا صالح مازندرانى در راه بدست آوردن موفقيت كشيد راستى اعجاب انگيز است، ميگويند: در ميان دانشجويان هم دوره اش كسى همانند او فقير و تهيدست نبود، مينويسند براى مطالعه درونش از نور چراغى كه در تابستان و زمستان در حياط مدرسه روشن بود استفاده ميكرد چون خودش توانائى خريدن ارزان ترين چراغ را نداشت!!

او با تمام موانع راه تحصيل مبارزه كرد، و در آن راه به پيروزيهاى چشم گيرى رسيد، آثار علمى اش مخصوصا شرح اصول كافى از گرانبهاترين ميراثى است كه يك عالم شيعى از خود بجاى گذاشته.

حافظ در ابتداى جوانى، بخاطر عشق به علم روزها را به مدرسه ميرفت و براى اداره امور مادى زندگى، و مخارج مادر و افراديكه مسئوليتشان بعهده او بود، قسمتى از ساعات شب را در يك نانوائى مشغول فعاليت بود و بكار خميرگيرى اشتغال داشت، او از رنج تحصيل، كار طاقت فرساى شب، بزاويه سستى ننشست، و تنبلى و بيكارى پيشه نكرد بردبارى و حوصله محبوبش بود، و صبر و استقامت معشوقش، در راه مبارزه با سختيها پيروز شد، و نامش در لوح عرفان و علم گل سرسبد گشت، غزلياتش جهانگير شد، نواى جانش ناى عالم را پر كرد. «6»

مغول بسرپرستى چنگيز، بهنگام حمله به ايران، آنچه ساختمان بود خراب كردند، جمعيتها و موجودات زنده را كشتند، كتابخانه ها را آتش كشيدند به كوچك و بزرگ رحم نكردند، تنها چيزيكه از كشور پهناور خوارزمشاهيان باقى گذاردند ويرانه اى بود و بس، در گيرودار همان ايام بود كهى كى از فرزندان مجاهد بيدار اين سرزمين بنام نصير الدين مشغول كسب دانش شد، روحيه اش چون كوه بود، و ظرف وجودش مثال دريا، حادثه ها درا و اثر نميگذاشت، آنچه برايش مهم بود كسب دانش و علم بود، در اين راه مبارزه اعجاب انگيزى داشت، حوادث و گرفتاريهاى طاقت فرسائى به او هجوم كرد، ولى او مبارز و جنگجوئى نبود كه ميدان نبرد را خالى كند، و با برنامه هايا رزنده اش كه شالوده ى آينده روشنى را ميريخت وداع نمايد، مبارزه كرد، موانع را از سر راه برداشت، بزرگ مردى بى نظير شد، عقل حاديعشر گشت، معلم و استاد بشرش خواندند، آثارى ارج دار بجاى گذارد، او را در رديف بهترين استادان فلسفه، حكم، منطق، هيئت، رياضى، علم كلام، فقه، و سياست و ... ميشناسند.

او بر ويرانه هاى باقى مانده از مغول، در شهر مراغه كتابخانه اى بزرگ، بنا كرد، علامه حلى آن فقيه و عالم كم نظير كه شش سال از محضرش استفاده علمى كرد ميگويد، كتابخانه اى كه استادم فراهم آورده بود داراى چهارصد هزار كتاب علمى بود با فهرستى منظم و جالب، خواجه رهبرى دانشمندان زمان را بعهده داشت، رئيس رصدخانه مراغه بود، نظامت دانشگاه و كتابخانه و برنامه تحصيلى دانشجويان علوم مختلفه بر عهده اش قرار داشت و پست خطير نخست وزيرى هلاكوخان مغول بر او محول بود، با اين همه كثرت كار، علامه حلى بدائى بزرگوارش محقق، كه به علامه گفته بود بخاطر نشست و برخاست با وزير دولت مغول بايد كفاره بپردازى و كفاره تو مقدارى نماز و روزه است، و پس از اداى كفّاره بدرس من حاضر شو، عرضه داشت دائى جان من جائى براى كفاره دادن بخاطر معاشرت با اهل سياست كه بعقيده شما از زمره ظالمين هستند نمى بينم زيرا من در اين شش سالى كه معاشر با خواجه طوسى بودم، و از جنابش براى كسب علم استفاده ميكردم براى يكبار يك ترك اولى از آن بزرگ انسان بى نظير مشاهده نكردم، گوئى اين انسان آراسته به مقام عصمت است: «7»

