از دعاهاى امام عليه السلام است هنگامى كه گرفتار مى شد يا گرفتار شده ى به رسوائى گناهى را مى ديد:
― بار خدايا تو راست سپاس (نه جز تو را) بر پوشاندنت (گناهان را) پس از دانائيت، و بر عافيت بخشيدنت (از گرفتاريها) پس از آگاهيت، پس هر كه هست از ما كار زشت كرده و تو او را (به آن كار) معروف نكرده اى، و كار بسيار بدى بجا آورده و تو او را (نزد ديگران) رسوا ننموده اى، و خود را به زشتيها پوشانده و تو كسى را بر (زشتيهاى) او راهنمائى نكردى
― بسا نهى تو را كه بجا آورديم، و بسا امر و فرمانى را كه ما را بر آن آگاه ساختى از آن تجاوز كرديم، و بسا بدى كه به دست آورديم، و گناهى كه مرتكب شديم، در حاليكه تو بر آن آگاه بودى نه نگاه كنندگان، و بر هويدا كردن آن توانا بودى بيشتر از توانايان، عافيت و رهائى دادن تو براى ما پيش چشم ايشان پرده و در برابر گوشهاشان سد و مانع بود
― پس آنچه از آن شرم آيد را كه پوشاندى و زشتى را كه پنهان نمودى براى ما پنددهنده و باز دارنده ى از بدخوئى و بجا آوردن گناه و كوشش به توبه ى نابودكننده ى (گناه) و راه ستوده ى (به كردار و گفتار نيك) قرار ده
― و وقت در سعى و كوشش براى توبه را نزديك گردان، و ما را از جانب خود به غفلت و نادانى گرفتار مكن (به خود وامگذار) چون ما به سوى تو خواهان (اميدوار به عفو و گذشت تو) و از گناهان توبه كننده ايم
― و بار خدايا درود فرست بر برگزيده ات از خلق خود: محمد (صلى الله عليه و آله) و اهل بيت او (فرزندانش و اميرالمومنين و فرزندان آن حضرت عليهم السلام) كه از آفريدگانت برگزيده و پاكانند، و چنانكه (در قرآن مجيد) امر فرموده اى ما را در برابر آنان شنوندگان (سخنانشان) و فرمانبرداران (دستورهاشان) گردان (اشاره به قول خداى تعالى «س 4 ى 59»: يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم يعنى اى كسانى كه ايمان آورديد خدا و رسول و فرمانداران «از جانب خدا و رسول: اميرالمومنين و يازده فرزند آن حضرت عليهم السلام» را اطاعت كنيد. حضرت باقر عليه السلام فرموده: «خداى تعالى در اين آيه» تنها ما را قصد نموده و خواسته، همه ى مومنين را تا روز قيامت به طاعت و فرمانبرى از ما امر فرموده است. شيخ بهاءالدين ابوالحسن على ابن عيسى ابن ابى الفتح اربلى «اربل نام شهرى است نزديك موصل از سمت شرق» كه از بزرگان علماى اماميه- قدس الله ارواحهم- و مورد اعتماد همه است در كتاب خود: كشف الغمه فى معرفه الائمه از جابر ابن يزيد جعفى نقل مى كند كه او گفته از جابر ابن عبدالله شنيدم كه مى گفت: چون خداى تعالى يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم را بر پيغمبر صلى الله عليه و آله فرستاد گفتم: يا رسول الله خدا و رسول او را شناختيم، اولى الامر و فرمانداران را كه خدا طاعت ايشان را به طاعت تو پيوسته كدامند؟ حضرت فرمود: ايشان جانشينان و پيشوايان هدايت و رستگارى پس از من هستند، اول آنان على ابن ابيطالب است، پس از او حسن، پس از او حسين، پس از او على ابن الحسين، پس از او محمد ابن على كه در توريه مشهور به باقر «شكافنده ى علم» است، و به زودى اى جابر تو او را خواهى دريافت، چون او را ديدار نمودى از جانب من به او سلام برسان، پس از او صادق جعفر ابن محمد، پس از او موسى ابن جعفر، پس از او على ابن موسى، پس از او محمد ابن على، پس از او على ابن محمد، پس از او حسن ابن على، پس از او هم نام و هم كنيه ى من حجت و دليل خدا در زمين و بازمانده ى او در بين بندگانش: محمد ابن حسن ابن على، او است كه خداى عزوجل بر دستهاى او مشارق و مغارب زمين «هر كجا كه خورشيد طلوع و غروب نمايد يعنى همه ى جهان» را مى گشايد، و او است كه از پيروان و دوستان خود غيبت نموده پنهان مى گردد چنان پنهانى كه در آن بر قول به امامت او ثابت و پابرجا نمى ماند جز كسى كه خدا دل او را براى ايمان آزمايش نموده «ايمانش محكم و استوار» است، جابر گفت گفتم: يا رسول الله آيا شيعه ى آن بزرگوار از او در زمان غيبتش سود مى برد؟ فرمود: آرى قسم به آن كسى كه مرا به حق و درستى برانگيخت از نور و روشنائى «وجود مقدس» او روشنائى مى طلبند و از ولايت و دوستى او در غيبتش بهره مند مى گردند مانند بهره بردن مردم از خورشيد هر چند ابر در جلو آن برآيد، اى جابر اين «گفتار» از راز و علم خدا است كه «از ديگران» پنهان مى باشد، پس تو آن را پنهان كن جز از كسى كه شايسته ى آن است).