از دعاهاى امام عليه السلام است در درخواست حاجتها از خداى تعالى:
― بار خدايا اى منتهاى درخواست حاجتها (بندگان چون در انجام حاجتهاشان از غير تو نوميد شوند به تو پناه مى برند پس تو منتهاى حاجتهاى ايشانى، يا آنكه بازگشت انجام خواسته ها به دست بندگانت بالاخره به تو است، زيرا جور شدن وسائل و اسباب كار به دست تو است)
― و اى آنكه رسيدن به خواسته ها نزد او است (و رسيدن به خواسته ها از ديگرى جز به اذن و توفيق و كمك او نيست)
― و اى آنكه نعمتهايش را به ازاء قيمتها نمى فروشد (نعمت مخلوق و عطاء به ديگرى در برابر عوض است به خلاف نعمتهاى خداى تعالى كه تنها از روى تفضل و احسان است و برابر عوض و چيزى بجاى آن نيست)
― و اى آنكه بخششهايش را به منت گزاردن (كه بفرمايد: آيا به تو چنين گذشت نكردم؟ آيا به تو احسان و نيكى ننمودم) تيره نمى سازد (زيرا منت نهادن به اين معنى صفتى است كه از پستى و كوچكى همت شخص هويدا مى شود، چون احسان و نيكى خود را بزرگ مى پندارد و خداى تعالى منزه از آن است، زيرا نعمتهاى او هر چند بزرگ باشد در برابر عظمت و بزرگى او كوچك است)
― و اى آنكه به او بى نياز مى شوند و از او بى نياز نمى گردند (زيرا همه به او نيازمندند)
― و اى آنكه به او روآورند و از او روگردان نمى توانند شد (زيرا آغاز و انجام هر چيز او است و پيدايش هر چيز به ايجاد و اذن و فرمان او مى باشد)
― و اى آنكه گنجينه ها (نعمتها و بخششها)ى او را درخواستها نابود نمى گرداند (زيرا نعمتهاى خداى تعالى حد ندارد)
― و اى آنكه اسباب و دست آويزها حكمت او (آنچه صلاح دانسته و مقدر فرموده) را تغيير نمى دهد (اين فرمايش با آنچه در اخبار رسيده كه دعاء و صدقه بلاء را دور مى گرداند منافات ندارد، زيرا حكمت در گرفتار شدن به بلاء مشروط به دعاء نكردن و صدقه ندادن است)
― و اى آنكه حاجتهاى نيازمندان از او قطع نمى شود (چون موجود در هر چيز خود به او نيازمند است)
― و اى آنكه دعاى دعاكنندگان او را به رنج نمى افكند (چون رنجه شدن از لوازم جسم است)
― خود را به بى نيازى از آفريدگانت ستوده اى و تو به بى نيازى از آنها شايسته اى
― و آنان را به احتياج و تنگدستى نسبت داده اى و ايشان هم احتياج به تو را سزاوارند (اشاره به قول خداى تعالى «س 35 ى 15»: يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحميد يعنى اى مردم شما نيازمندان به خدائيد و «تنها» خدا است كه او بى نياز و ستوده شده است)
― پس (از اين رو) هر كه بستن رخنه ى نيازمندى خود را از درگاه تو بطلبد، و برطرف كردن احتياج را از خويش به وسيله ى تو بخواهد حاجت خود را در جايگاهش خواسته، و براى رسيدن به مطلب خويشتن از راهش درآمده است
― و هر كه براى حاجت خود به يكى از آفريدگانت روآورد يا جز تو را سبب برآمدن آن حاجت قرار دهد به نوميدى گرائيده، و سزاوار نيافتن احسان از تو گرديده است
― بار خدايا و مرا به سوى تو حاجتى است كه طاقت و توانائيم به آن نمى رسد، و چاره جوئيها و زرنگيهايم در برابر آن به جائى نرسيده است، و نفس من و برون آن حاجت را پيش كسى كه حاجتهايش را نزد تو مى آورد و درخواسته هايش از تو بى نياز نيست در نظرم جلوه داده است (تا روا شدن را از او بخواهم) و آنچه نفس جلوه داده لغزشى است از لغزشهاى خطاكاران، و به سر درآمدنى از به سر درآمدنهاى (گناهى از گناهان) گناهكاران است
― با آگاهانيدن تو مرا از غفلت و فراموشى خويشتن آگاه شدم، و با توفيق تو از لغزشم برخاستم، و با راهنمائى تو از به سر درآمدنم (در گناه) برگرديدم
― و گفتم: منزه است پروردگار من (شگفتا) چگونه نيازمندى از نيازمندى درخواست مى نمايد؟ و كجا فقير و درويشى (در گرفتاريها) به فقيرى (مانند خود) رو مى آورد؟
― پس (در اين حال) اى خداى من از روى رغبت و دوستى قصد تو نمودم (به درگاه تو روآوردم) و با اعتماد به تو اميدم را به سوى تو آوردم
― و دانستم بسيار آنچه از تو بخواهم در برابر توانگرى تو كم است، و بزرگ آنچه از تو خواهش نمايم در برابر فراخى رحمت تو كوچك است، و جود و بخشش تو از درخواست كسى تنگ نمى گردد، و دست (قدرت) تو در بخششها از هر دستى برتر است
― بار خدايا پس بر محمد و آل او درود فرست، و با كرم و جود خود با من به تفضل و احسان رفتار فرما، و با عدل و دادگريت با من به استحقاق و سزاوار بودن رفتار مكن كه (مقتضاى عدل سزاوار نوميدى است، و) من اول روآورنده اى نيستم كه به تو روآورده و با اينكه سزاوار منع است به او بخشش نموده اى، و نه اول خواستارى كه از تو درخواست كرده و با اينكه سزاوار نوميدى است به او احسان كرده اى
― بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و دعاى مرا برآورنده و به آوازم نزديك و بزاريم مهربان و به صدايم شنوا باش
― و اميد مرا از خود مبر و دعايم را از درگاهت برمگردان، و مرا در اين حاجت و حاجتهاى ديگرم به جز خود روآور مكن
― و ببر آمدن مطلب و روا شدن حاجت و رسيدن به خواسته ام، پيش از رفتن از اينجا با آسان نمودن دشوارى و نيكى تقدير (حكمت و مصلحت) تو درباره ى من در همه ى امور، مرا يارى فرما
― و بر محمد و آل او درود فرست، درود هميشگى كه رو به فزونى است و براى روزگار آن سر رسيد و مدتش پايان نباشد، و آن را كمك من و براى برآمدن حاجتم وسيله قرار ده، زيرا تو داراى رحمت فراخ و جود و بخشش بسيارى (حضرت صادق عليه السلام فرموده: هميشه دعاء پنهان است تا آنگاه كه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود).
― و از جمله ى حاجت و خواسته ى من اى پروردگار چنين و چنان است و حاجت خود را به ياد مى آورى سپس به سجده مى روى (پيشانى بر زمين مينهى) و در سجده مى گوئى:
― فضل و بخشش تو مرا (از گرفتاريها) آرام نموده، و احسان تو مرا (به درگاهت) راهنمائى كرده، پس از تو درخواست مى نمايم به حق خودت و به حق محمد و آل او، درودهاى تو بر ايشان باد، مرا نوميد برنگردانى (حضرت صادق عليه السلام فرموده: چيزى كه بنده را به پروردگارش نزديكتر مى نمايد هرگاه او را بخواند آنست كه در سجده باشد).