طبق اعتقاد مسلّم اهل سنت ، كساني كه در قضيه كشته شدن عثمان شركت داشتهاند ، كافر ، ظالم ، فاسق و اهل آتش هستند.
ابن حزم اندلسي ميگويد :
فقتلوه ولا خير من ذلك عند أحد لعن الله من قتله والراضين بقتله فما رضي أحد منهم قط بقتله ... فساق محاربون سافكون دما حراما عمدا بلا تأويل على سبيل الظلم والعدوان فهم فساق ملعون .
«عثمان را كشتند ، هيچ كس اين عمل را ستايش نميكند ، خدا لعنت كند كسي را كه عثمان را كشت وآن كه به كشته شدنش راضي بود ... خون حرامي را عمداً و ظالمانه ريختند ، اينان فاسقان نفرين شده هستند .»
ابن حزم الظاهري ، علي بن أحمد بن سعيد أبو محمد (متوفاي456هـ) الفصل في الملل والأهواء والنحل ، ج 4 ، ص 123 ـ 125 ، ناشر : مكتبة الخانجي ، القاهرة .
شمس الدين ذهبي در تاريخ الإسلام مينويسد :
فكل هؤلاء نبرأ منهم ونبغضهم في الله ، ونكل أمورهم إلى الله عز وجل ...
از تمام كساني كه در كشته شدن عثمان شركت داشتند بيزاري مي جوئيم و به خاطر خدا با آنان دشمن هستيم و عاقبت كار آنان را به خدا واگذار ميكنيم .
الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 3 ، ص 654 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .
و در جاي ديگر مينويسد :
«از حكم بن هشام سؤال شد : نظر تو در باره عثمان چيست ؟ گفت : به خدا سوگند ، او بر گزيده نيكان ، پيشواي نيكوكاران ، كشته شده به وسيله بدكاران بود ... .»
الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 11 ، ص 93 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م ؛ المزي ، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ) ، تهذيب الكمال ، ج 7 ، ص 158 ، تحقيق : د. بشار عواد معروف ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ – 1980م .
ابن كثير دمشقي سلفي مينويسد :
«چه نيكو گفته اند بعضي از گذشتگان هنگامي كه از عثمان سؤال شد گفت : عثمان پيشواي نيكو كاران و كشته بدكاران است ، ذليل و خوار شد كسي كه او را خوار كرد و ياري شده است كسي كه او را ياري كرد .» .
القرشي الدمشقي ، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ) ، البداية والنهاية ، ، ج 7 ، ص 222 ، ناشر : مكتبة المعارف – بيروت .
بخاري در تاريخ كبير و الأوسط و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت نوشتهاند كه ، عائشه همواره قاتلين عثمان را نفرين مي كرد و ميگفت :
قُتِلَ وَاللَّهِ مَظْلُومًا لَعَنَ اللَّهُ قَتَلَتَهُ ...(1)
«عثمان مظلومانه كشته شد ، خدا لعنت كند قاتلان او را ... .»
هيثمي بعد از نقل روايت ميگويد :
رواه الطبراني ورجاله رجال الصحيح غير طلق وهو ثقة .
«طبراني اين روايت را نقل كرده و تمام روات آن روايان صحيح بخاري هستد ؛ غير از طلق كه او نيز مورد اعتماد است .»
الهيثمي ، علي بن أبي بكر (متوفاي807هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 97 ، ناشر : دار الريان للتراث / دار الكتاب العربي - القاهرة ، بيروت – 1407 .
أبو بكر آجري به نقل از حذيفة مينويسد :
حدثنا أبو محمد عبد الله بن صالح البخاري ، قال : حدثنا إسحاق بن إبراهيم قال : حدثنا حماد بن يزيد ، عن ابن عون ، عن الوليد [ أبي ] بشر ، عن جندب ، عن حذيفة قال : قد ساروا إليه والله ليقتلنه ، قال : قلت : فأين هو ؟ قال : في الجنة ، قال : قلت : فأين قتلته ؟ قال : في النار والله .
«حذيفه گفته است : عثمان را كشتند ، گفتم : او اكنون كجا است ؟ گفت : در بهشت ، گفتم : قاتلان او كجا هستند ؟ گفت : به خدا سوگند در آتش .»
الآجري ، أبي بكر محمد بن الحسين (متوفاي360هـ) الشريعة ، ج 4 ، ص 1996 ، ح 1464 ، تحقيق الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي ، ناشر : دار الوطن - الرياض / السعودية ، الطبعة : الثانية ، 1420 هـ - 1999 م .
