وداع ماه رمضان
در دعاى قبل سخن از عبادت، اطاعت و دورى از گناه در ماه رمضان بود در اين دعا كه سخن از وداع و خداحافظى با ماه رمضان است نكته هاى ديگرى از الطاف خداوند را مورد توجه قرار داده و بار ديگر از خداوند تقاضاى لطف و بخشش مى كند.
― در نخستين فراز چنين عرضه مى دارد: (بار خداوندا اى كسى كه (در برابر احسانش) ميل و رغبت به پاداش، نشان نمى دهد) (اللهم يا من لايرغب فى الجزاء).
― (و هيچگاه در مورد عطا و بخشش، نادم و پشيمان نمى شود) (و يا من لايندم على العطاء).
― (اى كسى كه در برابر (عمل) بنده اش به مساوات رفتار نمى كند) (و يا من لا يكافى ء عبده على السواء).
― (نعمت تو (بى سابقه) و ابتدائى است) (منتك ابتداء).
― (عفو و بخششت بر آئين تفضل عقوبتت بر اساس عدالت، قضاء و فرمانت برتر و بهترين است) (و عفوك تفضل، و عقوبتك عدل، و قضاوك خيره).
― (اگر عطا كنى و ببخشى عطايت را به منت آلوده نمى سازى) (ان اعطيت لم تشب عطاءك بمن).
― (و اگر منع كنى از روى ستم و تعدى نيست) (و ان منعت لم يكن منعك تعديا).
― (هر كه تو را سپاس گويد شكر او را به جا مى آورى، در حالى كه خود طريقه ى شكرت را به او الهام كرده اى) (تشكر من شكرك و انت الهمته شكرك).
― (هر كس تو را حمد و ستايش كند پاداش مى بخشى در حالى كه راه و رسم ستايشت را خود به او تعليم داده اى) (و تكافى ء من حمدك و انت علمته حمدك).
― (گناهان كسى را) مى پوشى كه اگر مى خواستى، او را رسوا مى ساختى) (تستر على من لو شئت فضحته).
― (و نعمت را) بر كسى مى بخشى كه اگر مى خواستى از او منع مى نمودى) (و تجود على من لو شئت منعته).
― در حالى كه (هر دو اينها از ناحيه ى تو سزاوار فضيحت و منعند) (و كلاهما اهل منك للفضيحه و المنع).
― (اما تو (هرگز چنين نمى كنى) زيرا كارهايت را بر آئين تفضل بنا نهاده اى) (غير انك بنيت افعالك على التفضل).
― (و قدرتت را در راه گذشت و بخشش به جريان انداخته اى) (و اجريت قدرتك على التجاوز).
― (با كسى كه از طريق عصيان تو درآمده با حلم روبرو مى شوى) (و تلقيت من عصاك بالحلم).
― (و آن كس كه درباره ى خود قصد ستم كرده، مهلت بخشيده اى) (و امهلت من قصد لنفسه بالظلم).
― (با مدارائى خود آنان را مهلت مى دهى تا مگر بازگردند) (تستنظرهم باناتك الى الانابه).
― (شتاب و عجله (را در كيفر) آنان ترك مى گوئى باشد كه راه توبه را بپويند) (و تترك معاجلتهم الى التوبه).
― (تا از ميان آنان آنكه مستوجب هلاك شده هلاك نگردد و آنكه به خاطر (سوءاستفاده) از نعمت تو سزاوار شقاوت گشته بدبخت نشود مگر اينكه راه بهانه بر او كاملا بسته، و حجت بر او تمام گردد) (لكيلا يهلك عليك هالكهم، و لايشقى بنعمتك شقيهم، الا عن طول الاعذار اليه، و بعد ترادف الحجه عليه).
― (اينها همه) پرتوى از عفو و كرم تو است- اى خداى كريم-) (كرما من عفوك يا كريم).
― (و ميوه منفعتى است از عطوفت و شفقت تو- اى خداى حليم-) (و عائده من عطفك يا حليم).
