احترام شما اینقدر بالاست که میفرماید:
)وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ * لِسَعْيِها راضِيَةٌ * في جَنَّةٍ عالِيَةٍ * لا تَسْمَعُ فيها لاغِيَةً * فيها عَيْنٌ جارِيَةٌ * فيها سُـرُرٌ مَرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ * وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَة(.
خداوند متعال در این آیات میفرماید که قبل از این که بندهام را وارد بهشت کنم چشمهها را جاری کردهام و جامها را برای خوردن از آن چشمهها برای او بهطور خصوصی گذاشتهام: )سُـرُرٌ مَرْفُوعَةٌ( خودم تختها گذاشتهام؛ )وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ( و متکاهای بهشتی بر آن تختها نهادهام؛ )وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَة( و تختها را فرش کردهام و فقط منتظرم که عبدم از محشر وارد بهشت بشود. پس اینها همه مال شماست. بهشت رفتن که تعجب ندارد، بلکه جهنم رفتن تعجب دارد! با بودن پیامبر(ص)، شما چرا به بیراهه میروید؟ با بودن امام حسین(ع) چرا در لشکر یزید هستید؟ با بودن امام صادق و امام باقرعلیه السلام چرا شاگرد لنین هستید؟ با بودن امیرمؤمنان(ع) چرا شاگرد استالین هستید؟ باید چشمه حکمت از شما بجوشد، پس چرا جاهل ماندهاید؟ باید بزرگ باشید، پس چرا به کوچک ماندن رضایت دادهاید؟ باید درخت بهشتی بشوید، چرا زَقّوم جهنم شدهاید؟ باید بوی خدا را بدهید، پس چرا بوی شیطان را میدهید؟ اینها تعجب دارد. با این که هوا خیلی خوب است، چرا دارید خفه میشوید؟ با این که غذا، لباس، مسکن و رفیق هست، چرا گرسنه، برهنه، بیمسکن و بیرفیق هستید؟ اینها تعجب دارد.
شما قدرت دارید که جلوی خواهشهای نفس خودتان را بگیرید، چرا از قدرتتان استفاده نمیکنید؟ گناه میکنید و مدام این در و آن در میزنید و از راه چاره میپرسید؟ راه این است که تا قدرت دارید گناه نکنید! آیا میخواهید پروردگار جبرئیل را بفرستد و او همیشه دنبال شما باشد و تا اراده کردید که گناه کنید شما را از آن گناه نگاه دارد؟ فقط از نعمت قدرتی که به شما داده استفاده کنید! عالم محضر خداست و فریاد انبیا بلند است که نعمت را بیجا مصرف نکنید! علم به نعمت داشته باشید و بدانید که: «الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة» اینجا محل کاشتن است، اما شما متاسفانه درخت وجودتان را در اسفل درکات جهنم میکارید!
در این زمینه مسائل مهمی وجود دارد که انشاءالله در شبهای آینده با عزیزان در میان میگذاریم.
منبع : پایگاه عرفان