قاتلان عثمان:
*حال در اين جا به برخي از كساني كه هم جزء «السابقون الأولون» و هم جزء قاتلان عثمان بودهاند اشاره ميكنيم :
فروة بن عمرو انصاري :
فروة بن عمرو از كساني است كه در بيعت عقبه اول و نيز در جنگ بدر حضور داشته است ؛ پس قطعاً آيه «السابقون الأولون» شامل وي خواهد شد ؛ اما همين شخص از كساني است كه در قضيه كشتن عثمان حضور داشت تا جايي كه مالك بن أنس رئيس مالكيها به همين خاطر از آوردن اسم او در كتابش خودداري و به جاي آن از لقبش استفاده ميكند . ابن عبد البر در الإستيعاب مينويسد :
فروة بن عمرو بن ودقة بن عبيد بن عامر بن بياضة البياضي الأنصاري شهد العقبة وشهد بدرا وما بعدها من المشاهد مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ... ولم يسمه [المالك] في الموطأ وكان ابن وضاح وابن مزين يقولان إنما سكت مالك عن اسمه لأنه كان ممن أعان على قتل عثمان رضي الله عنه .
فروة بن عمر در عقبه و جنگ بدر و ديگر جنگها با رسول خدا (ص) حضور داشت ... مالك اسم او را در مؤطأ نميآورد ، ابن وضاح و ابن مزين گفتهاند كه مالك به خاطر اين اسم او را نميبرده چون از كساني است كه در كشتن عثمان شريك بوده است .
إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 3 ، ص 1260 ، رقم : 2074 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ . الجزري ، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) ، أسد الغابة في معرفة الصحابة ، ج 4 ، ص 179 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1417 هـ - 1996 م .
جَبَلَة بن عمرو انصاری:
كسي كه از دفن عثمان در قبرستان مسلمانان ممانعت كرد :
جبلة بن عمرو انصاري ساعدي ، صحابي بزرگ رسول خدا و از ياران امير مؤمنان عليه السلام در صفين ، از كساني است كه در قضيه كشتن عثمان و هجوم به خانه او نقش برجستهاي دارد و از نخستين كساني است كه علنا بر ضد عثمان سخن گفت و مردم را عليه او شوراند .
و نيز جبلة بن عمرو همان كسي است كه از دفن عثمان در قبرستان مسلمانان جلوگيري و اجازه نداد كه بر جنازه عثمان نماز خوانده شود .
طبق تعريفي كه از إبن تيميه در باره «السابقون الأولون» گذشت و أبو الغاديه را كه فقط در حديبيه حضور داشته ، از «السابقون الأولون» به حساب آورد ، اين تعريف به طور قطع شامل جبلة بن عمرو نيز خواهد شد ؛ چرا كه او به اتفاق دانشمندان اهل سنت از كساني است كه در جنگ احد و ديگر جنگهاي زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم حضور داشته است .
ابن عبد البر قرطبي ، او را از فضلا و فقهاي صحابه ميداند :
جبلة بن عمرو الأنصاري الساعدي ويقال هو اخو أبي مسعود الأنصاري وفي ذلك نظر يعد في أهل المدينة روى عنه سليمان بن يسار وثابت بن عبيد قال سليمان بن يسار كان جبلة بن عمرو فاضلا من فقهاء الصحابة وشهد جبلة بن عمرو صفين مع علي رضى الله عنه وسكن مصر .
«جبلة بن عمرو انصاري ، برخي گفتهاند كه او برادر أبو مسعود انصاري بوده . بعضی او از اهالي مدينه به شمار مي آروند . سليمان بن يسار گفته كه جبلة بن عمرو ، فاضل و از فقهاي صحابه بود كه در ركاب علي عليه السلام در جنگ صفين حضور داشت و ساكن مصر بوده است .»
القرطبي ، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 1 ، ص 235 ، تحقيق : علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ .
شمس الدين ذهبي او را از فضلاي اصحاب و از كساني كه در احد حضور داشته است ، ميداند :
برخي خيال كردهاند كه او برادر عبد الله بن مسعود بوده و حال آن كه أبو مسعود از بني حارث از قبيله خزرج است .
«او در جنگ احد و ديگر جنگها و نيز در فتح مصر و جنگ صفين حضور داشته است . ابن عبد البر گفته است كه او فاضل و از فقهاي صحابه بوده است .»
الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 4 ، ص 28 ، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .
و ابن حجر عسقلاني تصريح ميكند كه او در جنگ احد حضور داشته و وي همان كسي است كه از به خاك سپاري عثمان در بقيع جلوگيري كرد :
«جبلة بن عمرو ... ابن سكن گفته كه او در جنگ احد حضور داشته است . او غير از برادر أبي مسعود است ؛ چرا كه نسب او غير از نسب أبو مسعود است .