― (تو آن خدائى هستى كه بر روى بندگانت درى به سوى عفوت گشوده و نام آن را توبه گذاشته اى) (انت الذى فتحت لعبادك بابا الى عفوك و سميته التوبه).
― (و براى (هدايت) به سوى آن در، دليلى از وحى خود قرار داده اى تا آن را گم نكنند) (و جعلت على ذلك الباب دليلا من وحيك لئلا يضلوا عنه).
― (فرموده اى- كه نامت خجسته و پربركت باد- توبه كنيد توبه خالصى، اميد است با اين كار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آورده اند خوار نمى كند، اين در حاليست كه نور آنها از پيشاپيش آنها و از سوى راستشان در حركت است و مى گويند: پروردگارا نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر كار قادرى) (فقلت تبارك اسمك: (توبوا الى الله توبه نصوحا عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار يوم لايخزى الله النبى و الذين آمنوا معه نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انك على كل شى ء قدير).
― (بنابراين عذر كسانى كه از وارد شدن بدان منزل غفلت مى كنند آن هم پس از گشوده بودن در و وجود راهنما، چه خواهد بود (گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟) (فما عذر من اغفل دخول ذلك المنزل بعد فتح الباب و اقامه الدليل).
― در دومين فراز از اين دعا اشاره به الطاف خاص خداوند به بندگانش نموده مى گويد: (تو همان كسى هستى كه در معامله با خويش به سوى بندگانت افزوده اى و خواسته اى آنها در تجارت با تو ربح و بهره برند) (و انت الذى زدت فى السوم على نفسك لعبادك، تريد ربحهم فى متاجرتهم لك).
― و خواسته اى كه (به هنگام ورود بر تو كامياب و رستگار گردند و از ناحيه ى تو بهره اى افزون يابند) (و فوزهم بالوفاده عليك، و الزياده منك).
― (فرموده اى:- كه نامت پربركت و بلند مرتبه باد- هر كس عمل نيكى به جا آورد، ده برابر آن خواهد داشت و كسى كه عمل بدى انجام دهد فقط به اندازه همان كيفر داده مى شود) (فقلت تبارك اسمك و تعاليت: (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسيئه فلا يجزى الا مثلها).
― (و نيز فرموده اى مثل كسانى كه اموالشان را در راه خدا انفاق مى كنند همانند دانه اى است كه هفت خوشه مى روياند و در هر خوشه صد دانه است و خداوند براى هر كس بخواهد آن را مضاعف مى سازد) (و قلت: (مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبه انبتت سبع سنابل فى كل سنبله مائه حبه و الله يضاعف لمن يشاء).
― (و فرموده اى: چه كسى حاضر است كه به خداوند قرض الحسنه دهد تا خدا آن را برايش چندين برابر و بسيار زياد قرار دهد) (و قلت: (من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا فيضا عفه له اضعافا كثيره).
― (و همچنين آيات ديگرى نظير اين آيات در قرآن نازل فرموده اى كه حسنات را چند برابر مى سازى) (و ما انزلت من نظائرهن فى القرآن من تضاعيف الحسنات).
― و باز در ادامه ى شمارش مواهب اضافه مى كند (و تو آن كسى هستى كه آنها را با سخن خويش از جهان غيب راهنمائى كرده اى) (و انت الذى دللتهم بقولك من غيبك).
― و همچنين (به سوى امورى كه بهره ى آنها در آن وجود دارد تشويق نموده اى) (و ترغيبك الذى فيه حظهم).
― (كه اگر آن امور را از آنها مستور مى داشتى چشمانشان آنها را درك نمى كرد، گوشهايشان آن را فرانمى گرفت و انديشه و افكارشان به آن دسترسى پيدا نمى كرد) (على ما لو سترته عنهم لم تدركه ابصارهم، و لم تعه اسماعهم، و لم تلحقه اوهامهم).
― لذا (فرموده اى: مرا ياد كنيد تا شما را ياد نمايم و مرا سپاس گوئيد و كفران مكنيد) (فقلت: (اذكرونى اذكركم و اشكروا لى و لا تكفرون).
