صوفي گري نه پديده اي است جديد و نه فقط در فرقه و گروهي به نام « صوفيان » متجلي مي گردد که اين بيماري اعتقادي و فکري و هم مشکل و معضل و نيز آفت و آسيب از ديرباز وجود داشته و در صحنه ها و عرصه هاي حيات اجتماعي ظهور و بروز نموده و جامعه اسلامي را با رنج و مشکل و زيان مواجه ساخته است و نه تنها در فرقه صوفيان که در ميان گروه هايي از مسلمانان نيز نفوذ کرده و آنان را بدون آن که خود بخواهند و يا بدانند در دام بعضي از گرايشات عرفان صوفيانه که از جنبه ظاهري شباهتي با برخي از مفاهيم اسلامي داشته و در عين حال هم در حقيقت و هم در محتوا تطابقي بين آنها نبوده و نيست گرفتار ساخته است!
رهاکردن اصل و پرداختن به فرع، نفي جلوه هاي دنيايي و در عين حال ضروري و روزمره زندگي که مورد تاکيد و توصيه تعاليم اسلام مي باشد، رهبانيت و انزواگرايي، سطحي نگري و خرافه پرستي و برداشتهاي فکري و عملي ناصحيح از توكل و صبر و … از جمله مواردي است که در ميان گروهي از مسلمانان نفوذ کرده است به گونه اي که آنان در غفلت به سر مي برند و نمي دانند که خاستگاه اصلي اين گرايشات ناصحيح افکار صوفيانه است، يعني همان تفکري که با آن مخالف مي باشند، لکن در عمل به برخي از باورها و مفاهيم و گرايشات اجتماعي آن مبتلا و گرفتار شده اند!
اين رنج و غفلت و مشکل بزرگي که جامعه امروز ما به آن گرفتار است براي حوزههاي علميه و پژوهندگان آشنا و مسلط به فرهنگ و معارف اسلامي در هر مکان و با هر مسئوليت به ويژه اهل قلم و تحقيق در عرصه مطبوعات «بينش آفريني» و «آگاه سازي» نسبت به تفکر صوفيگري و سابقه عملکردهاي باطل و ضداسلامي صوفيان را به صورت يک «تعهد» و «وظيفه ديني» ضروري مي سازد.
اولين گام در مسير تحقق اين تعهد براي بينش آفريني و آگاه سازي نسبت به تفکر مغشوش و باطل صوفيگري و رفتار و کنشهاي ضداسلامي صوفيان بازگشت به سابقه تاريخي اين فرقه و تبيين ديدگاههاي ائمه اطهار(عليهم السلام) درباره افکار واعمال تباه آنان مي باشد. اين گام – که اولين و ضروري ترين گام در مسير تبيين تفکر اين فرقه باطل به شمار مي رودـ زمينه ساز کسب معرفت و شناخت هاي لازم براي پيمودن گام هاي بعدي است که ديدگاه ها و نظرات و سلوک به ظاهر عرفاني آنان را که با اصل اسلام در تضاد و تعارض آشکار مي باشد به نقد و بررسي مي گذارد.
فقيه و محقق رباني مرحوم مقدس اردبيلي مي نويسد: «ابن حمزه» و برخي ديگر از علماي شيعه از مرحوم «شيخ مفيد» نقل کرده اند که حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره صوفيه چنين فرمودند:
«احدي به تصوف قائل نمي شود، مگر از روي مکر و خدعه يا ضلالت و گمراهي و يا جهل و حماقت» (۱ )
اين روايت اولا سابقه تاريخي صوفيه را مي نماياند و اگرچه اينان پيش از دوره زندگي و امامت حضرت امام رضا عليه السلام از جمله در دوره امامت امام صادق عليه السلام نيز بوده اند و به نشر تفکرات باطل و گمراهي آفرين خود به صورت پراکنده مي پرداخته اند لکن با استناد به اين روايت و زمان آن که به دوره زندگاني امام رضا عليه السلام از سال ۱۴۸ هجري قمري تا ۲۰۲ هجري قمري باز مي گردد سابقه تاريخي تحرکات صوفيان به بيش از ۱۲ قرن پيش عودت داده مي شود .
ثانيا روايت مزبور ماهيت تفکر صوفي گري و کساني که به آن گرايش مي يابند را با ارائه سه مشخصه نمايان مي سازد.
مشخصه اول « مکر و نيرنگ »:
امام رضا عليه السلام اعلام مي فرمايد هيچ فردي به تفکر صوفي گري و گرايشات عملي باطلشان قائل و معتقد نمي شود مگر از روي مکر و خدعه . يعني در اين تفکر و رويکرد به ظاهر ديني و در اصل متباين و متضاد با دين مبين اسلام خدعه و نيرنگ نهفته است و معتقدان به آن و عاملان به آداب و رسوم آن نه از روي خلوص و صداقت و درستي که از روي مکر و نيرنگ و براي فريب دادن مردم و دام گستري در مقابل آنان و جلب و جذب تدريجي و بهره برداري هاي ناصواب و ناشايست براي رسيدن به مطامع و منافع شيطاني و ضدانساني به نشر اين تفکر باطل مي پردازند.
