اللهم إنك ابتليتنا في ارزاقنا بسوء الظن ، و في اجالنا بطول الامل حتي التمسنا ارزاقك من عند المرزوقين ، و طمعنا بامالنا في اعمار المعمرين . فصل علي محمد و آله ، و هب لنا يقينا صادقا تكفينا به من مؤنة الطلب و الهمنا ثقة خالصة تعفينا بها من شدة النصب . و اجعل ما صرحت به من عدتك في وحيك ، و اتبعته من قسمك في كتابك ، قاطعا لاهتمامنا بالرزق الذي تكفلت به ، و حسما للاشتغال بما ضمنت الكفاية له . فقلت و قولك الحق الاصدق و اقسمت و قسمك الابر الاوفي : و في السماء رزقكم و ما توعدون . ثم قلت فو رب السماء و الارض إنه لحق مثل ما أنكم تنطقون .
(1) بار خدايا تو ما را در روزيهامان به بدگماني ( باور نداشتن به اين كه روزيها از جانب خداوند سبحان است كه نتيجه آن يأس و نوميدي از رحمت اوست كه آن را از گناهان بزرگ شمرده اند چنان كه اميد به رحمت او را از بزرگترين اعمال دانسته اند ) و در مدت عمرهامان به آرزوي دراز ( توقع و چشم داشت به طول عمر يا به تأخير افتادن پايان آن ) آزمايش نموده اي ( آزمايش خداوند متعال رفتار اوست با بندگان مانند كسي كه ديگري را آزمايش مي نمايد تا حقيقت كار را به دست آورد ، زيرا او - جل شانه - به آشكار و نهان داناست ) تا اين كه روزيهاي تو را از روزي خواران ( كه تو ايشان را روزي مي دهي و از تو مي خواهند ) طلب كرديم ، و به سبب آرزوهامان در عمرهاي آنان كه عمر دراز نمودند ( مانند حضرت لقمان - عليه السلام - كه گفته اند : سه هزار و پانصد سال عمر نموده و حضرت نوح - عليه السلام - كه هزار و پنجاه يا هزار و چهارصد سال در اين دنيا زيسته ، و سلمان - عليه السلام - كه سيصد و پنجاه سال يا بيشتر زندگاني كرده ) طمع و آز نموديم ( به آرزوهاي دراز طمع كرديم كه همچون عمرهاي آنها عمر نماييم و اين باعث شد كه در طلب روزي و گرد آوردن آن كوشش نماييم )
(2) پس بر محمد و آل او درود فرست ، و ما را يقين و باور راستي ( يقيني كه راسخ و استوار در دل است ) ببخش كه به وسيله آن از دشواري درخواست ( از غير تو ) برهانيمان ، و اطمينان خالص و پاك ( از روآوردن به غير تو ) در دل ما افكن كه به آن از سختي رنج ( در طلب روزي ) نگاهداريمان ( هرگاه انسان به خدا و يگانگي و علم و قدرت و حكمت او يقين داشته باشد مي داند كه كسي كه چنين است برساندن روزي او تواناست پس به اسباب و وسايط دل نبسته از رنج روزي آسوده است ، و همچنين كسي كه در همه كارها به خدا اطمينان خالص داشته باشد بحول و قوه توفيق و اعانت و ياري او اعتماد دارد نه به قدرت و علم خود و نه به اسباب و وسايط ، و معني توكل و اعتماد به خدا همين است ، و تمسك به اسباب منافات با توكل به خدا ندارد ، زيرا معني توكل چشم پوشيدن از اسباب نيست بلكه اعتماد نداشتن به آن است پس اگر كسي روزي بطلبد خداوند او را از اسباب مشروعه مانند تجارت و زراعت روزي مي دهد ولي اعتماد تاجر و زارع به عمل خودشان نيست بلكه اعتمادشان به خداست و به اين كه رزق و روزي با خداست اگر بخواهد روزي تاجر و زارع را از تجارت و زراعت مي دهد و اگر بخواهد از غير اين دو راه مي رساند پس تمسك به تجارت و زراعت از حد و مرز توكل و اعتماد به خدا بيرون نمي باشد ، خلاصه قلب مؤمن با توكل متوجه به خداي تعالي است و توجه او به اسباب و وسايط از روي آن است كه جهان عالم اسباب است و خداوند متعال نخواسته كه كارها بي اسباب انجام گيرد )
(3) و وعده و نويدي را كه در وحي خود ( آنچه به پيغمبرت فرستاده اي ) تصريح و بيان كرده اي و در كتاب خويش ( قرآن كريم ) به دنبالش قسم و سوگند خود را آورده اي وسيله جدا ساختن كوشش ما و مشغول شدن به روزي كه تو آن را تكفل و ضمانت نموده اي قرار ده
(4) پس گفته اي = و گفتار تو حق و درست و راستترين ( گفته ها ) است ( كه دروغ در آن راه ندارد ) و قسم ياد كرده اي و قسم تو ( از هر قسمي ) راستتر وفا كننده تر است = " سوره 51 ، آيه 22 " : وقي السماء رزقكم وما توعدون يعني ( اسباب ) روزي شما و آنچه به آن وعده داده مي شويد ( بهشت ، دوزخ ، پاداش و كيفر ) در آسمان است
(5) آنگاه فرموده اي ( آيه 23 ) فو رب السماء و الارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون يعني پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند كه هر آينه آن حق و درست است مانند آن كه شما سخن مي گوييد ( چنان كه شك نداريد در اين كه سخن مي گوييد بايد شك نداشته باشيد در اين كه روزي شما در آسمان است ، و اين مانند آن است كه مردم به يكديگر مي گويند : اين مطلب حق و درست است چنان كه مي بيني و مي شنوي ) .