دعا هنگام صبح و شام
اين دعا به دعاى صبح و شام معروف است در اين دعا امام از شب و روز سخن مى گويد و منافعى كه از اين ناحيه نصيب انسانها مى گردد را مورد توجه قرار مى دهد و ستايش خود را نسبت به اين دو نعمت آغاز كرده است.
― در فراز اول ابتدا عرض مى كند: (ستايش مخصوص خداوندى است كه شب و روز را با قوت خود آفريد و با قدرتش آنها را از يكديگر ممتاز ساخت) (الحمد لله الذى خلق الليل و النهار بقوته، و ميز بينهما بقدرته).
― آنگاه به اين معنى اشاره كرده كه هر كدام از شب و روز داراى حد و زمان معينى هستند مى گويد: (و براى هر كدام از شب و روز حدى محدود و سرآمدى مشخص قرار داده است) (و جعل لكل واحد منهما حدا محدودا و امدا ممدودا).
― در جمله ى سوم از رابطه ى اتصال و پى در پى بودن اين دو سخن به ميان آورده و مشخص ساخته است كه آنها در عين دوگانگى از يك نحوه ى آميزش با يكديگر برخوردارند مى گويد: (او هر كدام از اين دو را طبق اندازه گيرى مشخص در صاحب و همراهش و آن صاحب همراه را در اين وارد مى سازد) (يولج كل واحد منهما فى صاحبه، و يولج صاحبه فيه بتقدير منه).
― در جمله ى بعد به دليل اين كار و فوائدش اشاره كرده مى گويد اين پيامد شب و روز با تقدير مشخص (به خاطر نفع بندگان انجام مى شود تا بدين وسيله تغذيه شوند و روزى به آنها داده شود و نشو و نمايشان به خوبى صورت گيرد) (للعباد، فيما يغذوهم به، و ينشئهم عليه).
― پس از آن به منافع مخصوص شب پرداخته مى گويد: (خداوند براى بندگانش شب را آفريد تا از فعاليتهاى خسته كننده، و تلاشهاى آزاردهنده در آن آرامش يابند) (فخلق لهم الليل ليسكنوا فيه من حركات التعب و نهضات النصب).
― سپس مى افزايد: (شب را لباس براى بندگان قرار داد تا از بهر آسودن و خواب بپوشند و موجب قوت و نشاطشان گردد و بتوانند به لذائذ و كام دل خود به راحتى برسند) (و جعله لباسا ليلبسوا من راحته و منامه، فيكون ذلك لهم جماما و قوه، و لينالوا به لذه و شهوه).
― آنگاه به منافع روز اشاره كرده مى گويد: (براى آنها روز را آفريد تا موجب روشنى برايشان باشد و بتوانند در پرتو آن به تلاش پردازند و از فضل خداوند بهره بگيرند) (و خلق لهم النهار مبصرا ليبتغوا فيه من فضله).
― همچنين بتوانند (با تهيه ى ابزار و كمك گرفتن از آن به روزى و رزق او دست يابند و براى نيل به منافع اين دنيا و درك سعادت آخرت بر روى زمين به راحتى به تلاش و كوشش پردازند) (و ليتسببوا الى رزقه، و يسرحوا فى ارضه، طلبا لما فيه نيل العاجل من دنياهم و درك الاجل من اخراهم).
― سپس اضافه مى كند (خداوند به وسيله همه ى اينها شئونشان را اصلاح، اخبارشان را آزمايش ملاحظه مى كند در اوقات طاعتش چه مى كنند و در جايگاه فرائض، واجبات و مواقع احكامش چه رفتارى پيشه مى سازند؟) (بكل ذلك يصلح شانهم و يبلو اخبارهم، و ينظر كيف هم فى اوقات طاعته، و منازل فروضه، و مواقع احكامه).
― و در پايان اين فراز مى گويد: (تا بدكاران را به خاطر اعمال بدشان كيفر دهد و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش) (ليجزى الذين اساووا بما عملوا و يجزى الذين احسنوا بالحسنى).