مشخصه دوم « ضلالت و گمراهي »:
براساس رهنمود حضرت امام رضا عليه السلام صوفيان در ضلالت و گمراهي اند و نيز گروهي از مردم نه براي نيل به هدايت و رسيدن به رستگاري و سعادت ابدي که براي ره يافتن به ضلالت و گمراهي و برآوردن خواسته ها و اميال و خواهش هاي نفساني و شيطاني به صوفيه ملحق مي گردند و به عقايد باطل و آداب و رسوم ضداسلامي و آلوده به فسادشان متمايل و راغب مي شوند. اين افراد به خوبي مي دانند که در چه بيراهه گمراهي زا و شقاوت آميزي گام مي نهند و به چه لذت هاي حرام و شهوات و بي بندوباري و هرزگي هايي دست مي آلايند و چگونه دين خود را به دنياي صوفيان گريزان از حق و پيوسته به باطل و فرو رفته در عصيان و سرکشي و معتاد به فسق و فجور و معصيت و گناه مي فروشند!
مشخصه سوم « جهل و حماقت »:
گروهي از گروندگان به فرقه صوفيه اسير در حلقه هاي اسارت جهل و جمود و حماقت و ناداني مي باشند(۳) و فقدان معرفت و شناخت نسبت به تعاليم مقدس اسلام و نداشتن آگاهي هاي لازم درباره آموزه هاي اصيل و زلال اخلاقي و عرفاني اين دين مبين الهي موجب مي گردد که به هر ندايي که از گوشه اي به نام عرفان بلند شود متوجه گردند و هر دعوتي را بپذيرند و در اين ميان صوفيان که در فريبندگي و اغواگري و حق نماياندن هر باطل مهارت خاص دارند و با شگردها و شيوه هاي گوناگون هر خرافه و موهومي را واقعيت نشان مي دهند.
قشري گرايان جاهل و سطح انديشان احمق و نادان را بسيار سريع به سوي خويش فرا مي خوانند و به صورت «سياهي لشگر» و «طرفداران مطيع و چشم و گوش بسته» و «مداحان و چاپلوسان و ستايشگران» به بهره برداري هاي مکرر و پيوسته مي رسانند! و هم اينان هستند که در محافل و مراسم صوفيان سر بر آستان پير و مرشد مي سايند و از اين فريبکاران و گريختگان از درگاه خدا تمناي شفاعت حق و وصول به بارگاه قدس الهي مي کنند!
با توجه به آنچه از نظر گذشت مشخص مي گردد که تفکر صوفي گري پديده جديدي نيست و داراي سابقه تاريخي طولاني مي باشد که با استناد به روايت حضرت امام رضا عليه السلام به بيش از ۱۲ قرن پيش مي رسد.
همچنين با توضيحاتي که از نظر گذشت ديدگاه حضرت امام رضا عليه السلام درباره ماهيت و علل گرايش به تفکر صوفي گري تبيين گرديد و مشخص شد که معتقدان به صوفي گري و عاملان به آداب و رسوم باطل آنان با سه مشخصه و انگيزه مکر و خدعه ضلالت و گمراهي و جهل و حمود به اين دام بزرگ شيطان بيروني و دروني گرفتار مي شوند و به مرور خود به صورت شياطين انسي در گوشه و کنار جامعه به مسلک و شيوه اي دعوت مي کنند که از جنبه اعتقادي و اخلاقي به ترک تعاليم و قوانين و احکام عبادي اسلام منجر مي گردد و خرافات و موهومات و فسق و فساد و بي بندوباري را به نام «عرفان» در جامعه ترويج مي نمايد و حال آن که معارف اصيل عرفاني اسلام که از متن قرآن و انديشه و سيره و عمل ائمه اطهارعليهم السلام برمي خيزد نفي کننده اين موهومات و خرافه ها و فساد و هرزگي ها مي باشد.
------------------------------------------------------------------
پی نوشتها :
۱ ـ حديقه الشيعه تاليف مرحوم آيت الله مقدس اردبيلي انتشارات علميه اسلاميه ص ۶۰۵
۲ ـ « جهل و ناداني » نه تنها از عوامل بزرگ پيدايش صوفي گري و زمينه ساز شکل گيري و رشد و گسترش فرقه صوفيه به شمار مي رود که از عوامل اصلي ظهور و بروز همه جريان هاي اعتقادي و فکري ناسالم مي باشد. اين جريان ها به اين دليل توانستند خرافات و موهومات و انواع تحريف و بدعت ها را در جامعه اسلامي در هر عصر و ازجمله در عصر ما گسترش دهند که با گروه هايي از مردم عوام و جاهل و نادان ارتباط اعتقادي و عاطفي برقرار کردند و با مذهب سازي هاي جديد و نقاب تقدس و ديانت بر چهره زدن آنان را جذب نمودند و به صورت ابزارهاي مطمئن در مسير تحقق مطامع خويش به بهره برداري رساندند.
اين که در متن فرهنگ و معارف اسلامي با آموزه هايي مواجه مي شويم که جهل و ناداني را «مرگ» مي دانند و «بدترين بيماري» و «بزرگ ترين گرفتاري» و از «خوره» در پيکر انسان زيان بارتر معرفي مي کنند و نيز وقتي اين معارف با صراحت و روشني جهل و ناداني را عامل همه پليدي ها و لغزش ها و زيان ها و گمراهي ها و ضلالت ها مي دانند به وضوح اين نتيجه و حاصل به دست مي آيد که تا اين ويروس مسري و بيماري زا مهار نشود ظهور و بروز جريان هاي اعتقادي و فکري باطل و آثار زيانبار آنها قابل کنترل نمي باشد.