مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاوان او هن البـیوت لبـیت العـنکبوت لو کانوا یعلمون(سوره عنکبوت آیه 41) «کسانی که غیر خدا را ولی خود قرار داده اند همچون عنکبوتند کـه خانه ای برای خود اختیار کرده و سست- ترین خانه ها؛ خانه عنکبوت است اگر بـدانند.»
پروردگار عالم در طی آیـات قـرآن مثل های بسیاری زده و حقایق برجسته ای را در لباس مثل بیان فرموده است. قرآن یک دعوت عمومی، و یک ندای توحید جهانی است قرآن پیشرو و الهام دهنده ی کلیه ی طبقات اجتماعی انسان است، باید طوری باشد که هـمه ی مردم بتوانند از آن استفاده کنند.
آنهایی است که با چشم مـی بیند و یـا با گوش می شنود، و یا با دست لمس می کند. لذا مطالب دقیق و پیچیده وقتی در مثل لباس ریخته شود با افکار همه نزدیک می گردد، و هر کسی به فرا خور فهم و نیروی فکر خود می تواند از آنها بـهره مند گـردد.
آن گـروهی کـه بر غیر خدا تکیه کرده اند؛بر غـیر خدا اعـتماد نـمودهاند، نـجاتدهنده از مـشکلات را غیر خدا می دانند مـثل آنـان مثل عنکبوت است که با تارهای زیادی برای خود لانه درست می کنند حقا که سست ترین خـانه لانـه ی عـنکبوت است
از جمله مثل های قرآن مجید مثلی است که در سوره عنکبوت بیان شده است که یک جهان سخن در یک جمله ساده و شیرین بیان شده است. آنجا که می فرماید: «کسانی که غیرخدا را ولی (و پشتیبان) خـود قـرار دهـند همچون عنکبوتند که خانه ای بـرای خـود انـتخاب کرده و سست ترین خانه ها خانه ی عنکبوت است اگر بدانند»
سپس می فرماید: و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون
یعنی مردمان فهمیده و عـاقل ،بـه حقیقت ایـن مثل ها می رسند! آری بزرگتری درس توحید و خداشناسی بـا هـمین مثال ساده بیان شده است،و همین آیه به تنهائی می تواند برنامه ی کامل سعادت را برای ما تنظیم کند، که اگـر مـفاد آن را اجرا کنیم، یک فرد موحد واقعی و خوشبخت و سعادتمند خواهیم بـود.
اینک توضیح مثال مزبور
1- ما تصور می کنیم که بشر نیرومندترین موجودات روی زمین است که با آن قدرت خداداد، مـالک ایـن عـرصه شده و بر اوج آسمان ها و قعر دریاها و صفحه ی بیابانها حکومت می کند، درحالی که بـا ایـن قدرت و نیرو یکی از موجودات ضعیف و ناتوان بشمار می رود، چنانکه قرآن کریم این مطلب را در سوره ی نساء آیـه 32 گـوشزد فـرموده است: و خلق الانسان ضعیفها (بشر ضعیف و ناتوان آفریده شده است) زیرا انـسان در زنـدگی خـود به وسایل و ابزار بیشماری نیازمند است که بسیاری از موجودات آن نیازمندی ها را ندارند، از نظر خوراک و پوشـاک، مـحیط و شـرائط زندگی با سائر جنبندگان فرق فاحشی دارد،انسان همیشه در یک شرائط مخصوص با اغذیه و لبـاس های مـعینی می تواند زیست کند، درحالی که بقیه ی جانداران دامنه ی احتیاجاتشان این قدر وسعت ندارد.
2- یگانه وسـیله و عـاملی که انـسان را به عالم دیگر متوجه می سازد و وادار می کند که بشر تکیه گاهی برای خود در مشکلات اختیار کند، هـمان احـتیاج شدید و توسعه دامنه وسائل زندگی او است که مختصری تغییر و کم و زیاد آن بدبختی ها را در دنـبال دارد.
مـثلا حـرارت یکی از وسائل زندگی انسان است اگر درجه ی حرارت از حد معمول و لازم پائینتر بیاید سرما هـمه را خـشک می کند و اگر درجه ی حرارت بالا برود گرما مغز را آب می کند، زندگانی انسان بـه وسیله ی هـمین دسـتگاه تنفس است و در فشار مخصوصی می تواند از هوا استفاده کند ؛کم و زیاد فشار هوا ممکن است به حیات انـسان خـاتمه دهد.
همچنین بقیه ی وسائل زندگی که هرکدام با مختصر تغییر انسان را به لبه پرتـگاه نیستی می کشاند، از همه گذشته حوادث و بلاهائی همیشه در کمین انسان است که این شیر نیرومند و قهرمان قـدرت را مـانند پرکاه به هر سو می برد. همین ضعف و ناتوانی انسان است که توجه او را بـه پیـدا کردن یک تکیه گاه جلب می کند، تا در مـواقع بـدبختی به او پناه ببرد.
تکیهگاه های گوناگون
تا اینجا و در تـمام ایـن مقدمات مردان موحد و غیر موحد یکسانند، همه با صدای رسا می گویند باید بشر به یک مـبدأ قدرتی متکی باشد تا در مـشکلات و حـوادث سخت زنـدگانی به آن پنـاه ببرد ولی در اینجا این دو دسته از هم جـدا شـده و دو راه مختلف را می پیمایند و بالنتیجه دو جمعیت متضاد را تشکیل می دهند:
دستهء اول: اشخاصی که راه را گم کـرده و به یکی از موجودات ضعیف یا ضعیف تر از خود پنـاه می برند، گاهی به دنبال مـال و گـاهی به دنبال مقام و شخصیت می روند، گـمان مـی کنند که مال و مقام؛ فرزند و عشیره می تواند آنان را واقعاً در مشکلات یاری دهد غافل از آنـکه بـسیار می شود که همین ها مشکلات تـازه ای را فـراهم مـی آورند!
