فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

هيچ باكى از مرگ نداشتم!

امام صادق عليه السلام فرمود: روايت شده به سند صحيح از سلمان فارسى رضى الله عنه كه گفت: بر رسول خدا وارد شدم، به من توجه فرمود و چنين گفت: اى سلمان! خداوند پيامبرى را نفرستاد مگر اين كه براى او دوازده نقيب بوده است، عرضه داشتم: اين حقيقت را از پيروان تورات و انجيل شنيده‌ام، فرمود: اى سلمان! آيا نقباى دوازده‌گانه مرا كه خداوند متعال آنان را براى مقام امامت و وصايت انتخاب فرموده مى‌شناسى؟
گفتم: خدا و رسول او به اين حقيقت آگاه‌ترند.
فرمود: خداوند مرا از نور خالص و صاف خود به وجود آورد و سپس مرا براى اطاعت و بندگى خود دعوت كرد و من اجابت نمودم و از نور من على بن ابيطالب را آفريد و او را به مقام اطاعت و پيروى خود خواند و او قبول كرد و از نور من و على، دخترم فاطمه را آفريد و او را نيز به اطاعت دستورهاى خود دعوت نمود و او پذيرفت و از نور من و على بن ابيطالب و فاطمه دخترم، حسن و حسين فرزندانم را آفريد و آن‌ها نيز دعوت حق را به اطاعت اجابت نمودند و از اين جهت ما را با پنج اسم از اسماى خود ناميد.
پس خداوند متعال محمود و من محمد هستم و او على و بلند مقام و اين پسر عمويم على است و خداوند فاطر و شكافنده حق از باطل و نور از ظلمت است و دخترم فاطمه قطع كننده و جدا سازنده است و حضرت او صاحب نيكى‌ها و احسان و فرزندم حسن است و ديگرى حسين!
و خداوند بزرگ از نور فرزندم حسين نُه فرزند آفريد كه پيشوايان دين من هستند و ايشان را براى بندگى و اطاعت اوامر خود دعوت فرمود و آنان قبول كردند و اين برنامه پيش از آفرينش خلق بود و در آن وقت ساختمان آسمان و گسترش زمين و وجود هوا و مَلَك و انسان صورت نگرفته بود، ما در آن هنگام انوارى بوديم كه پروردگار بزرگ را تسبيح و تقديس كرده و فرمان او را شنيده و پيروى مى‌نموديم.
سلمان گويد: گفتم: يا رسول اللَّه، پدر و مادرم به فدايت، براى كسى كه ايشان را آن طور كه بايد بشناسد چه پاداشى است؟ فرمودند: اى سلمان! هر كس آنان را آن طور كه بايد، بشناسد و از آنان پيروى كند و آنان را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزارى جويد، به‌  خدا سوگند از ماست، هر جا ما وارد شويم وارد مى‌شود، هر جا ما ساكن شويم سكونت كند.
فرمود: پس از او على سيدالعابدين است و بعد از او فرزندش محمد كه شكافنده علوم اولين و آخرين از ميان انبيا و مرسلين است، و سپس فرزندش جعفر است كه لسان صادق پروردگار خواهد شد و بعد از او فرزندش موسى است كه فرد برنده خشم و غضب خويش مى‌باشد از لحاظ صبر و بردبارى در راه پروردگار و پس از او فرزندش على الرضاست كه در برابر تقدير و حكم‌هاى الهى كه پوشيده است راضى است.
بعد از او فرزندش محمد است كه برگزيده خلق اوست و پس از او فرزندش على است كه هدايت كننده به سوى خداست و سپس فرزند او حسن است كه صامت و نگهدارنده و امين اسرار الهى است و بعد از او فرزندش فلان است كه نام او را ذكر فرمودند و او گوينده به حق و قيام كننده در راه الهى است.
سلمان گفت: من گريه كردم و سپس عرضه داشتم: يا رسول اللَّه! آيا من تا زمان آنان باقى خواهم بود؟
