فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

هدف جنگ و جهاد در اسلام

هدف جنگ و جهاد در اسلام

نكته اى كه در اين جا قابل توجه است اين كه در هيچ يك از اقسام جنگ ها انگيزه كشورگشايى ، استعمارگرايى ، قدرت طلبى ، پرخاشگرى ، غصب ، عصبيت هاى قومى ، تحصيل مال و ثروت و رسيدن به غنايم وجود ندارد. در همه اين جنگ ها بايد نيت مجاهدان و جنگ جويان خالص و منزه از همه شوائب و آلودگى ها و انگيزه هاى ديگر باشد. بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه جهاد از منظر معارف ما و در كتب فقهى و حقوقى ما، در زمره عبادات ذكر شده است و عملى عبادى است و مثل خريد و فروش و خيلى از اعمال متعارف عرفى ديگر نيست ، بلكه جهاد در عداد نماز، روزه ، حج و... قرار دارد. لسان آيات كريمه قرآن و روايات هم اين مطلب را به خوبى به ما تفهيم مى كند:
و جاهدوا باموالكم و انفسكم فى سبيل اللَّه (13).
((و با اموال و جان هاى خود، در راه خدا جهاد كنيد)).
جاهد فى سبيل اللَّه حقّ جهاده (14).
((در راه خدا حقّ جهاد را ادا نمود)).
والذين جاهدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا(15).
((و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت ) جهاد كنند، قطعا به راه هاى خود هدايتشان خواهيم كرد)).
در همه اين آيات و روايات باب جهاد، فى اللَّه و فى سبيل اللَّه و براى خدا ذكر شده است .
يكى از اصحاب رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى كند: ما گاه كسى را در ميان جمعيت مى ديديم كه پيغمبر مى فرمودند: او اهل آتش است . تا اين كه در يكى از جنگ ها ظاهرا جنگ احد او را ديدم كه در صحنه كارزار عجيب مى جنگيد و شمشير مى زد. آمدم خدمت رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله وسلم و اين فرد را به حضرت نشان دادم و گفتم : يا رسول اللَّه ! اين همان كسى است كه شما مى فرموديد اهل آتش است ! پيامبر فرمودند: باز هم اهل آتش است . من خيلى تعجب كردم كه حضرت رسول صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم سخن به گزاف نمى گويد، اما عمل اين فرد عمل اهل آتش نيست . سعى كردم در معركه جنگ خودم را به او نزديك كنم . وقتى به او نزديك شدم و به او گفتم دست مريزاد! خسته نباشيد! برادر! خوب در راه خدا شمشير مى زنى ! گفت : آرى ! آن مركب زير پاى آن مشرك را ببين چه مركب خوبى است ! من مى خواهم صاحبش را بكشم و آن مركب را به غنيمت بگيرم . و جالب اين است كه راوى نقل مى كند: اين شخص در همين جنگ كشته شد و به ((قتيل الحمار)) يعنى كشته راه همان مركب شهرت يافت (16).
انگيزه اسير گرفتن دشمنان
پس از اين مقدمه بايد گفت : در اين جنگ ها و منازعات شكست و پيروزى وجود دارد، كه در صورت پيروزى به طور طبيعى عده اى از افراد دشمن به اسارت سپاه مسلمانان درمى آيند. حال بايد ديد تكليف اين افراد كه به اسارت درآمده اند چيست ؟ حاكم پيروز، صرف نظر از اين كه حاكم اسلامى باشد يا غير اسلامى ، مى تواند يكى از چند كار را انجام دهد: يا همه اسرا را يك جا بكشد، و يا همه را به زندان و حبس بفرستد و از بودجه بيت المال هزينه نگهدارى آنان را بپردازد؛ راه سومى كه وجود دارد اين است كه آنها را همچون غنايم جنگى و به عنوان برده ميان افراد سپاه پيروز خود تقسيم كند. به نظر نمى رسد كه راه چهارمى وجود داشته باشد؛ چون اگر بگوييم كه مثلا به اردوگاه هاى كار اجبارى فرستاده شود اين هم نوع ديگرى از بردگى و بندگى است . گرچه برده شخص نيست ، اما بنده حكومت مى شوند. آنچه كه در شرع مقدس جايز شمرده شده ، راه