― و نيز (فرموده اى اگر سپاسگزارى كنيد برايتان افزون مى سازم و اگر كفران كنيد عذاب من شديد است) (و قلت: (لئن شكرتكم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد).
― و همچنين (فرموده اى مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، چه آنانكه از خواندن من تكبر مى ورزند به زودى با خوارى به جهنم وارد خواهند شد) (و قلت: (ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين).
― (در اينجا دعا و خواندن خود را عبادت ناميده اى و ترك آن را استكبار، و تهديد كرده اى كيفر ترك آن با خوارى وارد جهنم شدن است) (فسميت دعاءك عباده، و تركه استكبارا، و توعدت على تركه دخول جهنم داخرين).
― (آنها به خاطر نعمتت تو را ياد كردند، و به خاطر فضلت تو را سپاس گفتند، و طبق امرت دست به دعا برداشتند و تو را خواندند) (فذكروك بمنك، و شكروك بفضلك، و دعوك بامرك).
― (به خاطر رسيدن به احسان بيشترت در راه تو صدقه داده اند) (و تصدقوا لك طلبا لمزيدك).
― (در اين اعمال، نجات آنها از خشم و غضبت و دست يافتن به رضا و خشنودى تو بود) (و فيها كانت نجاتهم من غضبك و فوزهم برضاك).
― (و اگر مخلوقى ديگرى را همين گونه كه تو بندگانت را راهنمائى كرده اى دلالت مى كرد، موصوف به احسان و نيكى، متصف به نعمت و امتنان و مورد ستايش به هر لسان و زبانى بود) (و لو دل مخلوق مخلوقا من نفسه على مثل الذى دللت عليه عبادك منك، كان موصوفا بالاحسان، و منعوتا بالامتنان، و محمودا بكل لسان).
― (بنابراين ستايش مخصوص تو است تا آنجا كه در ستايشت راهى يافت شود) (فلك الحمد ما وجد فى حمدك مذهب).
― (تا آنجا كه لفظى براى ستودن كه تو با آن حمد شوى باقى باشد) (و ما بقى للحمد لفظ تحمد به).
― (و تا آنجا كه معنى و مفهومى كه به ستايش منصرف گردد وجود داشته باشد) (و معنى ينصرف اليه).
― (اى كسى كه با احسان و فضل به بندگانش ستايش آنها را جلب كرده) (يا من تحمد الى عباده بالاحسان و الفضل).
― (و آنان را با نعمت و عطايش فروپوشيده) (و غمرهم بالمن و الطول).
― (چقدر نعمت تو در زندگى ما آشكار است) (ما افشى فينا نعمتك).
― (چه نعمت و احسانت بر ما سرشار) (و اسبغ علينا منتك).
― (و چه اندازه ما را به نيكى و احسانت اختصاص داده اى!) (و اخصنا ببرك!).
― (ما را به سوى دينت كه برگزيده اى و به آئينت كه از آن خشنودى و به راهت كه آن را سهل و آسان ساخته اى راهنمائى كرده اى) (هديتنا لدينك الذى اصطفيت، و ملتك التى ارتضيت، و سبيلك الذى سهلت).
― (و به تقرب در پيشگاهت و رسيدن به كرامت و بزرگواريت بينا ساخته اى) (و بصرتنا الزلفه لديك و الوصول الى كرامتك).
― در سومين فراز به فضائل ماه رمضان پرداخته عرضه مى دارد: (بار خداوندا ماه رمضان را از جمله ى آن وظائف ممتاز، و از فرائض خاص قرار داده اى) (اللهم و انت جعلت من صفايا تلك الوظائف و خصائص تلك الفروض شهر رمضان).
― (ماه رمضانى كه آن را از ميان همه ى ماهها اختصاص بخشيده اى) (الذى اختصصته من سائر الشهور).
― (از بين تمام زمانها و روزگاران انتخاب فرموده اى) (و تخيرته من جميع الازمنه و الدهور).