فرمودند: بخوان آيه شريفه را: «و حكم كرديم به بنى‌اسرائيل كه هر آينه فساد و شر برمى‌انگيزيد در دو مرحله و در روى زمين بزرگى و بلندى مى‌طلبيد و چون وعده مرحله اول فرا رسيد، مبعوث مى‌كنيم بندگانى را كه شدت و حدّت دارند، پس نفوذ مى‌كنند در خلال محوطه‌ها، و وعده پروردگار متعال واقع و محقق خواهد شد، سپس برمى‌گردانيم قوت و عظمت و بلندبى شما را و مسلط مى‌كنيم شما را بر ديگران و تأييد مى‌كنيم شما را به اموال و فرزندان و قرار مى‌دهيم شما را پرجمعيت‌ترين گروه‌ها.
سلمان گفت: گريه‌ام شديد شد و شوقم به ديدار آن اوليا الهى بيشتر گشت، عرض كردم: يا رسول اللَّه! آيا اين جريان و مغلوبيت و مظلوميت با سابقه عهدى خود شما مى‌باشد؟
عرفان اسلامى، ج‌13، ص: 535
فرمودند: آرى، سوگند به خداوند بزرگ اين جريان را با سابقه عهدى من و على بن ابى طالب و دخترم فاطمه و فرزندانم حسن و حسين و نُه فرزند از اولاد فرزندم حسين و آن كسى كه از ماست و هر شخصى كه در راه ما مظلوم مى‌باشد و هر كسى كه به مرتبه خلوص ايمان نائل باشد، صورت گرفته است!
آرى، سوگند به پروردگار بزرگ اى سلمان، پس از اين در مرحله دوم حاضر مى‌شود و روى كار مى‌آيد. ابليس و پيروان و ياران او و آن كسانى كه عناد و كفر خود را به درجه كامل رسانيده‌اند، و در پايان اين مرحله باز خداوند آنان را مى‌گيرد، و در مقابل اعمال ناشايست و كفر و الحاد و تجاوز و عصيان، آنان را مؤاخذه و قصاص و عقاب نمايند و خداوند هرگز به كسى ستم روا نمى‌دارد.
و ما هستيم مصداق تأويل اين آيه شريفه: «ما مى‌خواهيم احسان كنيم به آن كسانى كه ضعيف شده‌اند در روى زمين و آنان را پيشوايان مردم قرار داده و پس از هلاك ديگران وارثين آنان گردند، و ما آنان را در روى زمين نيرومند كرده و برقرار مى‌كنيم، و فرعون و هامان و پيروان آنها را نشان مى‌دهيم آنچه را كه وحشت داشته و از آن پرهيز مى‌كردند».
سلمان گفت: من از خدمت حضرت رسول برخاستم، ولى به اندازه‌اى غرق فكر و انديشه شدم كه هيچ‌گونه باك نداشته و متوجه نبودم كه مرگ در كجا و چه وقت مرا مى‌رسد، يا من به چه هنگام به مرگ خواهم رسيد؟! 


منبع : پایگاه عرفان
  • مرگ
  • هيچ باكى از مرگ نداشتم!
  • هيچ باكى
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    حکایت پیرمرد آتش‌پرست با حضرت موسی(ع)
    نگاه انداختن به خانه همسایه
    حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
    حکایتی از خوف و محبّت نزد عارفان‏
    آتش احسان بر خان حضرت على اكبر عليه السلام‏
    حكايت روباه و گرگ‏
    داستان شگفت انگيز مرگ هارون
    داستانى آموزنده‏
    حكايت ميرغضب و نان و نمك مجرم‏
    مى‏خواهد قلبم از هم بشكافد

    بیشترین بازدید این مجموعه

    دعاى نيمه شب زندانى
    منفعت عظيم اهل شوق و بحث
    چه كسى با من پيمان مى‏بندد
    حكايت گرگان و كرمان‏
    داستان عجيب سلمان و ابوذر
    داستان جوان مطيع خدا
    گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
    داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
    حکایت ثعلبة بن حاطب‏
    حکایت خدمت به پدر و مادر

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^