مناسب است زائر با حال بيداري و قلبي پر از شوق و وجودي مالامال از اخلاص و با آشنايي كامل به مسائل حج، كاري كند كه در ميعاد معين به فيض لقاي حق، يعني مقام قرب حضرت جانان نائل گردد. مسلم است كه كاميابي از مقام معنوي حق در صورتي ميسر است كه آدمي در تصفيه جان و تزكيه نفس و خروج از تمام گناهان ظاهر و باطن بكوشد، تا از اين راه وجود خود را آماده گرفتن فيض كند.هر انساني به اندازه معرفت و ظرفيت خود از حج برداشت مخصوصي دارد، ولي بايد بكوشد ظرفيت وجودي خود را گسترده كند، تا به درك تمام زواياي ملكوتي و معنوي اين سفر نائل گردد و به مقامات عالي الهي برسد.
حج، براي مردمي كه مفهوم حقيقي آن را دريابند، نوري است كه مي تواند جوانب تاريك حيات را روشن كند. حج قبل از اين كه يك امر عقيدتي يا دستور مذهبي يا سنت الهي باشد يك فرمان آموزشي و تربيتي و يك عامل بسيار مؤثر و مهم براي تحرك در همه شؤون وجود است.خداوند مهربان به بنده با اخلاص و عبد ارجمندش ابراهيم (عليه السلام) دستور داد تا مردم را براي طواف آن حريم بخواند، باشد كه از اين فيض عظيم الهي بهره گرفته و سود بي نهايت برند.خانه خدا يك آزمايشگاه است و بايد از اولين نفر زائر تا آخرين فردشان در اين مركز معنوي آزمايش شوند.اين خانه از سنگ هاي سياه بي آلايش، بدون زينت و نقش و نگار بنا شده، تا از طريق به جا آوردن اعمال ظاهر و باطن و انجام مناسكش، مردم از كشش هاي مادي غلط و جاذبه هاي شيطاني رها شوند.قرار داشتن خانه حق در دامنه كوه ها، سراشيب دره ها، كنار بيابان داغ و سوزان و صحرايي بدون آب و علف و در ميان ريگزار و سنگستان، خود يكي از اسرار است و شايد سرّ آن اين باشد كه مردم را با جلب به آنجا از غرق شدن در زرق و برق هاي پوچ رهايي دهند و به آنان بفهمانند كه اگر مادي گري صرف، اساس حيات بود، بايد جلوه هاي مادي پيرامون حرم از همه جا بيشتر مي شد.آري، اين امكان بود كه آن خانه را از زمرد سبز، ياقوت درخشان، لؤلؤ و مرجان و طلاي ناب و نقره بنا كنند، اما اين ساختمان با توجه به معاني بلند مناسكش، ميدان سينه را از تصرف شيطان خالي كرده و كوشش و تلاش آن دشمن خطرناك را براي از بين بردن شخصيت معنوي انسان خنثي مي كند.قرآن مجيد در بسياري از آياتش تذكر مي دهد كه بندگان حق و عاشقان الهي بايد به سختي ها و مشقت ها آزمايش شوند، نه به راحتي و خوشي ها، چرا كه مقامات الهي از سينه عافيت طلبي بيرون نمي آيد، واقعيت ها و اسرار را از دل سختي ها و تحمل رنج ها بيابيد و بس، كه:( فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ).
پس بي ترديد با دشواري آساني است. * [ آري ] بي ترديد با دشواري آساني است.
به قول بلبل دستان بوستان عشق، مرحوم حاج ملا هادي سبزواري :
دل بشد از دست ياران فكر درمانش كنيد *** مرهم زخمي عجين از آب پيكانش كنيد
شهسوارم مي رود اي اشك راهش را ببند *** اي سپاه ناله زود آهنگ ميدانش كنيد
گر رود از اشك سيل انگيز و آه شعله خيز *** شور محشر مي رود ياران پشيمانش كنيد
خسرو چابك سوارم عزم جولان كرده است *** معشر عشاق، سرها گوي چوگانش كنيد
رهايي از تعلقات، قبل از حج امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : چون آهنگ سفر كني و از وطن آماده رفتن به حج شوي، قبل از جدا شدن از ديار و شهر، دل خود را از هر تعلقي آزاد كن، تمام مهمات خود را به كافي المهمات واگذار، در تمام حركات و سكنات بر خداي مهربان، اعتماد كن، گردن تسليم و رضا در پيشگاه او خم نما و به تقدير جنابش در حق خود راضي باش.دست از ماديت بشوي، از راحت دنيا چشم گير، از فكر ملك و املاك و تجارت و برنامه هاي غير دوست بيرون شو و در اين سفر در اين انديشه نباش كه بعد از رفتن من چه مي شود ؟آنچه در مقدمه اين سفر لازم است، آن است كه به وقت حركت، خود را از تمام حقوق الهي و خلق رهانده باشي و از جميع مظالم خود را خلاص كرده و از چاه طبيعت به در آمده باشي.به قسمت اخير از دستور امام صادق (عليه السلام) بيشتر توجه كنيد. گروهي گمان مي كنند اگر مقدار مال قابل خرج كردن در راه حج را پاك كنند و حقوق الهي و مردميِ آن را بپردازند، يا در برابر بدهي هاي خود از طلبكاران رضايت بگيرند، در حالي كه قدرت بر پرداخت دارند، به مقصد نهايي حج و مقامات باطني اين سفر الهي مي رسند.