― (آن را بر تمام اوقات سال به خاطر نزول قرآن و نور در آن برترى داده اى) (و آثرته على كل اوقات السنه بما انزلت فيه من القرآن و النور).
― (ايمان را در آن مضاعف فرموده اى) (و ضاعفت فيه من الايمان).
― (روزه را در آن واجب و فرض شمرده و در قيام براى عبادت در اين ماه تشويق نموده اى، (و فرضت فيه من الصيام، و رغبت فيه من القيام).
― (و شب قدرى كه در آن قرار دارد و از هزار ماه بهتر است تجليل كرده بزرگ داشته اى) (و اجللت فيه من ليله القدر التى هى (خير من الف شهر).
― (آنگاه ما را به خاطر اين ماه بر ساير امتها مقدم داشته اى) (ثم آثرتنا به على سائر الامم).
― (و به خاطر فضل و ارزش اين ماه ما را بر ساير ملتها برگزيده اى) (و اصطفيتنا بفضله دون اهل الملل).
― بنابراين ما (طبق فرمانت روز آن را روزه داشتيم) (فصمنا بامرك نهاره).
― (با كمك تو شبش را به عبادت برخاستيم) (و قمنا بعونك ليله).
― با روزه داشتن و عبادت در آن خود را در معرض (رحمت قرار داديم) زيرا تو خود ما را در اين ماه در معرض رحمتت قرار داده اى (متعرضين بصيامه و قيامه لما عرضتنا له من رحمتك).
― (و آن را وسيله ى رسيدن به ثواب و پاداش تو گردانيده ايم) (و تسببنا اليه من مثوبتك).
― و خوب مى دانيم تو نسبت به آنچه در اين ماه مورد تشويق به سويت قرار گرفته، قادرى (و انت الملى ء بما رغب فيه اليك).
― و نسبت به آنچه از فضل و بخششت مورد درخواست قرار گيرد و جواد و بخشنده اى (الجود بما سئلت من فضلك).
― و نسبت به كسى كه براى تقرب به تو تلاش كند قريب و نزديكى (القريب الى من حاول قربك).
― بايد اعلام كنيم اين ماه در بين ما (همچون مسافرى نيك) در مقامى ستودنى اقامه گزيد (و قد اقام فينا هذا الشهر مقام حمد).
― با ما به خوبى مصاحبت فرمود (و صحبنا صحبه مبرور).
― برترين سودهاى جهانيان را به ما ارزانى داشت (و اربحنا افضل ارباح العالمين).
― سپس در پايان وقت (ماموريتش) و نهايت مدتش و وفاى به ايامش، از ما جدا شد (ثم قد فارقنا عند تمام وقته، و انقطاع مدته و وفاء عدده).
― بنابراين (ما با او وداع مى كنيم، وادع كسى كه فراقش بر ما سخت و سنگين است) (فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علينا).
― (و انصراف او از ما موجب حزن وحشت ما گرديده) (و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا).
― (براى او بر ما پيمانى محفوظ احترامى رعايت شدنى و حقى انجام دادنى لازم گرديده (و لزمنا له الذمام المحفوظ، و الحرمه المرعيه، و الحق المقضى).
― در بخش آينده با سلام و خداحافظى از اين ماه بخش مهمى از مزاياى اين ماه را برمى شمارد مى گويد: (بنابراين ما مى گوئيم:) (فنحن قائلون:)
― (سلام بر تو و خداحافظ اى ماه بزرگ خدا، و اى عيد اولياء و دوستان او) (السلام عليك يا شهر الله الاكبر، و يا عيد اوليائه).
― (سلام بر تو اى بهترين مصاحب و همنشين اوقات، و اى بهترين ماه در ميان ايام و ساعات) (السلام عليك يا اكرم مصحوب من الاوقات، و يا خير شهر فى الايام و الساعات).
― (سلام بر تو اى ماهى كه آرزوها در آن نزديك و اعمال در آن منتشر بود) (السلام عليك من شهر قربت فيه الامال، و نشرت فيه الاعمال).
