در این گفتارابتدا جملاتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درخطابهی غدیر که راجع به عدل می باشد را بیان کرده و سپس علت قرار گرفتن عدل در اصول اعتقادات شیعه را مورد بررسی قرار می دهیم.
در خطابهی غدیردر سه مورد راجع به عدل خداوند صحبت شده است که یکی از این موارد عبارت است از:
« فَهُوَاللَّهُ الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر »
«پس اوست « الله » و معبودی جز او نیست؛ هم او که صنعش استوار و ساختمان آفرینش اش زیباست. دادگری که ستم روا نمی دارد .»
خداوند آن عدلی است که جور و ستم نمی کند. چرا خدا عدل است؟ باید بگوییم خدا عدل است یا عادل است؟ خدا عِلم است یا عالِم است؟
عرب برای کسی که صفتی را به شدّت و فراوان داشته باشد، از باب مبالغه، مصدرش را به کار می برد. لذا می فرماید: « الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر » خدا عدل است نه العادل؛ یعنی تجسّم عدل است. در ادبیات عرب زیدٌ عدلٌ، در مبالغه ضرب المثل شده. وقتی می خواهند بگویند کسی صفتی را بسیار دارد، می گویند از باب زیدٌ عدلٌ است.
« الله عدلٌ » و« الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر » خدا عدلی است که ظلم و جور نمی کند. لذا عدل جزء صفات خداست.
مورد دوم از خطابه ی غدیرکه در آن به عدل خداوند اشاره شده عبارت است از:
«أَسْمَعُ لاِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی كُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ »:
«فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآن چه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم .»
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: من امر خدا را می شنوم، اطاعت می کنم، به رضایت خدا مبادرت می کنم و تسلیم قضای خدا می شوم.
سپس در ادامه میفرمایند: «رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِه.ِ » :« چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم.»
« لِأنَّهُ اللَّهُ الَّذی لایُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ » زیرا خدایی است که کسی از مکر و حیله اش در امان نیست و از جورش ترسیده نمی شود؛ زیرا جورندارد.
« لایُؤْمَنُ مَكْرُهُ » مقدمّه است برای « وَلایُخافُ جَورُهُ »؛ یعنی اگر خداوند متعال مکر دارد، مکرش بی عدالتی نیست.خداوند در قرآن کریم میفرماید:
﴿ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماكِرین﴾ : ﴿خدا بهترین مکرکنندگان است.﴾
خداوند به ما پاداش می دهد و پاداش او « لایُخافُ جَورُهُ » است. از جورش ترسیده نمی شود، چرا که اصلاً خدا ظلم و جور ندارد.
خدا عدل مطلق است. نه این که فقط عادل است، بلکه عدل است. در قرآن کریم بسیار داریم که خدا عادل است.خداوند در قرآن کریم میفرماید :
﴿إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان﴾
وقتی کسی به عدل و احسان امر می کند، خودش هم باید عادل باشد.
﴿ أنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید﴾: ﴿خدا به بندگانش ظلم نمی کند. ﴾
ظَلاّم صیغه ی مبالغه است؛ مانند عدل. مثل این که بگویند: خدا به بندگانش خیلی ظلم نمی کند! بلکه هیچ ظلم نمی کند. به تعبیر دیگر می گویند چون خدا عادل مطلق است، اگر کوچک ترین ظلمی هم بکند، زیاد به حساب می آید. لذا اگر به فرض محال خدا حتی یک ظلم هم بکند ، ظلاّم می شود نه ظالم چرا که او عدل بی نهایت است .
« الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر » خدا عدل مطلق است. ﴿ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید ﴾ خدا ظلم کننده به بندگانش نیست؛ بلکه به بندگانش عدل می ورزد.