همان طور كه إبن شبه در اخبار المدينه از طريق عبد الرحمن بن أزهر نقل كرده است ، مردم قصد داشتند كه عثمان را در بقيع دفن كنند ؛ ولي جبلة بن عمرو انصاري از اين كار جلوگيري است ؛ پس او را در «حش كوكب» (باغي خارج از بقيع قبرستان یهودیان) برده و در حالي كه معبد بن معمر نيز با آنها بود ، دفن كردند .»
العسقلاني الشافعي ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ) ، الإصابة في تمييز الصحابة ، ج 1 ، ص 457 ، رقم : 1081 ، تحقيق : علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412 - 1992 .
«زماني كه عثمان كشته شد ، برخي از مردم قريش از خانه خارج شدند تا بر جنازه او نماز بخوانند و او را دفن كنند ، جبلة بن عمرو ساعدي آمد و از خواندن نماز جلوگيري كرد .»
البغدادي ، محمد بن حبيب (متوفاي245هـ) ، المنمق في أخبار قريش ، ج 1 ، ص 295 ، تحقيق : خورشيد أحمد فارق ، ناشر : عالم الكتب - بيروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1405هـ -1985م .
نميري در تاريخ المدينة مينويسد :
فانتهوا به إلى البقيع فمنعهم من دفنه جبلة بن عمرو الساعدي فانطلقوا إلى حش كوكب ومعهم عائشة بنت عثمان معها مصباح في حق فصلى عليه مسور بن مخرمة الزهري ثم حفروا له فلما دلوه صاحت بنته عائشة فلم يضعوا على لحده لبنا وهالوا عليه التراب .
«تشييع كنندگان به بقيع رسيدند ؛ وقتي با ممانعت جبلة بن عمرو ساعدي مواجه شدند ، به سوي «حش كوكب» رفتند ؛ در حالي كه عائشه دختر عثمان نيز با آنها بود و چراغي كه با چيزي پوشانده بودند تا كسي با خبر نشود ، به همراه داشتند ، مسور بن مخرمة زهري بر او نماز خواند ، سپس قبري كندند ، زماني كه ميخواستند او را داخل قبر بگذارند ، عائشه دختر عثمان صيحهاي زد ، آنها (به خاطر اين كه كسي نفهمد) بدون اين كه خشتي بر لحد او بگذارند ، خاك ريختند .»
النميري البصري ، أبو زيد عمر بن شبة (متوفاي262هـ) ، تاريخ المدينة المنورة ، ج 2 ، ص 263 ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م .
شمس الدين سخاوي مينويسد :
السخاوي ، الإمام الحافظ شمس الدين محمد بن عبد الرحمن ، التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفة ، ج 1 ، ص 235 ، رقم : 739 ، (متوفاي902هـ) ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1414هـ/ 1993م .
جبلة بن عمر از نخستين كساني است كه جسورانه عليه عثمان موضع گرفت و سوگند ياد كرد كه او را به قتل برساند . بلاذري در انساب الأشراف و طبري ، ابن أثير جزري و ابن كثير دمشقي سلفي در تاريخشان و نويري در نهاية الأرب مينويسند :
«عثمان بن عفان از كنار جبلة بن عمرو گذشت ؛ در حالي كه بر در خانهاش ايستاده بود ، .... جبله گفت : اي نعثل (اشاره به مرد يهودي بد چهره و قد بلند) به خدا سوگند تو را خواهم كشت و بر شتري جوان و داراي بيماري جرب (که پشم هاي بدنش ريخته و سواري آن بسيار دردناک است) سوار خواهم کرد و تو را به آتش خواهم انداخت ؛
سپس (در مسجد) به نزد عثمان آمد ؛ در حالي كه او بر منبر بود ، و او را از منبر پايين كشيد .
جبله نخستين كسي بود كه عليه عثمان جرأت يافت و به تندي با او صحبت كرد . روزي عبائي با خود آورده بود و به عثمان گفت : به خدا سوگند آن را در گردن تو خواهم انداخت يا اين کساني که را که رازدار خويش قرار داده اي از خود دور مي کني ؛ تو حارث بن حکم (از بستگان عثمان) را مالک بازار کرده اي و چنين و چنان کرده اي .»
الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310) ، تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 661 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ؛ الجزري الشيباني ، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ) ، الكامل في التاريخ ، ج 3 ، ص 58 ، تحقيق : عبد الله القاضي ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1415هـ ؛ إبن كثير القرشي ، إسماعيل بن عمر أبو الفداء (متوفاي774 هـ) ، البداية والنهاية ج 7 ، ص 176 ، ناشر : مكتبة المعارف - بيروت ؛ النويري ، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ) ، نهاية الأرب في فنون الأدب ، ج 19 ، ص 292 ، ، تحقيق : مفيد قمحية وجماعة ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1424هـ - 2004م .
و ابن عساكر دمشقي در باره او مينويسد :
«از کساني که بسيار بد با عثمان سخن مي گفتند جبلة بن عمرو انصاري بود ؛ صفيه در حالي که با عثمان همراه شده بود گفت : چه کسي است که صدايش را چنين بر اميرالمومنين بلند کرده است ؟
عائشه گفت : اين جبلة بن عمرو انصاري است .
صفيه فرياد کشيد که اي جبيلة !(تصغير جبله براي اهانت) آيا صدايت را براي امير المومنين بلند مي کني ؟
عائشه در حالي که او را با محاصره کنندگان عثمان ، به همراه آورده بودند ، در پاسخ گفت : براي چه نام جبله را تصغير مي کني ؟ او را به نام خويش جبله صدا بزن ؛ خداوند او را کوچک نکرده است و اسم او نيز کوچک نشده است .»
ابن عساكر الدمشقي الشافعي ، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله ،(متوفاي571هـ) ، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، ج 39 ، ص 424 ـ 425 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري ، ناشر : دار الفكر - بيروت - 1995 .
عبد الرحمن بن عديس :
طبق تعريفي كه از ابن تيميه از «السابقون الأولون» داشت و در باره ابو الغاديه گذشت ، آيه شامل كساني كه در بيعت شجره حضور داشتهاند نيز ميشود .
أبو الغادية وكان ممن بايع تحت الشجرة وهم السابقون الأولون .
الحراني ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية أبو العباس (متوفاي728هـ) ، منهاج السنة النبوية ، ج6 ، ص333 ، تحقيق د. محمد رشاد سالم ، ناشر : مؤسسة قرطبة ، الطبعة : الأولى ، 1406هـ .
يكي از كساني كه در بيعت رضوان حضور داشته ، عبدالرحمن بن عديس است . وي در قضيه كشتن عثمان نقش اساسي داشته و گفتهاند كه سركرده اصلي لشكر مصر و قيام كنندگان عليه عثمان محسوب ميشده است .
ابن عبد البر در الإستيعاب مينويسد :
عبد الرحمن بن عديس البلوي مصري شهد الحديبية ذكر أسد ابن موسى عن ابن لهيعة عن يزيد بن أبي حبيب قال كان عبد الرحمن بن عديس البلوي ممن بايع تحت الشجرة رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو عمر هو كان الأمير على الجيش القادمين من مصر إلى المدينة الذين حصروا عثمان وقتلوه .
عبدالرحمن بن عديس كسي بود كه با پيامبر (ص) زير درخت بيعت كرد و پرچمدار گروهي بود كه خانه عثمان را محاصره كردند و وي را به قتل رساندند .
إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 2 ص 840 ، ح 1437 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ .
البته اين مطلب در آيه بيعت شجره به صورت مفصل بحث شده است كه ما از تكرار آن خودداري ميكنيم .
طلحة بن عبيد الله :
طلحة بن عبيد الله ، جزء نخستين كساني است كه به اسلام گرويد ؛ بنابراين ترديدي نيست كه وي جزء «السابقون الأولون» بوده است ؛ اما از طرف ديگر همين شخص از كساني است كه در قضيه كشتن عثمان نقش اساسي داشت و از كساني بود كه به اطراف و اكناف كشورهاي اسلامي نامه نوشت و مردم را عليه عثمان شوراند . در زمان محاصره نيز از كساني است كه اجازه نميداد به خانه عثمان آب برسانند ؛ تا جايي كه مروان بن حكم در جنگ جمل او را به انتقام كشتن عثمان با تير زد و كشت .
عبد الرحمن بن عديس ، از طلحه فرمان مي گرفت :
طبري در تاريخش مينويسد :
عبد الله بن عباس بن ابي ربيعه مي گويد : نزد عثمان رفتم وساعتي با وي گفتگو كردم ، دستم را گرفت تا سخنان افرادي كه بيرون خانه بودند بشنويم ، بعضي مي گفتند : منتظر چه هستيم ؟
وبرخي مي گفتند : منتظر بمانيم شايد بر گردد ، در اين ميان طلحه بن عبيد الله آمد ، گفت : ابن عديس كجا است ؟ گفتند : همين جا است ، با وي آهسته سخني در ميان گذاشت ، ابن عديس به يارانش گفت : به هيچ كس اجازه ورود و خروج به اين خانه را ندهيد.