― (سلام بر تو اى همنشينى كه به هنگام وجود، قدرش گرامى، به هنگام فقدان فقدش دردناك و مايه ى اميدى كه فراقش موجب الم است) (السلام عليك من قرين جل قدره موجودا، و افجع فقده مفقودا، و مرجو الم فراقه).
― (سلام بر تو اى همدمى كه هرگاه روى آورد، انس و سرور به همراه دارد و به هنگامى كه منقضى مى شود وحشت و تالم باقى مى گذارد) (السلام عليك من اليف آنس مقبلا فسر، و اوحش منقضيا فمض).
― (سلام بر تو اى همسايه اى كه دلها در مجاورت تو رقت آورد و ذنوب و گناهان در آن به كمى گرايد) (السلام عليك من مجاور رقت فيه القلوب و قلت فيه الذنوب).
― (سلام بر تو اى ناصر و ياورى كه در برابر شيطان به اعانت مى پردازد، و بر صاحب و همراهى كه راههاى احسان و نيكى را آسان مى كند) (السلام عليك من ناصر اعان على الشيطان، و صاحب سهل سبل الاحسان).
― (سلام بر تو (اى آنكه) در دوران تو چه بسيار (گناهكارانى كه) خداوند آنها را آزاد كرد و چه نيكبخت و سعادتمند است كسى كه احترامت را به خاطر تو رعايت كرد) (السلام عليك ما اكثر عتقاء الله فيك! و ما اسعد من رعى حرمتك بك!).
― (سلام بر تو كه چقدر محوكننده ى گناهان بودى و چه مستور سازنده ى انواع عيوب) (السلام عليك ما كان امحاك للذنوب، و استرك لانواع العيوب).
― (سلام بر تو كه چقدر بر مجرمان طولانى و چقدر در سينه هاى مومنان هيبت داشتى) (السلام عليك ما كان اطولك على المجرمين، و اهيبك فى صدور المومنين).
― (سلام بر تو اى ماهى كه هيچ يك از ايام، توانائى مسابقه و همتائى با تو را ندارند) (السلام عليك من شهر لا تنافسه الايام).
― (سلام بر تو اى ماهى كه نسبت به هر امرى و از هر جهتى موجب امن و سلامتى) (السلام عليك من شهر هو من كل امر سلام).
― (سلام بر تو اى ماهى كه مصاحبت با تو موجب ناراحتى و همنشينيت باعث مذمت نيست) (السلام عليك غير كريه المصاحبه، و لا ذميم الملابسه).
― (سلام بر تو به همان اندازه كه با بركات بر ما وارد شدى و پليدى گناهان را از ما شستشو كردى (السلام عليك كما وفدت علينا بالبركات و غسلت عنا دنس الخطئيات).
― (سلام بر تو اما نه اينكه وداع ما از سر خستگى باشد و نه ترك روزه از روى ملالت) (السلام عليك غير مودع برما، و لا متروك صيامه ساما).
― (سلام بر تو اى ماهى كه پيش از ورودش مطلوب و محبوب است و قبل از پايانش مايه ى حزن و اندوه) (السلام عليك من مطلوب قبل وقته، و محزون عليه قبل فوته).
― (سلام بر تو كه بسيارى از بديها به واسطه ى وجودت از ما برطرف شد و بسيارى از خيرات و خوبيها بر ما افاضه گرديد، (السلام عليك كم من سوء صرف بك عنا، و كم من خير افيض بك علينا).
― (سلام بر تو و بر شب قدرى كه از هزار ماه بهتر و برتر است) (السلام عليك و على ليله القدر التى هى خير من الف شهر).
― (سلام بر تو (اى ماه) كه ديروز در ديدارت چه حريص بوديم و فردا براى ديدارت چقدر مشتاقيم) (السلام عليك ما كان احرصنا بالامس عليك! و اشد شوقنا غدا اليك!).
― (سلام بر تو و سلام بر فضيلتت كه از آن محروم گرديديم و بر بركات ايام گذشته ات كه از ما منقطع شد) (السلام عليك و على فضلك الذى حرمناه، و على ماض من بركاتك سلبناه).