سوم است ؛ يعنى آيين مقدس اسلام فرموده است كه از اختيارات فرمانده پيروز سپاه است كه اين افراد را به عنوان غنايم ميان افراد سپاه تقسيم كند. به خصوص اگر جنگ ، جنگ تهاجمى است كه فوايدى بر آن مترتب خواهد بود؛ چون همان طور كه در بحث قبل اشاره شد، اين يك ماءموريت الهى است كه خداوند متعال به مسلمان ها تفويض فرموده و آنان را مكلّف كرده كه براى ريشه كن كردن كفر و الحاد دست به سلاح ببرند. در سخنى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه حضرت فرمودند:
الدُّعاءُ الى طاعَةِ اللَّه مِن طاعَةِ العِباد و الى عِبادَةِ اللَّه من عبادَةِ العَبَادِ و الى وِلايَةِ اللَّه من وِلايَةِ العِبَادِ(17).
((به سوى طاعت خدا خواندن ، از طاعات بندگان است و به سوى عبادت خدا خواندن ، از عبادات بندگان است و به سوى ولايت خدا خواندن نشانه ولايت بندگان )).
مشروعيت جنگ و مقاتله در اسلام
جنگ بايد با اين انگيزه باشد كه مردم را به اطاعت الهى درآورد. مردم را از اطاعت و فرمانبردارى بندگان خدا، به پرستش خداى متعال وادارد، خلاصه مردم را از ولايت خلق خدا، به ولايت خدا دربياورد. شرع مقدس جنگ هاى اسلام را براى اين قرار داده است كه جماعتى را كه فرمانبردار انسان ديگرى هستند به اطاعت خداوند درآورند. پس ‍ مشروعيت مقاتله و جهاد براى دعوت به اطاعت الهى است كه الزاما اين كار بايد يا با مباشرت امام معصوم عليه السلام يا با نظارت او انجام شود تا سپاهيان از موازين و اهداف شرع مقدس تخطى و تجاوز نكنند و نسبت به آنها كه پذيراى اطاعت الهى مى شوند، اختيار با پيامبر است . بنابراين نمى توانيم بگوييم كه به حكم قطعى ، همه اسيران غنيمتند. در اين جا به فرمانده سپاه كه شخص رسول اللّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم است ، تفويض اختيار شده است .
نكته ديگرى كه اين جا بايد به آن توجه كرد اين است كه اسير گرفتن جز براى دعوت به اطاعت پروردگار مشروع نيست ؛ چنان كه در سوره مباركه انفال آمده است :
ما كان لِنَبىّ اءَن يكون لَهُ اءَسرى حتَّى يُثخِنَ فى الارض تُريدونَ عَرَضَ الدُّنيا و اللَّه يُريدُ الاخِرَةَ و اللَّه عزيز حكيم (18).
((هيچ پيامبرى حقّ ندارد اسيرانى از دشمن بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد؛ و جاى پاى خود را در زمين محكم كند. شما متاع ناپايدار دنيا را مى خواهيد و مايليد اسيران بيشترى بگيريد، و در برابر گرفتن فديه آزاد كنيد؛ ولى خداوند سراى ديگر را براى شما مى خواهد؛ و خداوند قادر و حكيم است )).
در اين آيه شريفه تصريح شده است كه شما جز با پيروزى ، حقّ گرفتن اسير نداريد. هرگاه جاى پاى شما در ميدان نبرد و مقاتله استوار شد آن وقت به گرفتن اسير بپردازيد:
لو لا كتاب من اللَّه سَبَقَ لَمَسَّكُم فيما اءَخَذتُم عذاب عظيم (19).
((اگر فرمان سابق خدا نبود (كه بدون ابلاغ ، هيچ امتى را كيفر ندهد)، به خاطر اسيرانى كه گرفتيد، مجازات بزرگى به شما مى رسيد و اگر غير از اين كنيد آنچه را گرفته ايد موجب عذاب شما خواهد گشت )).
هدف از اسير گرفتن و تقسيم بين مسلمانان
بنابراين مى بينيم كه در مقاتله با دشمن مساله اسير گرفتن امرى الزامى است و اگر در اين كار سهل انگارى شود به طور طبيعى مجددا، عليه امّت اسلامى دست به توطئه مى زنند.
پس انگيزه اسير گرفتن و تقسيم آنها را مى توان در چند امر خلاصه كرد:
اول اين كه اجتماع و توطئه مجدد آنها به وسيله تقسيم اسرا در ميان خانواده و جنگجويان پيروز خنثى مى شود؛
