امام حسن علیه السلام در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوره چشم به جهان گشود. امام تقریباً هفت سال بیش نداشتند که پیامبر اسلام (ص) بدرود زندگی گفتند.آن حضرت پس از رحلت پیامبر (ص) تقریباً سی سال در کنار پدرش امیرمؤمنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت امام علی (ع) به مدت ده سال امامت امت را به عهده گرفت.
امام مجتبی (ع) دارای فضایل فراوانی بودند.از مهم ترین فضایل آن امام همام این بود که پدرش امام علی ، دومین شخصیت جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا (س) نخستین بانوی نمونه اسلام بودند. جده اش اولین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه که با بخشش اموال خویش، حرکت دین اسلام را شتاب بیش تری داد.
حضرت جزء اصحاب کسا و آل عبا و از اهل بیت پیامبر (ص) بودند؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است؛ از جمله آیه تطهیر.
عمر بن ابی سلمه می گوید:پیامبر (ص) در خانه ام سلمه حضور داشتند که این آیه نازل شد: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » (احزاب، 33) ؛خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگی تان بخشد.
در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواندند و عبایی را بر سر آن ها افکندند و درحالی که علی (ع) پشت سر ایشان ایستاده بود، فرمودند: پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان.
و حضور امام مجتبی (ع) در جریان مباهله نیز نشانه اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (ص) برای ایشان قائل بودند.
پیامبر اکرم او و برادر بزرگوارش را بسیار می ستودند ومی فرمود: این ها (حسن و حسین) گل های خوش بوی امت من هستند.
روش و رفتار و کردار امام مجتبی (ع) نمونه روزگار بود. از مهم ترین برجستگی های اخلاقی آن حضرت ،بخشنده ترین، باسخاوت ترین، حلیم ترین، زاهدترین، راست گوترین، پارساترین، عابدترین، گرامی ترین، پرگذشت ترین و دارای گشاده ترین سینه در میان مردم بود.
درروایت است امام حسن (ع)، چون قصد حج می کرد، پیاده می رفت و گاهی پای خود را برهنه می نمود. هیچ گاه دست به کاری نمی زد مگر این که خدا را یاد می نمود. راست گوترین مردم بود و رساترین بیان را داشت. وقتی به درب مسجد می رسید، سر به سوی آسمان بلند می کرد و عرضه می داشت: خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده، ای احسان کننده! بنده گنه کار به سوی تو آمد، به خوبی آنچه نزد توست، از بدی آن چه نزد من است درگذر.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید شنیدم که امام مجتبی (ع) فرمودند:
مکارم اخلاق ده چیز است: 1. راست گویی؛ 2. صداقت در خضوع؛ 3. بخشش به سائل؛ 4. خوش خلقی؛ 5. پاداش دادن به کارها؛ 6. پیوند با خویشان؛ 7. حمایت از همسایه؛ 8. حق شناسی برای صاحب آن؛ 9. مهمان نوازی؛ 10. سرسلسله همه این ها شرم و حیا است.
درسیره اهل بیت از بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) که بهترین سرمشق برای شیعیان است، بخشندگی بسیار و دست گیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساختند و آن قدر بخشش می کردند تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ تکدی گری را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون گرداند.
روزی حضرت مشغول عبادت بودند فردی در کنار ایشان نشسته بود و به درگاه خدا می گفت: خدایا! ده هزار درهم به من ارزانی دار. حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد.امام مجتبی (ع) هیچ گاه سائلی را از خود نمی راندند و هرگز پاسخ نه به نیازمندان نمی فرمودند و تمامی جنبه های معنوی بخشش را در نظر می گرفتند. مردی نزد امام مجتبی (ع) آمد و ابراز نیازمندی کرد. امام برای این که کمک رودررو نباشد و سبب شرمندگی آن مرد نگردد، فرمود: آنچه را می خواهی در نامه ای بنویس و برای ما بفرست تا نیازت برآورده شود. آن مرد رفت و نیازهای خود را در نامه ای برای امام فرستاد. حضرت نیز آن چه را خواسته بود، برایش فرستادند. شخصی که در آن جا حضور داشت، به امام عرض کرد: به راستی چه نامه پربرکتی برای آن مرد بود! امام در پاسخ او فرمود: برکت این کار برای من بیش تر بود که سبب شد شایستگی انجام این کار نیک را بیابم؛ زیرا بخشش راستین آن است که بدون درخواست شخص، نیازش را برآوری، ولی اگر آن چه را خواسته است به او بدهی، در واقع قیمتی است که برای آبرویش پرداخته ای.امام برآوردن نیاز دیگران را در هر حالی در اولویت قرار می دادند.
حضرت باخوش خلقی حتی دشمنان را هم علاقمند به اهل بیت می نمود. درتاریخ آمده است روزی امام مجتبی (ع) از کوچه ای می گذشتند. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که اهانت های او تمام شد، امام رو به او کرده، سلامش کرد! آنگاه خندید و فرمود: ای مرد! تصور می کنم در این جا غریب هستی. اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد؛ اگر گرسنه ای سیرت می کنیم؛ اگر برهنه ای می پوشانیمت؛ اگر نیازی داری، بی نیازت می کنیم؛ اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم؛ اگر حاجتی خواسته باشی برآورده می کنیم. هم اینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی این جا هستی مهمان مایی.
مرد شامی که این همه دل جویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت: شهادت می دهم که تو خلیفه خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر می داند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم، اما اکنون تو را محبوب ترین خلق خدا می دانم. آن مرد از آن پس، از دوستان و پیروان امام به شمار آمد و تا هنگامی که در مدینه بود، هم چنان مهمان امام بود.
موعظه های امام حسن (ع) هم رنگ قرآنی داشت. از جمله می فرماید:
ای فرزند آدم! از حرام های خدا خود را بازدار تا عابد باشی و به آن چه خدا قسمت تو کرده، راضی باش تا بی نیاز شوی و همسایگی همسایه خود را نیکو دار تا مسلمان باشی و... ای فرزند آدم! از روزی که زاده شدی، پیوسته در تباه عمر خود بوده ای. اینک باقی مانده اش را برای آخرت خود دریاب که مؤمن توشه بر می دارد و کافر سرگرم بهره کنونی اش است. برای خود توشه بردارید که به راستی بهترین توشه پرهیزکاری است.
یکی از مصادیق هدایت، ائمه اطهار علیهم السلام هستند و نور ائمه در دل کسی جای می گیرد که جایی برای آن باشد وگرنه هیچ امیدی به هدایت نخواهد بود. انسانی که از ویژگی های اخلاقی امام حسن (ع) الگو گیرد، هدایت می شود و هرکس دلش خالی از نور هدایت باشد، راه شقاوت خواهد پیمود. پس باید عقل را پرورش دهیم تا بتوانیم انوار هدایت را درک کنیم. امام مجتبی (ع) خود را وقف کردند تا نمونه کامل اخلاق حسنه را نشان دهند و الگویی برای طالبان هدایت باشند و آن ها بتوانند این اخلاق حسنه را در وجود خود پرورش دهند.
منبع : پایگاه عرفان