― در چهارمين فراز از اين دعا به بخش ديگرى از مسائل آن پرداخته عرض مى كند: (بار خداوندا ما اهل اين ماهيم كه ما را به وسيله ى آن شرافت بخشيدى) (اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به).
― (با لطف و منتت بر انجام اعمال و آداب آن توفيق داده اى) (و وفقتنا بمنك له).
― (و اين درست در هنگامى است كه شقاوتمندان نسبت به زمان آن جاهل و به خاطر شقاوتشان از فضيلت آن محروم گشتند) (حين جهل الاشقياء وقته و حرموا لشقائهم فضله).
― (اما تو (اى خداوند بزرگ) ولى و سرپرست مائى كه به معرفت و آشنائى با فضائل آن ما را برگزيدى) (انت ولى ما آثرتنا به من معرفته).
― (ما را با سنن آدابش هدايت فرمودى) (و هديتنا له من سنته).
― (ما نيز با توفيق تو- با همه تقصير- عهده دار صيام و قيام در آن گشتيم) (و قد تولينا بتوفيقك صيامه و قيامه على تقصير).
― (و اندكى از وظائف بسيار آن را به انجام رسانديم (و ادينا فيه قليلا من كثير).
― (بار خداوندا بنابراين ستايش مخصوص تو است و اين در حالى است كه به بدكردارى خود اقرار و به تضييع اعمال اعتراف داريم) (اللهم فلك الحمد اقرارا بالاساءه و اعترافا بالاضاعه).
― (و براى تو در قلبهاى ما پيمان پشيمانى و در زبان ما صداقت و راستى اعتذار برقرار است) (و لك من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار).
― (بنابراين در برابر (تضييع اعمال) و تفريطى كه در اين ماه به ما رسيده اجر و مزدى عنايت كن) (فاجرنا على ما اصابنا فيه من التفريط).
― (اجر و مزدى كه فضيلت مورد علاقه در اين ماه را استدراك كنيم) (اجرا نستدرك به الفضل المرغوب فيه).
― (و به جاى آن از انواع ذخائرى كه بر آن تشويق شده عوض به دست آريم) (و نعتاض به من انواع الذخر المحروص عليه).
― (عذر ما را در تقصيرمان نسبت به كوتاهى حق بندگيت بپذير) (و اوجب لنا عذرك على ما قصرنا فيه من حقك).
― (عمر ما را به ماه رمضان آينده برسان) (و ابلغ باعمارنا ما بين ايدينا من شهر رمضان المقبل).
― (چون ما را به آن رساندى، در انجام عبادتى كه تو شايسته ى آن هستى اعانت فرما) (فاذا بلغتناه فاعنا على تناول ما انت اهله من العباده).
― (ما را به قيام بر طاعتى كه سزاوار آن است نائل ساز) (و ادنا الى القيام بما يستحقه من الطاعه).
― (و اعمال صالح شايسته اى را كه موجب تدارك حق تو در اين دو ماه از بين ماههاى روزگار است براى ما به جريان انداز) (و اجرلنا من صالح العمل ما يكون دركا لحقك فى الشهرين من شهور الدهر).
― (بار خداوندا هرگونه لغزشى كه در اين ماه از ما سر زند: اعم از كوچك و بزرگ، يا گناهى كه در آن واقع شويم و يا خطائى كه از روى عمد مرتكب گرديم، و يا (كار ناشايستى كه) از روى فراموشى به آن دست زنيم- كه در حقيقت به خود ظلم كرده ايم- و يا حرمت ديگرى كه هتك نموده ايم (بر ما ببخشاى و آن را مستوردار) (اللهم و ما الممنا به فى شهرنا هذا من لمم او اثم، او واقعنا فيه من ذنب و اكتسبنا فيه من خطيئه على تعمد منا، او على نسيان ظلمنا فيه انفسنا، او انتهكنا به حرمه من غيرنا).
