از دعاهاى امام عليه السلام است هنگامى كه به ابر و برق (درخشيدن ابر) نگاه مى كرد، و بانگ رعد (غرش ابر) را مى شنيد:
― بار خدايا اين برق و رعد (يا اين ابر و برق يا اين ابر و رعد) دو نشانه ى از نشانه هاى تو و دو خدمتگزار از خدمتگزاران تواند كه در فرمانبرى از تو به رساندن رحمت سوددهنده يا عذاب زيان رسان مى شتابند، پس به سبب آنها باران ضرر و زيان (بارانى كه ساختمانها و كشتزارها را ويران نمايد) بر ما مبار، و رخت بلاء و گرفتارى بر ما مپوشان (ما را به تنگى در زندگى و بى آذوقه گى گرفتار مكن)
― بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و سود اين ابرها و بركت و فزونى نيكى آنها را بر ما فروفرست، و آزار و زيانشان را از ما بگردان، و در آنها به ما بيمارى مرسان، و بر آنچه زندگانى ما به آنها وابسته است آفتى مفرست
― بار خدايا اگر آن ابرها را براى عذاب و كيفر برانگيخته اى و از روى خشم (دور ساختن رحمتت از ما) فرستاده اى پس ما از خشمت به تو پناه مى بريم، و براى درخواست عفو و گذشتت به درگاه تو زارى مى كنيم، پس خشم را به كفار بگردان، و آسياى عذابت را بر آنانكه جز تو را مى پرستند به گردش درآور
― بار خدايا خشگى (زمينهاى) شهرهاى ما را به آب دادن (باران فرستادن) خود زايل گردان، و وسوسه و انديشه ى بد (يا كينه يا دشمنى يا خشم) دلهامان را با روزى دادن خويش بيرون نما، و ما را از خود به ديگرى مشغول و سرگرم مكن، و فزونى پيوسته ى احسانت را از همه ى ما (خداپرستان) جدا مساز، زيرا غنى و بى نياز كسى است كه تو او را بى نياز كرده اى، و سالم و بى گزند كسى است كه تو او را ( از آسيبها) نگاه داشته اى
― چون نزد كسى جز تو (از هر پيشامدى) دفاع و بازگردانيدنى نيست، و نه در كسى از غلبه ى تو امتناع و بازداشتنى است، زيرا به هر چه خواسته بر هر كه خواهى فرمان مى دهى، و به آنچه اراده كرده درباره ى هر كه اراده كنى حكم مى كنى (بى آنكه چيزى تو را بر آن باعث شود، يا تو را از آن مانع گردد)
― پس تو را است سپاس بر آنكه ما را از بلاء و آسيب نگاه داشتى، و تو را است سپاس بر نعمتهائى كه به ما بخشيده اى، سپاسى كه سپاس سپاسگزاران را پشت سر گزارد (بر سائر سپاسها برترى داشته و از روى اخلاص باشد) سپاسى كه زمين و آسمان خدا را پر سازد (بسيار و بى اندازه باشد)
― زيرا توئى بسيار نعمت دهنده و بسيار بخشاينده ى نعمتهاى بزرگ، پذيرنده ى سپاس اندك، پاداش دهنده ى سپاس كم، نيكوكار خوشرفتار، داراى فضل و احسان، جز تو خدائى نيست (شايسته ى اين صفات نمى باشد) مرجع و بازگشت به سوى تو است (مرجع كارها به جائى است كه كسى جز تو قادر بر سود، زيان، امر، و نهى نيست).