در حالي كه بايد بدانند زائر حق بايد از آنچه ظلمت آور است خارج شود و قبل از سفر وجود خود را از تعلق ها و قيودي كه صاحب بيت نمي پسندد، آزاد كند كه اگر چنين نكند قدرت پرواز در آن فضا را نخواهد داشت، مي رود و برمي گردد، در حالي كه اين سفر تأثير چنداني به حال او نگذاشته.آري، قبل از حركت به تعهدات مالي، اخلاقي، عقيدتي، علمي و روحي خود عمل كنيد كه در اين وادي تنها سبكباران راه دارند و بس.
حج عارفان
جهت توجه بيشتر به معاني اين قسمت از روايت پربار حضرت امام صادق (عليه السلام) شايسته است اين فصل، به قلم پرنور عالم بينادل، مرحوم حاج شيخ محمد بهاري همداني ـ كه كلمه به كلمه آن نوري است كه دل سالك را از هر كدورتي شستشو مي دهد ـ به انضمام شرحي مقتضي براي هر موضوع از قلم ناتوان اين حقير آراسته شود :اي خواهان وصول به خانه حق ! بيدار باش كه حضرت احديت ـ جل شأنه العظيم ـ را بيوتات مختلفه مي باشد، يكي را كعبه ظاهري گويند كه تو قاصد او هستي، ديگري را بيت المقدس و ديگري را بيت المعمور و ديگري را عرش و هكذا.. تا برسد به جايي كه خانه حقيقتي اصلي است كه او را قلب نامند كه اعظم از همه اين خانه هاست.آري، اول بايد مناسك خانه قلب را به جاي آورد و آن، تصفيه اين خانه از بت رذايل و آراستن آن به صفات و اسماي الهيه است كه تا اين كعبه باطن را از بت ها پاك نكني و پرده خبائث را از روي آن برنداري، لياقت زيارت كعبه قرار داده شده در مكه را پيدا نكني كه راه ورود به آن حريم، كه در حقيقت حريم عنايت و رحمت است، دل است.اي مهربان خداي عالم ! قلب، اين خانه اصلي خود را از اين همه پيرايه هاي شيطاني پاك كن و آن را لايق انعكاس واقعيت نما.
آداب زيارت كعبه
شكي نيست كه براي هر بيتي از بيوتات حضرت حق آداب و رسومي است كه طالب هر بيت، بايد آن را رعايت كند، تا به حقيقت و واقعيت آن بيت برسد كه بدون رعايت آداب و رسوم هر بيت، رسيدن به آن بيت كاري محال و زحمت در راه آن، تلاشي بيهوده و رنجي بي نتيجه است.اما معني خانه او چه باشد، اين كه آيا اضافه (يعني اضافه بيت به الله) از باب تشريف است يا طور ديگر، مقصود بيان آن نيست. غرض در اين رساله، بيان آداب كعبه ظاهري است، غير آن آدابي كه در مناسك مسطور است، ضمناً شايد به آداب كعبه حقيقي هم في الجمله اشاره بشود.بدان، غرض از تشريع اين عمل شريف آن باشد كه از طريق مناسك اين بيت بداني كه مقصود اصلي از خلقت انسان معرفت خدا و وصول به درجه عشق او و انس به حضرت اوست و اين ها تحصيل نمي شود، مگر به تصفيه قلب و آن هم ممكن نيست، مگر به حفظ نفس از شهوات و انقطاع از دنياي دنيّ و قرار گرفتن در راه رنج عبادات ظاهري و باطني.شارع مقدس عبادات را يك نسق نگردانيده، بلكه مختلف وضع كرده ; زيرا به هر يك از آن ها رذيله اي از رذائل از مكلف زائل مي گردد، تا به اشتغال به تمام آن ها تصفيه تمام عيار گردد، چنان كه اداي صدقات و حقوق ماليه قطع ميل مي كند از حطام دنيويه; و صوم قطع مي كند انسان را از مشتهيات نفسانيه; و صلاة نهي مي كند از هر فحشا و منكري و هم چنين ساير عبادات.