― پس از ستايش و شمردن منافع شب و روز در فراز دوم خداوند را بر اين نعمتها سپاس مى گويد: (بار خداوندا حمد و ستايش مخصوص تو است كه پرده ى تاريكى شب را شكافتى و چهره ى نورانى صبح را براى ما آشكار كردى) (اللهم فلك الحمد على ما فلقت لنا من الاصباح).
― در جمله ى دوم به شكرانه ى بهره ورى از روشنائى روز كه موجب آگاهى از جايگاههاى قوت و روزى مى شود پرداخته عرض مى كند: (ستايش مخصوص تو است) كه ما را با آفرينش صبح از روشنى روز بهره مند ساختى و جايگاههاى روزيها را به ما نشان دادى) (و متعتنا به من ضوء النهار، و بصرتنا من مطالب الاقوات).
― همچنين به خاطر اينكه در اثر صبح و روشنى توانسته است از حوادث و آفات پيشگيرى كند عرض مى كند: (و در اثر اين كار ما را از حوادث و آفات حفظ فرموده اى) (و وقيتنا فيه من طوارق الافات).
― به دنبال ستايش و شكر از اين نعمتها كه اگر شب و روز نبود انسان وجود نداشت، و كسى كه اين نعمتها را عنايت كرده در حقيقت مالك همه و همه چيز است عرض مى كند: (خداوندا) ما و همه ى اشياء و موجودات همه و همه از آن تو گرديديم) (اصبحنا و اصبحت الاشياء كلها بجملتها لك).
― آرى همه چيز از آن تو است (آسمانش و زمينش و هر چه در هر كدام از اين دو پراكنده ساخته اى چه ساكنش و چه متحركش چه ثابتش و چه سيارش و هر چه در هوا بالا رفته و هر چه در درون زمين است همه در قبضه ى قدرت تو است، حكومت و ملكت ما را احاطه كرده و مشيتت ما را به يكديگر پيوسته است) (سماوها و ارضها، و ما بثثت فى كل واحد منهما ساكنه و متحركه، و مقيمه و شاخصه، و ما علا فى الهواء، و ما كن تحت الثرى.
― و از امور جز آنچه تو فرمان داده اى و از خير و نيكى جز آنچه تو عطا كرده اى در اختيار ما نيست) (و نتصرف عن امرك، و نتقلب فى تدبيرك ليس لنا من الامر الا ما قضيت، و لا من الخير الا ما اعطيت).
― و سرانجام اشاره كرده است كه هر روز كه بر انسان مى گذرد وظيفه ى خاصى دارد مى گويد: (امروز روزى است نوين و جديد بر ما شاهدى است آماده، اگر كار نيك كنيم ما را با حمد و ستايش وداع مى كند و اگر بدى انجام دهيم با نكوهش و مذمت از ما جدا مى شود) (و هذا يوم حادث جديد، و هو علينا شاهد عتيد، ان احسنا ودعنا بحمد و ان اسانا فارقنا بذم).
― در سومين فراز پس از بيان نعمت شب و روز و منافع آنها و مملوكيت انسان و همه ى موجودات، امام از خداوند درخواستهايى دارد. نخست عرض مى كند: (بار پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست و حسن مصاحبت با آن (روز) را روزى ما فرما)، (اللهم صل على محمد و آله، و ارزقنا حسن مصاحبته).
― مى افزايد (و ما را از سوء مفارقت با آن در اثر ارتكاب نافرمانى، گناهان بزرگ و يا كوچك حفظ فرما) (و اعصمنا من سوء مفارقته بارتكاب جريره، او اقتراف صغيره او كبيره).
― و در اين (روز بهره ى ما را از حسنات، فراوان و از سيئات، خالى فرما) (و اجزل لنا فيه من الحسنات، و اخلنا فيه من السيئات).
― (و سراسر روز را از حمد و شكر و اجر و ذخيره و فضل و احسان براى ما مملو و پر ساز) (و املالنا ما بين طرفيه حمدا و شكرا و اجرا و ذخرا و فضلا و احسانا).
― از اين نظر كه تلاشهاى شبانه روزى ما همه زير نظر فرشتگان كاتب اعمال است عرض مى كند: (بار خداوندا زحمات ما را بر فرشتگان گرامى كاتب اعمال آسان ساز) (اللهم يسر على الكرام الكاتبين موونتنا).