افرادی هستند که تکیهگاهی جز ذات مقدس خـداوند که تمام دستگاهها و نـظامات و سـازمانهای جهان هستی در قبضه قدرت او است، ندارند و تمام قدرت های انسان و غیر انسان را در برابر قدرت او ناچیز دانسته، و اراده او را بر تمام نافذ می دانند. اینها همان افرادی هستند که قرآن و کتاب های آسمانی سعادت و نجات آنان را ضامن شـده است؛ آنها بر یک تکیه گاه استوار و محکم و غیرقابل زوال تکیه کردهاند
در صفحات تاریخ سـطور بـرجسته ای به چشم ما می خورد کـه چـه بسا ثروتمندان بزرگ، زورمندان گردنکش و قوی پنجه: سلاطین و امراء نیرومند،بزرگان عشیره و قبیله صاحبان ثـروت های بـیشمار؛ وقتی طوفان های حوادث به سوی آنها مـتوجه شـد کوچکترین مـقاومتی از خـود نـتوانستند نشان بدهند؛ و در برابر حـوادث تسلیم و نابود گشتند.
قرآن کریم در آیه ی فوق برای جهانیان چنین پیام فرستاده است که: آن گـروهی کـه بر غیر خدا تکیه کرده اند؛ بر غـیر خدا اعـتماد نـمودهاند،نـجات دهنده از مـشکلات را غیر خدا می دانند. مـثل آنـان مثل عنکبوت است که با تارهای زیادی برای خود لانه درست می کنند حقا که سست ترین خـانه لانـه ی عـنکبوت است
تشریح لانه عنکبوت و شمهای از وضع زندگی آن
خـانه عـنکبوت یـکی از شـاهکارهای عالم خلقت است و کیفیت خانه سازی او در خور دقت و تدبر می باشد. خانه های تمام عنکبوت ها از کوچک و بزرگ یکنواخت است، و این خود دلیل بر قدرت فوق العاده ای است که آفریدگار متعال در وجـود آن نهاده است.
تارهای عنکبوت: هر تار عنکبوت (اگر تعجب نکنید) از هزاران تار فوق العاده نازک ساخته شده است و آن همه تارهای باریک دست بدست هم داده این تارها را تشکیل می دهند. این جـنبنده ی نـاتوان بدون اینکه با چشم خود نگاهی کند، به وسیله پاهای عقبی خود تمام تارها را می تند و با اینکه به نظر می رسد که در کار خود تنبل است ولی اگر موقع غروب قسمتی از تارهای خـانه او بـریده شود،تا طلوع آفتاب تمام قسمت های آسیب دیده را مرمت می کند.
گاهی چوب کوچک و یا سنگی روی تارهای خود می گذارد که از تحریک باد مـصون بـماند، و بسیاری از اوقات مواد صمغی از درخـتان مـی گیرد و تارهای خود را با آن آلوده می سازد تا در نقاطی که بهم اتصال دارند بهم بچسبند و هرموقع مگس روی آن بنشیند، همین چسبندگی از پرواز او جلوگیری می کند، هرموقع مگسی را در دام خود بیفکند فـورا آن را با نیش خود کـه دارای سـم مخصوصی است می کشد و یا نیمه جان می افکند، ولی از نیش و سم زنبور می ترسند،لذا اگر زنبور بدام او افتد فوراً تارهائی را تنیده و دست و پای زنبور را به وسیله ی آن میشکند، همینکه از حرکت افتاد و اطمینان پیدا کرد که بی جان شـده است،از بدن او تغذیه می کند.
وضع خانه سازی عنکبوت
عنکبوت هنگام خانه سازی نقطه ای را به عنوان مرکز اتخاذ می کند. سپس تارهائی را دور آن مرکز بصورت شعاع های دایره تنیده و آنها را به جای ستون قرار می دهد،بعداً تارهائی بـر عـرض آنها تـنیده و آن دو را باهم پیوند می دهد و فواصل این تارها از نظر تساوی و دقت مانند یک تور ظریف صیادی است ولی با ایـن همه، هیچ خانه سست تر از آن نیست، در مقابل یک قطره آب تاب مقاومت ندارد، در بـرابر یـک نـسیم ملائم از جا کنده می شود، بوسیله یک شعله مختصر آتش، یا گرد و غبار، سازمان خانه او از هم می پاشد و بدست عـدم سـپرده می شود.
خانهای که گرد و غبار، نسیم ملائم، شعله مختصر آن را ویران سازد پیدا است تـا چـه انـدازه سست است. بعقیده قرآن مجید همه دستگاه عالم، تمام این وسائل مادی بدون تکیه به خدا مانند همین خانه عنکبوت است.
دسته دوم: افرادی هستند که تکیه گاهی جز ذات مقدس خـداوند که تمام دستگاهها و نـظامات و سـازمان های جهان هستی در قبضه قدرت او است، ندارند و تمام قدرت های انسان و غیر انسان را در برابر قدرت او ناچیز دانسته، و اراده او را بر تمام نافذ می دانند. اینها همان افرادی هستند که قرآن و کتاب های آسمانی سعادت و نجات آنان را ضامن شـده است؛ آنها بر یک تکیه گاه استوار و محکم و غیرقابل زوال تکیه کردهاند.
منبع: درسهایی از مکتب اسلام » اسفند 1338، سال دوم - شماره 3 (صفحه 45)
منبع : پایگاه تبیان