چون حج مجمع العناوين بود خصوصيت ديگري در بين عبادات پيدا كرد، چه اين كه مشتمل است بر جمله اي از مشقت هاي اعمال كه هر يك بنفسه صلاحيت تصفيه نفس را دارد مانند انفاق مال كثير، قطع از اولاد و عيال و وطن و جدايي از نفوس شريره و طي منازل بعيده و ابتلا به گرماي سخت و عطش شديد و انجام اعمال نامأنوس و خلاف طبع مانند رمي جمره و طواف و سعي و احرام و غير آن.و داراي فضائل عالي ديگر است مانند تذكر به احوال آخرت به هنگام تماشاي اصناف خلق و اجتماع كثير في صقع واحد علي نهج واحد لاسيما در احرام و وقوفين و رسيدن به محل وحي و نزول ملائكه بر انبيا از آدم تا خاتم صلوات اللّه عليهم اجمعين و تشرف به محل قدم هاي آن بزرگواران، مضافاً بر تشرف بر حرم خدا و خانه او، علاوه به حصول رقت كه مورث صفاي قلب است به ديدن اين امكنه شريفه با امكنه شريف ديگر كه رساله گنجايش آن را ندارد.نتيجه اين كه حج داراي جمله اي از مشقت ها و فضائل كثيره از اعمال است و رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود :رهبانيت را در اين مكتب به جهاد و حج تبديل كردم انسان باتوجه به اين واقعيت ها بايد بداند كه به كرامت اين سفر روحاني نمي رسد، مگر با رعايت آداب و رسوم حقيقي آن و آن چند امر است:
نيت صادق
اول : اين كه هر عبادتي از عبادات بايد به نيت صادقه باشد و به قصد امتثال امر شارع به جا آورده شود تا عبادت شود.كسي كه اراده حج دارد اولاً بايد قدري تأمل در نيت خود نمايد، هواي نفس را كنار گذارد، ببيند غرضش از اين سفر امتثال امر الهي و رسيدن به ثواب و فرار از عقاب اوست يا نستجير باللّه غرضش تحصيل اعتبار يا خوف از مذمّت مردم يا تفسيق آن ها يا از ترس فقير شدن است ـ چنان كه معروف است هر كه ترك حج كند مبتلا به فقر مي شود ـ يا امور ديگر، از قبيل تجارت و خوش گذراني و سير در بلاد و غير ذلك را غرض دارد.
اگر درست تأمل كند خودش مي فهمد كه قصدش چيست، اگر معلوم شد كه وجه همت خدا نيست، بايد سعي در اصلاح قصد خود كند و لا اقل ملتفت به قبح اين مسئله گردد كه قصد حريم ملك الملوك را نموده ولي براي اين مسائل مادي و خيالي و بي فايده، در اينجاست كه بايد به نحو خجالت آغاز سفر كند، نه به نحو غرور و غفلت.
توبه
دوم: اين كه تهيه حضور ببيند از براي مجلس روحانيين، با بجا آوردن يك توبه حقيقي، يعني توبه اي كه تمام مقدمات در آن رعايت شود، از قبيل رد حقوق چه ماليه مانند خمس و ردّ مظالم و كفارات، يا غير ماليه مانند غيبت و اذيت و هتك عرض و ساير جنايات بر غير كه لازم است به آن صورتي كه در كتب فقهي يا روايي آمده از صاحبانش حلاليت بخواهد.و اگر پدر و مادرش هستند آنان را از خود راضي كند تا پاك و پاكيزه از منزل درآيد، بلكه تمام علايق خود را جمع آوري نموده، مشغله هاي قلبي خود را قطع نمايد تا به تمام قلب رو به خداي خود كند، هم چنين فرض كند كه ديگر بر نمي گردد.آري، قطع علاقه از غير حق مهم ترين برنامه اين سفر است و تا علائق غلط و هوس هاي شيطاني و نيت هاي آلوده قطع نشود، روي به محبوب نشده ولذا روي محبوب هم به انسان نمي شود.
