از دعاهاى امام عليه السلام است هرگاه كار دشوار دل آزارى به او رومى آورد يا پيشامد سختى رخ مى داد و به هنگام غم و اندوه
(حضرت اميرالمومنين عليه السلام فرموده: هرگاه ترس و بيم «از بلاء» سخت شد پس پناهگاه به سوى خدا رفتن است، حضرت موسى ابن جعفر عليه السلام فرموده: بلاء و آفتى نيست كه به بنده ى مومن روآورد و خداى عزوجل دعاء «درخواست رفع آن» را به او توفيق دهد جز آنكه آن بلاء به زودى از بين برود، و بلائى نيست كه به بنده ى مومن رو آورد و از دعاء خوددارى نمايد جز آنكه آن بلاء به طول انجامد، پس هرگاه بلاء روآورد «براى رفع آن» بر شما باد دعاء و تضرع و زارى به درگاه خداى عزوجل، حضرت صادق عليه السلام فرمود: آيا درازى و كوتاهى بلاء را مى شناسيد؟ «شنوندگان گفتند» گفتيم: نه، فرمود: اگر هنگام بلاء يكى از شما موفق به دعاء شد بدانيد «مدت» بلاء كوتاه است، حضرت موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: دعاء و درخواست و به درگاه خدا روآوردن بلاء را بازمى گرداند، و آن بلاء مقدر شده و لازم گرديده و نمانده جز امضاء و گذراندن آن، پس اگر خداى عزوجل خوانده شود و از او برطرف شدن آن بلاء درخواست گردد خدا آن را برطرف مى نمايد، حضرت صادق عليه السلام فرموده: هرگاه پيشامدى يا سختى يا اندوهى به مردى روآورد بايد دو زانو و دو آرنج خود را برهنه نموده و به زمين بچسباند و سينه اش را هم به زمين نهد و به سجده رود پس از آن حاجت و خواسته ى خويش را «از خداى تعالى» بطلبد، و حضرت سيد العابدين و امام الساجدين صلوات الله و سلامه عليه در اينجا از خداى تعالى برطرف شدن بلاء و گرفتارى و غم و اندوه را به اين گونه درخواست مى نمايد):
― اى آنكه گره هاى ناگوارائيها به وسيله ى او بازمى گردد، و اى آنكه تندى سختيها به او شكسته مى شود، و اى آنكه رهائى يافتن از گرفتاريها و رفتن به سوى آسايش فراخى، از او درخواست مى گردد
― كارهاى دشوار به قدرت و توانائى تو آسان شده، و به لطف و توفيق (از جانب) تو اسباب (هر كارى) سبب گرديده، و مقدر شده بر اثر قدرت تو جارى و برقرار گشته، و اشياء بر وفق اراده و خواست تو بكار رفته اند
― پس آن اشياء به اراده ى تو بى گفتنت فرمانبردار، و به خواست تو بى نهى و بازداشتنت بازداشته اند (در قرآن كريم «س 16 ى 40» فرمايد: انما قولنا لشى ء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون يعنى جز اين نيست كه گفتار ما به چيزى هنگامى كه اراده نمائيم به اينكه به آن بگوئيم موجود باش «بى گفتن و بى درنگ» موجود مى شود)
― توئى كه براى (آسان كردن) دشواريها خوانده مى شوى، و تو در سختيها پناهگاهى، از آنها دور نمى شود جز آن سختى كه تو دورنمائى، و از آنها برطرف نمى گردد جز آن را كه تو برطرف كنى
― و اى پروردگار بر من فرود آمده چيزى (بلاء و گرفتارى) كه سنگينى آن مرا دشوار است، و به من رسيده چيزى كه زير بار رفتن آن مرا وامانده كرده
― و تو به قدرت خود آن را بر من رسانيده اى، و به سلطنت و توانائيت آن را به من متوجه گردانيده اى
― پس براى آنچه به من رسانده اى برگرداننده و براى آنچه متوجه ساخته اى دفع كننده و براى آنچه بسته اى گشاينده و براى آنچه گشوده اى بستنده و براى آنچه دشوار كرده اى آسان كننده و براى آنكه خوار كرده اى يارى دهنده اى نمى باشد (در قرآن كريم «س 10 ى 107» فرمايد: و ان يمسسك الله بضر فلا كاشف له الا هو و ان يردك بخير فلا راد لفضله يعنى و اگر خدا ضرر و زيانى به تو رساند جز او كسى نتواند آن را دفع كند، و اگر خير و نيكى براى تو خواهد فضل و احسان او را جلوگيرى نيست. و «س 3 ى 160» فرمايد: ان ينصركم الله فلا غالب لكم و ان يخذلكم فمن ذا الذى ينصركم من بعده يعنى اگر شما را خدا يارى كند كسى بر شما غلبه و تسلط نيابد، و اگر خوارتان گرداند كيست كه بعد از او «بتواند» شما را يارى كند؟)
― پس بر محمد و آل او درود فرست، و اى پروردگار در آسايش را به فضل خود به روى من باز كن، و تسلط غم و اندوه را به قوت و توانائى خود شكست ده (از بين ببر) و به من در آنچه شكوه دارم حسن نظر داشته باش و در آنچه درخواست نمودم شيرينى بخشش (خود) را به من بچشان، و از جانب خويش رحمت و گشايش بى رنج به من ببخش، و از نزد خود به زودى رهائى يافتن (از گرفتاريها) را براى من قرار ده
― و مرا به سبب غم و اندوه از رعايت و حفظ واجبات و به كار بستن سنت خود (مستحبات) بازمدار
― پس اى پروردگار به آنچه به من رسيده طاقت ندارم، و به آنچه به من روآورده پر از غم و اندوه گشته ام، و تو بر دفع غم و اندوهى كه به آن گرفتار و بر دفع آنچه در آن افتاده ام توانائى، پس آن گرفتارى را از من دور كن اگر چه از جانب تو شايسته ى آن نباشم، اى صاحب عرش و تخت بزرگ (اشاره به اينكه همه ى اشياء تحت قدرت او است، زيرا او صاحب عرش عظيم است كه آن به هر چيز احاطه دارد).