مورد سوم از خطابهی غدیر که در آن به عدل خداوند اشاره شده درانتهای قسمت دهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مستقیما در یک تذکر اخلاقی می فرمایند:
« مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةََ كَما قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: ﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ﴾ . اُذْكُرُوا الْمَماتَ وَالْمَعادَ وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ . »:
« هان مردمان! پرهیزکاری! پرهیزکاری! از سختی رستخیز بپرهیزید؛ آن سان که خداوند عزوجل فرموده : ﴿.. . البته زمین لرزه ی رستاخیز حادثه ای بزرگ است. ﴾ یاد آورید مرگ و قیامت را ، حساب و ترازوها ( برای توزین اعمال) را ، محاسبه ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را . پس آن که نیکی کرد ، پاداش گیرد و آن که بدی کرد، بهره ای از بهشت نخواهد برد. »
سنجش اعمال
موارد ذکر شده در جملات قبل، دامنه های عدل خداوند است ولی چند واژه، بیشتر عدل خدا را نشان می دهد.
« الحساب» حساب روی عدالت است.
« الموازین» میزان ها و ترازوها را به یاد آورید. ترازوها،انسان های کامل اند؛ یعنی ائمه ی طاهرین سلام الله علیهم . خداوند در قرآن کریم میفرماید:
﴿ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْط﴾
خداوند متعال شما و اعمالتان را با میزان های قسط و ترازوهایی که عدل و اندازه اند، می سنجند.
« المحاسَبَة » خدا کارهای شما را حساب می کند. یک بار حساب گفته اند و یک بار محاسبه که تأکید هم دیگرند.
« وَالْمحاسَبَةَ بَیْنَ یَدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ »: ثواب و عقاب هم نتیجه ی عدل است.
آن چه در خطابهی غدیر راجع به عدل صحبت شده، همین سه مورد بود.
عدل، اصلی از اعتقادات شیعه
عدل یکی از صفات خداست. خدا صفات فراگیرتری دارد، مانند: ربوبیّت، رحمانیّت، حیات و عِلم .عدل جزء اصول اعتقادات مذهب شیعه آمده است.
حال این سؤال مطرح است که آیا عدلِ خدا فقط در مورد گناه کاران است؟ در جواب باید گفت که خداوند با عدل عمومی خود همه ی جهان را اداره می کند و هم چنین با صفت عادل بودنش، گناه کاران را به جهنم می برد و عذاب می کند. این عدل نسبت به انسانهای گنهکار است که جزء اصول اعتقادات شیعه قرار گرفته است.
اداره ی جهان با صفات ربوبیّت، رحمانیّت، عدل عمومی و ذوالفضل العظیم بودن خداست.
عدل دنباله ی توحید و خداشناسی بوده و اثبات کننده ی معاد است. خدایی که ما اثبات می کنیم، خدای حکیم علی الاطلاق است.
﴿ما خَلَقْتَ هذا باطِلا﴾ حکیم علی الاطلاق کار بیهوده و عبث انجام نمی دهد؛ بلکه هدف دار است. معاد در اعتقادات هر کسی که صاحب فطرت است، جا دارد، لذا خداوند متعال ـ که جهان را آفریده است ـ حکمتش اقتضا می کند که معاد باشد و از توحید و نبوّت به معاد منتقل می شویم.
در اسلام عده ای به نام اشعری ها معتقد به جبرند. آن ها می گویند: هر کاری که ما انجام میدهیم در واقع کار خداست.در صورتی که سرتاسر قرآن کریم پر است از تذکر به ثواب و عقاب و امر و نهی. قرآن و تمام ادیان می گویند: اگر یک سری کار ها را انجام دهید ، به بهشت می روید و اگر یک سری دیگر از امور را انجام دهید، به جهنم می روید. اگر قرار باشد جهنم برویم و مجبور باشیم؛ پس نعوذ بالله خدا ظالم است و عادل نیست! مثلاً اگرشما میوه ای میخورید، این شما نیستید که می خورید بلکه خدا مجبورتان کرده است! هم چنین اگر شما میوه نمی خورید، نخوردن میوه کار شما نبوده و کار خداست! کسی که نماز می خواند، خدا مجبورش می کند! کسی که کار بد می کند، خدا مجبورش می کند! پس برای چه خدا جهنم می برد؟
ثواب و عقاب، بهشت و جهنم، لازمه اش عدالت خداست. شیعه می گوید: « لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ » که عدالت خدا را اثبات می کند. ائمه علیهم السلام جبر و تفویض را نفی کرده اند.