― (و نامه هاى اعمال ما را از حسناتمان پر فرما) (و املا لنا من حسناتنا صحائفنا).
― و چون اعمال بد موجب شرمندگى مى شود مى گويد: (و در پيشگاه آنها ما را در اثر اعمال بدمان رسوا مساز) (و لا تخزنا عندهم بسوء اعمالنا).
― در چهارمين فراز، امام عليه السلام به درخواستهاى خود ادامه مى دهد نخست عرض مى كند: (بار خداوندا در هر ساعتى از ساعات آن بهره اى از بندگان صالحت و سهمى از شكرت و گواه صادقى از فرشتگانت براى ما مقرر دار) (اللهم اجعل لنا فى كل ساعه من ساعاته حظا من عبادك، و نصيبا من شكرك، و شاهد صدق من ملائكتك).
― آنگاه با درخواست درود بر پيامبر و آلش از خداوند مى خواهد از هر جهت او را حفظ كند و از مكر و حيله و ناملايماتى كه از ناحيه ى شيطان مى رسد او را نگهدارد عرض مى كند: بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و ما را از پيش رو و پشت سر و از راست و چپ و از تمام جوانب حفظ فرما) (اللهم صل على محمد و آله، و احفظنا من بين ايدينا و من خلفنا و عن ايماننا و عن شمائلنا و من جميع نواحينا...).
― (آنگونه حفظى كه از نافرمانى و معصيت تو در امان و به سوى طاعت تو هدايت و محبت تو را همواره به كار گيريم) (حفظا عاصما من معصيتك، هاديا الى طاعتك، مستعملا لمحبتك).
― پس از آن با درخواست درود بر محمد و آل، از خداوند خواستار مى گردد كه بتواند سراسر عمرش را در راه خير به كار گيرد، از شر و بدى دورى گزيند، نعمتهاى خداوند را سپاس گويد و از سنتها و روشهاى نيك تبعيت و از بدعتها و اعمال ناپسند دورى كند در طريق امر به معروف، نهى از منكر و يارى حق و در هم شكستن باطل تلاش نمايد عرض مى كند: (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و ما را در اين روزمان و شبمان و در تمام ايام عمرمان بر انجام كارهاى خير و دورى از شر و بدى موفق بدار) (اللهم صل على محمد و آله، و وفقنا فى يومنا هذا و ليلتنا هذه و فى جميع ايامنا، لاستعمال الخير و هجران الشر).
― همچنين (توفيق شكر نعمتها، تبعيت و پيروى از سنتهاى نيك و دورى از بدعتها را مرحمت بفرما) (و شكر النعم، و اتباع السنن، و مجانبه البدع).
― و نيز شايستگى: (مقام امر به معروف و نهى از منكر و حفاظت از اسلام و در هم شكستن باطل و خوار و ذليل ساختن آن را لطف فرما) (و الامر بالمعروف، و النهى عن المنكر، و حياطه الاسلام، و انتقاص الباطل و اذلاله).
― و نيز موفقيت: (نصرت و يارى از حق عزيز و قدرتمند ساختن آن و ارشاد افراد گمراه و اعانت ضعيف و فريادرسى مظلوم ناتوان را محبت كن) (و نصره الحق و اعزازه، و ارشاد الضال، و معاونه الضعيف، و ادراك اللهيف).
― در پنجمين فراز كه باز با درود بر محمد و آلش شروع مى شود خواسته هاى خود را در رابطه با شب و روز، ادامه مى دهد و سرانجام نسبت به عقائد خود گواه مى طلبد.
― نخست مى گويد: (خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و اين روز را مباركترين روزهايى كه شناخته ايم و برترين رفيقى كه با آن همراهى كرده ايم و بهترين زمانى كه در آن به سر برده ايم قرار ده) (اللهم صل على محمد و آله، و اجعله ايمن يوم عهدناه، و افضل صاحب صحبناه، و خير وقت ظللنا فيه).
