نقل شده در شهر بصره در نزد سخنور بليغي سخن از "صحيفه سجادي" به ميان آمد وي با جسارت گفت :چيزي از آن مگوييد تا من همانند آن را براي شما املاء كنم.
آنگاه قلم به دست گرفت و به جهت نوشتن سربه پايين انداخت او سربلند نكرد تا اين كه روح از بدنش خارج گشت و مرد!
نويسنده گويد:جاي هيچ گونه شگفتي نيست چرا كه اين صحفيه شريف حاوي دوره كاملي از اصول انساني دنيوي و اخروي قطره اي از اقيانوس بي كران دانش الهي و جويباري از درياي كلام نبوي است چگونه چنين نباشد؟حال آن كه اين صحيفه پرتوي از نورچراغ رسالت و نسيمي از بوي خوش باغ امامت است.
در اين زمينه يكي از عارفان گويد:اي صحيفه در مجراي كتاب هاي آسماني جاري مي شود و در مسير نوشته ها و صحف لوحي و عرشي روان است چرا كه آن شامل انوار حقايق شناخت و معرفت و داراي ميوه هاي باغهاي حكمت است.
دانشمندان برگزيده و نكته سنجان و نقادان آگاه پيشينان كه از شايستگان علما بودند آن را "زبور آل محمد و انجيل اهل بيت لقب داده اند در بلاغت بيانش ساحران سخن پرداز سر به سجده گذاشته و بزرگان از دانشمندان به ناتواني خويش اعتراف نموده اند و آنان اذعان كرده اند كه پيامبري غير از كاهني است و هرگز حق و باطل در يك مقام و منزلت نيست.
و هركس بخواهد پيرامون آسمان آن با فكر تاريك و پست خود دور بزند قطعاً با شهاب ثاقب مورد هدف تيرهاي تيراندازان قرار خواهد گرفت.
الاحتجاج:2/51-52