دوم اين كه با تقسيم اسرا در بين مسلمانان ، اسرا و خانواده هايشان ، مخصوصا فرزندان آنها با فرهنگ و تربيت اسلامى انس پيدا مى كنند، و از آلودگى آنها به شرك و كفر جلوگيرى مى شود؛
سوم اين كه از تحميل اين افراد به بودجه بيت المال كه حقّ مسلمانان است ، پيش گيرى شده است ؛
چهارم اين كه اين همه نيروى فعال در اجتماع عاطل و باطل نمى ماند.
گذشته از همه اين مسائل ، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ماءمور شده است كه پيام راءفت و مودّت بين مؤ منان را به آنها ابلاغ بفرمايند؛ در سوره مباركه انفال مى فرمايد:
يا ايها النبى قل لِمَن فى اءَيديكم من الاسرى ان يَعلَمِ اللَّه فى قلوبكم خيرا يؤ تِكُم خيرا ممَّا اءَخَذَ منكم و يغفر لكم و اللَّه غفور رحيم (20).
((پيغمبر! تو به اسرايى كه در دستتان هست بگو كه اگر شما به اسلام گرايش پيدا كنيد و قلب و دلتان را پاك كنيد، خداوند هم شما را مى آمرزد و هم در مقابل آنچه از دست داده ايد، نعمت هاى بهترى را نصيب شما مى كند و خداوند آمرزنده و مهربان است )).
اما در مقابل به پيغمبر مى گويد: همين اسيران اگر قصد خيانت داشته باشند بايد با آنها برخورد كرد. به هر حال ، طبق اين آيه شريفه و هم بنابر آنچه در روايات مى بينيم رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم به حسن معاشرت با آنها و تشويق به آزادى آنها توصيه مى فرمايند، تا آنجا كه درباره حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام روايت شده است كه :
انَّ اميرالمؤ منين عليه السلام اءَعتَقَى مملوك مِن كدِّ يدِهِ(21).
((اميرالمؤ منين از دست رنج خود هزار بنده را آزاد كرد)).
غير از كسانى كه در دوران حكومت حضرتش با هزينه بيت المال مسلمانان ، آزاد شدند، از دست رنج خود از حاصل كشت و كار و كشاورزى كه اميرالمؤ منين عليه السلام بدان مبادرت داشتند هزار بنده را خريده و آزاد كردند و هيچ قيدى هم در روايات ذكر نشده است كه آيا اين هزار بنده از مسلمان ها بودند يا كفار؛ و حتى حكم كفار اسير، به حاكم تفويض ‍ شده است كه اسير را نگه دارد يا او را آزاد كند و فديه بگيرد و يا منت بگذارد و بلاعوض آزاد كند. در سوره مباركه محمَّد صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آيه اى ناظر به اين نكته است :
فاذا لَقيتُم الَّذين كفروا فَضَرَبَ الرِّقاب حتَّى اذا اَثخَنتُمُوهُم فشُدّوا الوُثَاق فامَّا منَّا بعد وَ اَمَّا فِداء حتَّى تَضَعَ الحَرب اَوزَارَها(22).
((و هنگامى كه با كافران جنايت پيشه در ميدان جنگ روبرو شديد گردن هايشان را بزنيد، و اين كار را همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد؛ در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد؛ سپس يا بر آنان منت گذاريد و آزادشان كنيد يا در برابر آزادى از آنان فديه (غرامت ) بگيريد؛ و اين وضع بايد همچنان ادامه يابد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد)).
از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه بعد از استيلاى تام و تمام ، مى توانيد بر اين اسيران منت بگذاريد و آنها را بدون عوض آزاد كنيد و يا از آنها فديه بگيريد.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

معرفت بالله
اخلاق امام سجاد (ع)
بندگان صالح خدا
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
حضرت زین العابدین ( علیه السلام ) تداوم‏بخش عزت و ...
زندگانی امام سجّاد (ع)
امام سجاد (علیه السلام) در كوفه
خدا برایم كافی است
امام سجاد(ع) و بیان مصیبت كربلا
قال الإمام زین العابدین - علیه السلام

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^