عثمان به من گفت : اين دستور طلحه بن عبيد الله است ، سپس گفت : خدايا مرا از شر اين مرد نجات ده ، او مردم را بر اين كار وادار كرده است ، اميدوارم به فقر و گرسنگي دچار و خونش ريخته شود ، او مي خواهد خوني بريزد كه بر وي حرام است، از رسول خدا (ص) شنيدم ، فرمود : ريختن خون مسلمان جايز نيست مگر در سه حالت :
1. كسي كه بعد از مسلمان شدن كافر شود ؛
2. مردي كه داراي همسر است ، زنا كند كه بايد رجم شود ؛
3 . كسي كه انسان بي گناهي را به قتل برساند . سپس عثمان گفت : گناه من چيست كه قصد ريختن مرا دارند ؟. ابن عباس مي گويد : موقع خارج شدن از خانة عثمان نگذاشتند بيرون بروم و مانع شدند ، محمد بن ابو بكر دستور داد تا خارج شوم .
الطبري ، محمد بن جرير (متوفاي310هـ) ، تاريخ الطبري ، ج 3 ، ص 411 ، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت ؛ الشيباني ، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ) ، الكامل في التاريخ ، ج 3 ، ص 174 ، تحقيق عبد الله القاضي ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1415هـ .
طلحه ، اجازه نميداد براي عثمان آب ببرند :
بلاذري در انساب الأشراف مينويسد :
«نگهبانان از خانه عثمان محافظت و از ورود افراد جلوگيري مي كردند ، ابن عاص پيشنهاد كرد تا لباس احرام به پوشد و لبيك گويان به طرف مكه حركت كند تا جانش حفظ شود ، اين مطلب به گوش مخالفان رسيد ، گفتند :
به خدا سوگند ! اگر از خانه اش خارج شود او را رها نمي كنيم تا خدا بين ما و او حكم فرمايد (كنايه از كشتن او است) ، طلحه بن عبيد الله محاصره را تنگ تر كرد و از ورود آب هم به خانه عثمان جلوگيري كرد ، علي عليه السلام از اين قضيه ناراحت شد .»
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 2 ، ص 285 .
ابن قتيبه دينوري مينويسد :
ثم أقبل الأشتر النخعي من الكوفة في ألف رجل وأقبل ابن أبي حذيفة من مصر في أربع مئة رجل فأقام أهل الكوفة وأهل مصر بباب عثمان ليلا ونهارا وطلحة يحرض الفريقين جميعا على عثمان ثم إن طلحة قال لهم إن عثمان لا يبالي ما حصرتموه وهو يدخل إليه الطعام والشراب فامنعوه الماء أن يدخل عليه .
«مالك اشتر نخعي با هزار نفر از كوفه و ابن ابو حذيفه از مصر با چهار صد نفر وارد مدينه شدند و خانه عثمان را محاصره كردند ، طلحه دو گروه را عليه عثمان تحريك مي كرد و مي گفت : عثمان از محاصره شما ضرري نمي بيند ، آب و غذا برايش مي برند ، نگذاريد آب به او برسد .»
الدينوري ، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ) ، الإمامة والسياسة ، ج 1 ، ص 36 ، تحقيق : خليل المنصور ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م .
نامه نوشتن طلحه به مردم مصر :
ابن قتيبه دينوري ، نامه طلحه به اهالي مصر را اين گونه نقل ميكند :
بسم الله الرحمن الرحيم من المهاجرين الأولين وبقية الشورى إلى من بمصر من الصحابة والتابعين أما بعد أن تعالوا إلينا وتداركوا خلافة رسول الله قبل أن يسلبها أهلها فإن كتاب الله قد بدل وسنة رسوله قد غيرت وأحكام الخليفتين قد بدلت
فننشد الله من قرأ كتابنا من بقية أصحاب رسول الله والتابعين بإحسان إلا أقبل إلينا وأخذ الحق لنا وأعطاناه فأقبلوا إلينا إن كنتم تؤمنون بالله واليوم الآخر وأقيموا الحق على المنهاج الواضح الذي فارقتم عليه نبيكم وفارقكم عليه الخلفاء غلبنا على حقنا واستولى على فيئنا وحيل بيننا وبين أمرنا وكانت الخلافة بعد نبينا خلافة نبوة ورحمة وهي اليوم ملك عضوض من غلب على شيء آكله .