تمام لذت در اين سفر از آن كساني است كه فكري جز حضرتيار و ذكري جز آن جناب و كلامي جز حول محور آن حضرت نداشته و با تمام وجود به پيشگاه باعظمت آن معشوق واقعي عرضه مي دارند :
مرحبا ! مرحبا ! محبت دوست *** كز درون آمدي نه از ره پوست
دلم از جز تو خانه خالي كرد *** با تو سوداي لا ابالي كرد
تا غمت ساكن دل من شد *** از چراغ تو خانه روشن شد
ما گرفتار دام عشق توايم *** همه سرمست جام عشق توايم
اي كه حسن رخت دل افروزست *** شب ما با خيال تو روزست
حسنت از روضه جنان خوش تر *** يادت از هر چه در جهان خوش تر
هر كه در صورت تو حيران نيست *** صورتش هست ليكنش جان نيست
زائر بايد وصيت تام و تمامي كند و به اطلاع اشخاص خير و دانا برساند كه كيفيت وصيت بايد چگونه باشد، در هر صورت كاري كند كه اگر برنگردد هيچ جزئي از جزئيات كار او معوق نماند، بلكه در تمام عمر بايد چنين باشد، كه هيچ كس از وقت مردن خود اطلاع ندارد.
ياد حق
سوم : اين كه اسباب مشغله قلبي در اين سفر براي خود فراهم نكند، كه او را در حركات و سكناتش ـ كه بايد فقط به ياد محبوب واقعي باشد ـ بازدارد، از قبيل رفيق ناهماهنگ يا مال التجاره يا غير آن بلكه
اگر بتواند با كساني هم سفر و همراه شود كه بودن با آنان ياد حق را در قلب تقويت كند، يا اگر خداي ناخواسته دچار غفلت شد، آنان به داد او برسند.
انفاق
چهارم : تا ممكن است از مال خالص و حلال و طيب آن هم به مقدار زياد بردارد و در اين سفر از انفاق مضايقه ننمايد ; زيرا كه انفاق در راه حج، انفاق در راه خداست، از زيادي خرج در اين سفر ملكوتي نبايد دلگير بود كه در احاديث آمده، درهمي خرج در اين سفر مساوي با هفتاد درهم است، ازهد زهاد حضرت سجاد (عليه السلام) وقتي در راه اين سفر گام مي نهادند، انفاق فوق العاده داشتند.اگر در اين سفر چيزي از امور مالي از دست برود، بايد كمال ممنونيت را از حق داشت و خاطر شاد بود ; زيرا بر ميزبان است كه آن را در ديوان اعلي ثبت كند، آن هم به اضعاف مضاعف، تا روزي به عنوان تلافي به شخص بازگردد.
نمي بيني اگر كسي تو را به ميهماني بطلبد و در اثناي راه صدمه اي به تو برسد، تا جايي كه بتواند جبران مي كند اگر چه لئيم باشد، پس چه گمان داري در حق اقدر قادرين و اكرم اكرمين ؟
حسن اخلاق
پنجم : اين كه بايد در اين سفر به طور جدي حسنات اخلاقي را به كار برده و در مقام تواضع و فروتني نسبت به رفيق و حمله دار و ساير مردم باشد و از لغو و ناسزا و درشت گويي و ناملايم در حذر باشد، كه حسن خلق تنها در اين نيست كه از آزار برادر مسلمان و مؤمن اجتناب نمايد، و بالاتر اين كه در برابر اذيت غير، خفض جناح كند و به ياد آن حديث پرقيمت قدسي باشد كه فرمود : رضاي خود را در جفاي مخلوق پنهان كرده ام، هر كه در صدد رضاجويي من است بايد آزار غير را
متحمل شود.
اعمال حسنه
ششم : اين كه نه تنها قصد حج كند و بس، بلكه در اين سفر بايد چندين مرحله را قصد داشته باشد از قبيل زيارت قبور مطهره شهدا و اوليا و سعي در حوايج مؤمنان و تعليم و تعلّم احكام دينيه و ترويج مذهب اثناعشريه و تعظيم شعائر اللّه و امر به معروف و نهي از منكر و غير ذلك.
تواضع
هفتم : اسباب تجمل و تكبر براي خود فراهم نياورد، بلكه شكسته دل و غبارآلود رو به حريم حضرت اللّه رود، چنان كه در باب احرام به آن اشاره شد.قيمت انسان در اين سفر به شكسته دلي و غبارآلودي اوست، در اين حريم فقط مهمان متواضع همراه با دل خاشع راه دارد و بس، متكبر را
استعداد حضور در اين پيشگاه والا نيست.
عشق در راه طلب، راهبر مردان است *** وقت مستي و طرب بال و پر مردان است
سفر آن نيست كه از مصر به بغداد روي *** رفتن از جان سوي جانان سفر مردان است
ظفر آن نيست كه در معركه غالب گردي *** از خويش گذشتن ظفر مردان است
هنر آن نيست كه در كسب فضائل كوشي *** به پر عشق پريدن هنر مردان است
همه دل هاست فسرده همه جان ها مرده *** گرم و افروخته آه سحر مردان است
چشمه كوثر و سرسبزي بستان بهشت *** خبري از اثر چشم تر مردان است
منبع : برگرفته از کتاب در بارگاه نور استاد حسین انصاریان