عدالت از صفات خداست. این صفت نشان دهنده ی آزادی و اختیار انسان است، لذا جزء اصول اعتقادات شیعه شده است. شیعه معتقد به اختیار است؛ نه جبر و نه تفویض.
معنای عدل
معنای عدل عبارت است از:
1) « إعْطَاء كُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّه »: معنای عدل این است که به هر صاحبِ حقّی، حقّش را بدهیم.
به طور مثال می گوییم کسی که کارگری می کند، باید روزی بیست تومان بگیرد. کسی که مهندسی می کند، باید روزی دویست تومان بگیرد. پس اگر به مهندس، بیست تومان و به کارگر دویست تومان بدهند، خلاف عدل است.
﴿ إنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إمَّا شاكِراً وَ إمَّا كَفُورا﴾
خداوند متعال عادل است؛ لذا باید انسان را آزاد آفریده باشد تا بهشت و جهنم داشته باشد. بنابراین عدل ـ که جزء اصول اعتقادات شیعه و اصول مذهب است ـ نشانه ی استحقاق ثواب و عقاب و دلیل امر و نهی خداست. در این صورت معاد و بهشت و جهنم، درست میباشد .
2) عدل معنای دیگری هم دارد که البته این جا خیلی گذرا مطرح شده: «وَضْعُ كُلِّ شَیءٍ فی مَوْضِعِه» عدل ، هر چیزی را در جای خودش قرار دادن است. این معنا منافاتی با معنای قبلی ندارد، بلکه فراگیرتر است. این که به دو کفه ی ترازو عدلین می گویند، از همین لغت است؛زیرا هر کدام درجای خودشان اند و با هم موازنه دارند. هر چیزی که بالانس باشد ،عدل است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در خطابه ی غدیر راجع به ائمه علیهم السلام می فرمایند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ اللَّهِ الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ الْهُدی، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ. »:
« هان مردمان! خداوند را صراط مستقیم منم که فرمان به پیروی آن داده و سپس علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او ، پیشوایان هدایت اند که به راستی و درستی راه می برند و با حق دادگریمیکنند. »
ائمه علیهم السلام به سوی حقّ هدایت می کنند و با حقّ عدالت می ورزند. ایشان با ملاک حقّ، هر چیزی را سر جای خودش قرار می دهند.پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در خطابه ی غدیرمی فرمایند:
« أَلا إِنَّهُ یَسِمُ كُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.»:
«هشدار! او هر ارزشمندی را به اندازه ی ارزش او و هر نادان و بی ارزشی را به اندازه ی نادانی اش نشان دار کند. »
امام زمان علیه السلام هر صاحبِ فضلی رابه اندازه ی فضلش و هر صاحبِ جهلی را به اندازه ی جهلش می دهند. یعنی عدالت دارند و هر چیزی را سر جای خودش می گذارند. یکی از بزرگ ترین آثار مدیریت بین المللی ـ که در کتاب های مدیریت بحث شده ـ این است که مدیر موفّق کسی است که استعداد ها را شناسایی کرده و از هر استعدادی به اندازه ی توانش استفاده نماید.
« وَضْعُ كُلِّ شَیءٍ فی مَوْضِعِه » خدا به این معنا هم عادل است، چرا که در عالَم تکوین، هر چیزی در جای خودش است مانند : چشم، گوش، بینی، دست، پا و... . جالب است که این عدل در ذرّه ذرّه ی اشیاء جریان دارد. در واقع عدل یکی از زیرشاخه های ربوبیّت و رحمانیّت خداست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در بیانی شیوا می فرمایند:
« بالعدل قامت السماوات و الأرض »این عدل عمومی خداوند است که با آن جهان را اداره می کند.
منبع : سایت خطابه ی غدیر