«اين نامه از طرف مهاجران نخستين و باقي مانده هاي از اهل شورا به صحابه و تابعين در مصر است .نزد ما بيائيد تا خلافت رسول خدا را قبل از آن كه بدست نا اهلان بيفتد نجات دهيد، كتاب خدا دگرگون شده و سنت رسول خدا (ص) را تغيير داده و روش دو خليفه قبل را از بين برده اند .
هر كس از باقي ماندگان اصحاب و تابعان كه اين نامه را مي خواند ، او را به خدا سوگند ميدهيم ، نزد ما بيايد تا حق را بگيريم ، پس اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد به طرف ما حركت كنيد، تا حق را به همان راه روشني كه در زمان پيامبر خدا (ص) بود و خلفا را برآن ترك گفتيد باز گردانيم ، چون اكنون حق را پايمال و بر بيت المال مسلط شده اند و خلافتي كه پس از پيامبر ما خلافت نبوت و رحمت بود ، اكنون به پادشاهي تبديل شده است كه هر كس هر چه بيابد مي خورد .»
الدينوري ، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ) ، الإمامة والسياسة ، ج 1 ، ص 34 ، تحقيق : خليل المنصور ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م .
اعتراف طلحه به كشتن عثمان :
ابن عبد البر در الإستعاب مينويسد :
روى عبد الرحمن بن مهدي عن حماد بن زيد عن يحيى بن سعيد قال قال طلحة يوم الجمل
ندمت ندامة الكسعي لما شريت رضا بني جرم برغمي
اللهم خذ مني لعثمان حتى يرضى .
«طلحه در جنگ جمل مي گفت : پشيمان شدم از كاري كه با آن رضايت بنو جرم را خريدم .
بار خدايا ! انتقام عثمان را از من بگير .»
إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 2 ، ص 766 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ ؛ الجزري ، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) ، أسد الغابة في معرفة الصحابة ، ج 3 ، ص 85 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان ، الطبعة : الأولى ، 1417 هـ - 1996 م .
محمد بن سعد در الطبقات الكبري مينويسد :
أن مروان بن الحكم رمى طلحة يوم الجمل ، وهو واقف إلى جنب عائشة بسهم فأصاب ساقه ، ثم قال : والله لا أطلب قاتل عثمان بعدك أبدا ، فقال طلحة لمولى له : أبغني مكانا. قال : لا أقدر عليه. قال : هذا والله سهم أرسله الله ، اللهم خذ لعثمان حتى يرضى ، ثم وسد حجرا فمات.
«مروان حكم در جنگ جمل طلحه را كه در كنار عائشه ايستاده بود هدف تير قرار داد ، تير بر ساق پايش نشست ، گفت : به خدا سوگند بعد از اين دنبال قاتل عثمان نمي گردم ، طلحه به غلامش گفت : مرا به مكان امني برسان ، گفت : اين تيري بود كه خدا آن را فرستاده است ، خدا يا ! انتقام عثمان را از من بگير تا راضي شود ، سپس سنگي زير سرش گذاشت و از دنيا رفت .»
الزهري ، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (متوفاي230هـ) ، الطبقات الكبرى ، ج 3 ، ص 223 ، ناشر : دار صادر - بيروت ؛ المزي ، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ) ، تهذيب الكمال ، ج 13 ، ص 422 ، تحقيق د. بشار عواد معروف ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1400هـ – 1980م .
بلاذري در أنساب الأشراف مينويسد :
قال مروان يوم الجمل: لا أطلب بثأري بعد اليوم، فرمى طلحة بسهم فأصاب ركبته فكان الدم يسيل فإذا أمسكوا ركبته انتفخت فقال: دعوه فإنما هو سهم أرسله الله، اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى
«مروان روز جنگ جمل گفت : پس از اين دنبال خون خواهي نخواهم رفت ، تيري به طرف طلحه انداخت كه بر زانويش نشست ، خون سرازير شد ، زانويش را بستند خون فواره زد ، طلحه گفت : رهايم كنيد ، اين تيري است كه خدا انداخته است ، بار خدايا ! انتقام عثمان را از من بگير تا از من خشنود شوي .»
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 1 ، ص 311 .
بلاذري نيز در انساب الأشراف ميگويد :
قال مروان يوم الجمل: لا أطلب بثأري بعد اليوم، فرمى طلحة بسهم فأصاب ركبته فكان الدم يسيل فإذا أمسكوا ركبته انتفخت فقال: دعوه فإنما هو سهم أرسله الله، اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 1 ، ص 311 .