نوشته اند، شهيد اول در راه بدست آوردن دانش، رنج هاى فراوان تحمل كرد، او در مبارزه با حوادث و موانع پيروز شد آرى خداوند به مردم با ايمان وعده فتح و غلبه داده، و وعده حق تخلف ناپذير است.

بهنگاميكه به كرسى مرجعيت نشست، زمام امور بدست مخالفين بود، بخاطر حسادت از او سعايت كردند، عالم نمايان نميتوانستند سرمايه اى گران هم چون او را در برابر خويش ببينند!!

آن مرد بزرگ محكوم بزندان شد، ميگويند در گوشه زندان بدون در دست داشتن مدارك، به مدت شش روز كتاب با عظمت لمعه را كه حاوى تمام برنامه هاى فقهى اسلام از طهارت تا ديات است نوشت، راستى چه حافظه پرنيروئى كه تمام فقه را حفظ داشت، اين كتاب با توضيحات شهيد اول امروز از كتابهاى معتبر درسى حوزه هاى شيعه و تشيع است، اعجاب انگيزتر اين است كه ميگويند در زندان قلم و كاغذ نداشت، با چوب هاى خشكى كه حجم و طولش از چوب كبريت كمتر بود، و آغشته بخون دست خود ميكرد لمعه را بر برگهاى درخت نوشت، و بوسيله اى بيرون داد: آرى مبارزه هرچند سخت، طاقت فرسا باشد، بدنبالش پيروزى و فتح است، بهمين خاطر بايد گفت: اول مبارزه آنگاه پيروزى سپس ادامه زندگى و حيات، زيرا حيات بدون مبارزه حيات دادن و وحشيان است، حيات انسانى نيست.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- البلد 4

(2)- الانشراح 6- 7

(3)- الاتفال 16- 17

(4)- آيات جهاد

(5)- يوسف 87

(6)- مقدمه سفينه حافظ ص 27

(7)- من اين داستان اعجاب انگيز را در سال 1354 شمسى از حضرت آيت اله العظمى آخوند ملا على همدانى شنيدم، آخوند انسانى وارسته و دارنده كمالات علمى و اخلاقى بود آنچنان كه زيارت ايشان آدمى را به ياد حق ميانداخت من از آن حضرت اجازه روايتى مفصل كتبى و شفاهى دارم. بهنگاميكه اين زيرنويس را بياد ايشان مينوشتم با كمال تأسف نزديك به ده روز بود كه عالم تشيّع بفقدانش مبتلا شده بود، او منشأ آثار مثبت بسيارى از قبيل كتابخانه و تأليفات علمى و شاگردان برجسته بوده.

 

مطالب فوق برگرفته شده از

کتاب : نظام تربيت در اسلام   


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ویژگی‌های حضرت زینب(س)
آسیب شناسی اجتماعی کوفه از صدر اسلام تا قیام ...
نقش انحراف جامعه اسلامي در ظهور واقعه عاشورا
حضرت زینب(س)پرستار انقلاب حسینی
روایت دردهای زینب(س)؛ مصیبت فرزندان
حكومت اميرمؤمنان‏ (ع)
ستور به سياه پوش كردن محمل ها
ورود عمر بن سعد به کربلا
افسار این زندگی در دست شیطان است
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

مراقبت معنوی از چشم
استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله براى امت‏
حضرت ام البنین(س)
معرفی چهره های منفی کربلا و فرجام شوم آنها
توصيه‏ هاى حق به حسنات اخلاقى‏
مبارزه و جهاد
بررسی قانون کنش و واکنش در واقعه عاشورا (1)
حضرت خدیجه (س) مادر امت
فوائد اسماء الله
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^