― آرى اى خداوند! هر گونه گناهى را كه مرتكب شده ايم از تو مى خواهيم كه (بر محمد و آلش درود فرست، ما را با ستر و پوشش خود مستوردار، با عفو و كرمت ما را ببخش، ما را در آن ماه نصب العين شماتت كنندگان قرار مده و زبان طاغين و طعنه زنان را بر ما مگشا) (فصل على محمد و آله، و استرنا بسترك، و اعف عنا بعفوك و لا تنصبنا فيه لاعين الشامتين، و لا تبسط علينا فيه السن الطاغين).
― (و ما را از روى رافت و لطفت كه پايان ناگرفتنى است و فضلت كه كاهش نايافتنى است به كارهائى وادار كه موجب ريزش گناهان و كفاره ى اعمالى گردد كه در اين ماه از ما ناپسند شمرده اى) (و استعملنا بما يكون حطه و كفاره لما انكرت منا فيه، برافتك التى لا تنفد، و فضلك الذى لا ينقص).
― (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و مصيبت ما را در فراق اين ماه جبران فرما) (اللهم صل على محمد و آله، و اجبر مصيبتنا بشهرنا).
― (روز عيد ما يعنى روز فطر ما را بر ما مبارك گردان) (و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا).
― (آن را از بهترين روزهائى كه بر ما گذشته است قرار ده) (و اجعله من خير يوم مر علينا).
― (آن را جالبترين روزها براى عفو و محوكننده ترين ايام براى گناه مقرر فرما) (اجلبه لعفو، و امحاه لذنب).
― (و گناهان آشكار و پنهان ما را بيامرز) (و اغفر لنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن).
― (بار خداوندا با بيرون رفتن اين ماه ما را نيز از خطاها و گناهانمان بيرون آر) (اللهم اسلخنا بانسلاخ هذا الشهر من خطايانا).
― (و با خارج شدن آن ما را نيز از سيئاتمان خارج گردان) (و اخرجنا بخروجه من سيئاتنا).
― (ما را از خوشبخت ترين اهل اين ماه به وسيله ى آن قرار ده) (و اجعلنا من اسعد اهله به).
― (و از پر نصيب ترين سهام و بهره مندترين آنها در اين ماه گردان) (و اجزلهم قسما فيه، و اوفرهم حظا منه).
― (بار پروردگارا كسى كه رعايت كامل حق اين ماه را كرده، احترامش را آن چنان كه بايد نگاهداشته، قيام به پايدارى حدود آن چنانكه سزاوار است نموده، نسبت به گناهان در آن حق پرهيزكارى را ادا كرده و يا به وسيله ى قربتى به سوى تو تقرب جسته كه موجب رضايت خاطرت فراهم شده و رحمتت را به خود معطوف ساخته (پاداشت را به او عنايت فرما و به همان اندازه به ما هم ببخش) (اللهم و من رعى هذا الشهر حق رعايته، و حفظ حرمته حق حفظها، و قام بحدوده حق قيامها، و اتقى ذنوبه حق تقاتها، او تقرب اليك بقربه اوجبت رضاك له، و عطفت رحمتك عليه).
― آرى (درست همانند پاداشى كه به چنين شخصى مرحمت مى فرمائى از دارائى و توانگرى خود به ما هم عنايت، بلكه چند برابر آن را از فضل خود به ما عطا كن) (فهب لنا مثله من وجدك و اعطنا اضعافه من فضلك).
― (و اين به خاطر آن است كه فضل تو هيچگاه كاستى نمى پذيرد) (فان فضلك لا يغيض).
― (و در خزائن تو نقصان راه پيدا نمى كند بلكه همواره به افزونى مى گرايد) (و ان خزائنك لا تنقص بل تفيض).
― (و معادن احسان تو هرگز فانى نمى شود) (و ان معادن احسانك لا تفنى).
― (و عطا و بخشش تو عطائى است هنيئى و گوارا) (و ان عطاءك للعطاء المهنا).