ودر ادامه مينويسد :
وكان طلحة شديداً على عثمان فلما كان يوم الجمل قال: إنا داهنا في أمر عثمان فلا نجد اليوم شيئاً أفضل من أن نبذل له دماءنا اللهم خذ لعثمان مني حتى يرضى.
«طلحه عليه عثمان شديداً موضع گيري كرده بود ، اما در جنگ جمل گفت : در باره عثمان كوتاهي و سهل انگاري كرديم ، امروز چيزي را مهمتر از اين نمي بنيم تا خون مان را فداي او كنيم ، سپس گفت : خداوندا ! انتقام عثمان را از ما بگير تا راضي شود .»
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 3 ، ص 311 .
ذهبي نيز در سير أعلام النبلاء عين مطلب قبل را آورده ومينويسد :
قال إبن سعد أخبرني من سمع إسماعيل بن أبي خالد عن حكيم بن جابر قال قال طلحة إنا داهنا في أمر عثمان فلا نجد اليوم أمثل من أن نبذل دماءنا فيه اللهم خذ لعثمان مني اليوم حتى ترضى .
از حکيم بن جبير روايت شده است که گفت : ما در مورد کشتن عثمان سستي کرديم ؛ امروز بهترين کار آن است که خون خويش را براي عثمان فدا کنيم ؛ خدايا آنقدر از من امروز براي عثمان خون بگير تا از من راضي شوي .
الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، سير أعلام النبلاء ، ج 1 ، ص 35 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط ، محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .
امير مؤمنان عليه السلام ، طلحه را در كشته شدن عثمان مقصر ميدانست:
امير مؤمنان عليه السلام در نهج البلاغه ميفرمايد :
وَاللَّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمَانَ إِلَّا خَوْفاً مِنْ أَنْ يُطَالَبَ بِدَمِهِ، لأَنَّهُ مَظِنَّتُهُ، وَلَمْ يَكُنْ فِي الْقَوْمِ أَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ، فَأَرَادَ أَنْ يُغَالِطَ بِمَا أَجْلَبَ فيهِ، لِيَلْتَبِسَ الأَمْرُ، وَيَقَعَ الشَّكُّ .
«سوگند به خدا ، آن مرد (طلحه) با كوشش جدّى به بهانه خونخواهى عثمان عجله براى سفر به بصره ننموده است مگر به جهت اين كه خون عثمان را از او مطالبه نكنند، زيرا او بود كه در قضيه كشتن عثمان مورد ظنّ بود و در ميان حمله كنندگان براى قتل عثمان حريص تر از وى كسى نبود.
طلحه با اين دسيسه بازى ها [و فرياد وا عثمانا] و حركت سريع به بصره به بهانه مطالبه خون عثمان، مى خواهد براى مشتبه ساختن [مردم ناآگاه ] در باره حادثه اى كه خودگرداننده [يا از گردانندگان ] آن بوده است مغالطه راه بيندازد و مردم را دچار شك و ترديد بسازد .»
نهج البلاغه ، خطبه 174 .
كشته شدن طلحه به انتقام خون عثمان :
ابن أبي شيبه در المصنف ، ابن عبد البر در الإستيعاب و ابن حجر در تهذيب التهذيب مينويسند :
حدثنا وَكِيعٌ عن إسْمَاعِيلَ عن قَيْسٍ قال كان مَرْوَانُ مع طَلْحَةَ يوم الْجَمَلِ قال فلما اشْتَبَكَتْ الْحَرْبُ قال مَرْوَانُ َلاَ أَطْلُبُ بِثَأْرِي بَعْدَ الْيَوْمِ قال ثُمَّ رَمَاهُ بِسَهْمٍ فَأَصَابَ رُكْبَتَهُ فما رَقَأَ الدَّمُ حتى مَاتَ قال وقال طَلْحَةُ دَعَوْهُ فَإِنَّمَا هو سَهْمٌ أَرْسَلَهُ اللَّهُ .
«مروان در جنگ صفين با طلحه بود ، وقتي كه جنگ شروع شد ، مروان گفت : از امروز به بعد خون خواهي نخواهم كرد ، سپس تيري به طرف طلحه انداخت كه بر زانويش نشست ، طلحه گفت : رهايم كنيد اين تيري است كه خدا انداخته است ، خون زانويش بند نيامد وجاري بود تا مرد .»
إبن أبي شيبة الكوفي ، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ) ، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج 7 ، ص 542 ، ح 37803 ، تحقيق : كمال يوسف الحوت ، ناشر : مكتبة الرشد - الرياض ، الطبعة : الأولى ، 1409هـ ؛ إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 2 ، ص 769 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ . العسقلاني الشافعي ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ) تهذيب التهذيب ، ج 5 ، ص 19 ، ناشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1404هـ – 1984م .