― آنگاه عرض مى كند: (و ما را از ميان مخلوقت از خشنودترين كسانى قرار ده كه شب و روز بر او گذشته است، از شكرگزارترين كسانى كه به آنها نعمت بخشيده اى، از پايدارترين كسانى كه شرايع و قوانينت را بر ايشان تشريع فرموده اى و از خوددارترين افراد نسبت به مواردى كه آنها را نهى و تحذير كرده اى) (و اجعلنا من ارضى من مر عليه الليل و النهار من جمله خلقك، اشكرهم لما اوليت من نعمك، و اقومهم بما شرعت من شرائعك و اوقفهم عما حذرت من نهيك).
― به دنبال اين قسمت با گواهى طلبيدن از خالق و مخلوق، عقائد خويش را چنين ابراز مى دارد: (بار خداوندا من تو را به گواهى مى طلبم- و همين بس كه تو گواه باشى- همچنين آسمانت، زمينت، و همه كسانى كه در اين دو سكونت داده اى چه فرشتگان و چه ساير مخلوقت همه را به گواهى دعوت مى كنم، در اين روز، در اين ساعت، در اين شب و در همين جايگاهى كه ايستاده ام، (اللهم انى اشهدك و كفى بك شهيدا، و اشهد سماءك و ارضك و من اسكنتهما من ملائكتك و سائر خلقك فى يومى هذا و ساعتى هذه و ليلتى هذه و مستقرى هذا).
― پس از آن با برشمردن صفات خداوند گواهى خود را نسبت به صفات او نيز اعلام مى دارد عرض مى كند: (من شهادت مى دهم تو آن خداوندى هستى كه هيچ اله و معبودى جز تو وجود ندارد، شهادت مى دهم كه تو قيام كننده به قسط و انصافى و عادل در حكم، مهربان به بندگان و مالك همه ى ملكها و رحيم نسبت به همه ى مخلوقات) (انى اشهد انك انت الله الذى لا اله الا انت، قائم بالقسط، عدل فى الحكم، روف بالعباد، مالك الملك، رحيم بالخلق).
― و به دنبال آن گواهى به اقرار بر نبوت پيامبر اسلام را از همه ى آنها مى خواهد مى گويد: (و همه را به شهادت مى طلبم كه): محمد (ص) بنده، رسول و انتخاب شده ى تو از ميان بندگانت مى باشد) (و ان محمدا عبدك و رسولك و خيرتك من خلقك).
― (ماموريت رسالتت را بر دوش او نهادى و او به خوبى آن را انجام داد به او فرمان خيرخواهى و نصيحت به امتش را دادى و نسبت به همه خيرخواهى نمود) (حملته رسالتك فاداها، و امرته بالنصح لامته فنصح لها).
― و در ششمين فراز از اين دعا خواسته هائى براى پيامبر گرامى دارد و در حقيقت براى او دعا مى كند چرا كه همه اين بركات از ناحيه ى او رسيده است نخست مى گويد: (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست بيشتر از آنچه بر احدى از مخلوقت فرستاده اى) (اللهم فصل على محمد و آله، اكثر ما صليت على احد من خلقك).
― و اضافه مى كند: (و از ناحيه ى ما به او پاداشى عنايت كن برتر از پاداشى كه به احدى از بندگانت عطا كرده اى) (و آته عنا افضل ما آتيت احدا من عبادك).
― و نيز مى افزايد: (جزا و مزدى از ناحيه ى ما به او مرحمت فرما كه برتر و گرامى تر از جزائى باشد كه به ديگر پيامبرانت از ناحيه ى امتش عنايت كرده اى) (و اجزه عنا افضل و اكرم ما جزيت احدا من انبيائك عن امته).
― و سرانجام همانگونه كه رسم دعا است خداوند را به صفاتى ياد مى كند كه با اين خواسته ها ربط تنگاتنگ دارد و در حقيقت دليل خواسته هاى خود مى شمارد عرض مى كند: (چرا كه تو نسبت به نعمتهاى بزرگ منت گذارى و نسبت به گناهان بزرگ بخشنده اى و تو از هر مهربانى مهربانترى) (انك انت المنان بالجسيم، الغافر للعظيم، و انت ارحم من كل رحيم).
― و در پايان مى گويد حال كه تو از اين همه صفات پاك برخوردارى: (بر محمد و آلش همانان كه طيب و طاهر، نيكوكار و نجيبند درود فرست) (فصل على محمد و آله الطيبين الطاهرين الاخيار الانجبين).