― (بار خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و براى ما اجر و پاداشى همانند اجر و پاداش كسى كه اين ماه را روزه داشته يا تا روز قيامت در آن به عبادت تو پرداخته ثبت فرما) (اللهم صل على محمد و آله، و اكتب لنا مثل اجور من صامه او تعبد لك فيه الى يوم القيامه).
― (بار خداوندا ما را در اين روز فطر- روزى كه آن را براى مومنان عيد و سرور، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و گردهمائى- قرار داده اى به سوى تو بازمى گرديم و از هرگونه گناهى كه كرده ايم يا عمل بدى كه از پيش فرستاده ايم و يا نيت سوئى كه در ضمير خود پرورش داده ايم توبه مى كنيم) (اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا- الذى جعلته للمومنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا- من كل ذنب اذنبناه، او سوء اسلفناه، او خاطر شر اضمرناه).
― (توبه ى كسى كه هرگز خيال بازگشت به گناه در درون نمى پرورد و پس از آن به خطا عود نمى كند) (توبه من لا ينطوى على رجوع الى ذنب، و لا يعود بعدها فى خطيئه).
― (توبه ى نصوح و خالص از هر شك و ريب) (توبه ى نصوحا خلصت من الشك و الارتياب).
― (بنابراين آن را از ما قبول فرما از ما راضى و خشنود باش و بر اين توبه ما را ثابت قدم بدار) (فتقبلها منا، و ارض عنا، و ثبتنا عليها).
― (بار خداوندا خوف و ترس از عقاب و كيفر وعده شده را روزيمان ساز) (اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعيد).
― (و شوق ثواب موعود را نصيبمان ساز تا لذت آنچه را از تو مسالت داريم و شدت اندوه آنچه را كه از آن به تو پناه مى بريم دريابيم) (و شوق ثواب الموعود، حتى نجد لذه ما ندعوك به، و كابه ما نستجيرك منه).
― (ما را در پيشگاه خود از توابين قرار ده، همانها كه محبت خود را بر ايشان واجب دانسته و بازگشت به طاعتت را از آنان پذيرفته اى، اى عادلترين عادلان) (و اجعلنا عندك من التوابين الذين اوجبت لهم محبتك، و قبلت منهم مراجعه طاعتك، يا اعدل العادلين).
― در اينجا يك باره هدف دعا را متوجه آباء و نياكان ساخته مى گويد: (بار خداوندا از پدران و مادران و اهل دين ما همه ى آنها كه درگذشته اند و آنها كه تا روز قيامت خواهند آمد درگذر) (اللهم تجاوز عن آبائنا و امهاتنا و اهل ديننا جميعا من سلف منهم و من غبر الى يوم القيامه).
― (بار خداوندا بر محمد پيامبر ما و آل او درود فرست همانگونه كه بر فرشتگان مقربت درود فرستاده اى (اللهم صل على محمد نبينا و آله كما صليت على ملائكتك المقربين).
― (بر او و بر آلش درود فرست همانگونه كه بر انبياء مرسلت فرستاده اى) ( و صل عليه و آله كما صليت على انبيائك المرسلين).
― (بر او و بر آلش درود فرست همانگونه كه بر بندگان صالح و شايسته ات درود فرستاده اى) (وصل عليه و آله كما صليت على عبادك الصالحين).
― (و بيش از همه ى آنها بر اينان درود فرست اى پروردگار جهانيان) (و افضل من ذلك يا رب العالمين).
― (صلوات و درودى كه بركت آن به ما برسد، نفع آن شامل ما گردد و به خاطر آن دعاى ما مستجاب شود) (صلاه تبلغنا بركتها، و ينالنا نفعها، و يستجاب لها دعاونا).
― (زيرا تو گرامى ترين كسى هستى كه مخلوق به سوى او روى مى آورند) (انك اكرم من رغب اليه).
― (كفايت كننده ترين فردى كه به او توكل مى شود) (و اكفى من توكل عليه).
― (بخشنده ترين كسى كه از فضل و لطفت او مسئلت مى گردد) (و اعطى من سئل من فضله).
― (و تو بر هر چيز قادرى) (و انت على كل شى ء قدير).