بررسي سند روايت :
وكيع بن الجراح :
ثقة حافظ عابد من كبار التاسعة .
تقريب التهذيب ، ج 2 ، ص 284 ، رقم : 7441 .
اسماعيل بن أبي خالد :
ثقة ثبت من الرابعة مات سنة ست وأربعين .
تقريب التهذيب ، ج 1 ، ص 93 ، رقم : 439 .
قيس بن أبي حازم :
ثقة من الثانية مخضرم ويقال له رؤية .
تقريب التهذيب ، ج 2 ، ص 32 ، رقم : 5583 .
ابن عبد البر در الإستيعاب مينويسد :
وإن الذي رماه مروان بن الحكم بسهم فقتله فقال لا أطلب بثأري بعد اليوم وذلك أن طلحة فيما زعموا كان ممن حاصر عثمان واستبد عليه ولا يختلف العلماء الثقات في أن مروان قتل طلحة يومئذ وكان في حزبه .
«مروان طلحه را هدف تير قرار داد وكشت ، طلحه گفت: از امروز به بعد آرزوي خونخواهي ندارم ، چون طلحه از كساني بود كه خانه عثمان را محاصره كردند وبر وي سخت گرفته بود .
دانشمندان مورد اعتماد اختلافي در به قتل رسيدن طلحه بوسيله مروان با اين كه هم حزبي او بود ندارند .»
إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 2 ، ص 766 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ ..
و ابن عبد البر در الإستيعاب مينويسد :
رمى مروان طلحة بسهم ثم التفت إلى أبان بن عثمان فقال قد كفيناك بعض قتلة ابيك .
إبن عبد البر ، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ) ، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 2 ، ص 768 ، تحقيق علي محمد البجاوي ، ناشر : دار الجيل - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ ؛ الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، سير أعلام النبلاء ، ج 1 ، ص 36 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط ، محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ ؛ الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفاي748هـ) ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 3 ، ص 487 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .
مروان به سوي طلحه تير انداخته و سپس به ابان فرزند عثمان گفت : من تو را از شر بعضي از قاتلين پدرت راحت نمودم .
سودان ،عثمان را به درخواست طلحه كشت :
عن سعيد بن عبد الرحمن بن أبزى عن أبيه قال رأيت اليوم الذي دخل فيه على عثمان فدخلوا من دار عمرو بن حزم خوخة هناك حتى دخلوا الدار فناوشوهم شيئا من مناوشة ودخلوا فوالله ما نسينا أن خرج سودان بن حمران فأسمعه يقول أين طلحة بن عبيد الله قد قتلنا ابن عفان .
«سعيد بن عبد الرحمن بن ابزي از پدرش عبد الرحمن نقل كرده است كه گفت : شاهد ورود افراد به خانه عثمان از در كوچكي از خانه عمرو بن حزم بودم ، به خدا سوگند فراموش نمي كنيم كه سودان بن حمران بيرون آمد وگفت : طلحه كجا است ؟(او را با خبر کنيد که) پسر عفان را كشتيم .»
الطبري ، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ) ، تاريخ الطبري ، ج 2 ، ص 669 ، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت
--------------------------------------------------
پی نوشتها:
(1):
البخاري الجعفي ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ) ، التاريخ الصغير (الأوسط) ، ج 1 ، ص 95 ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد ، ناشر : دار الوعي , مكتبة دار التراث - حلب , القاهرة ، الطبعة : الأولى ، 1397هـ – 1977م ؛
البخاري الجعفي ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ) ، التاريخ الكبير ، ج 4 ، ص 358 ، تحقيق : السيد هاشم الندوي ، ناشر : دار الفكر ؛ النميري البصري ،
أبو زيد عمر بن شبة (متوفاي262هـ) ، تاريخ المدينة المنورة ، ج 2 ، ص 265 ، تحقيق علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ؛
البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف ، ج 2 ، ص 298 ؛
إبن أبي الدنيا ، أبو بكر عبد الله بن محمد بن عبيد (متوفاي281هـ) ، مجابو الدعوة ، ج 1 ، ص 65 ؛
الطبراني ، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ) ، المعجم الكبير ، ج 1 ، ص 88 ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي ، ناشر : مكتبة الزهراء - الموصل ، الطبعة : الثانية ، 1404هـ – 1983م ؛
القرشي الدمشقي ، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ) ، البداية والنهاية ، ج 7 ، ص 195 ، ناشر : مكتبة المعارف – بيروت .