(1) بار خدايا اين روز ( بر اثر بسياري ثواب و پاداش و روا شدن خواسته ها روز ) ي است با بركت و نيكويي و با يمن و شگون ، و مسلمانان در اطراف زمين تو در آن ( براي عبادت و بندگي ) اجتماع نموده اند ، درخواست كننده ( آمرزش ) و طلب كننده ( نعمت ) و خواهنده ( پاداش ) و ترسنده ايشان ( از عذاب ، در مساجد و معابد و جايگاههاي پرستش تو ) حاضر مي شوند ، و بيناي در حاجتها و خواسته هاي آنان تويي ، پس به سبب بخشش و نيكيت و آسان بودن بر تو آنچه را كه مي خواهم ، از تو درخواست مي كنم كه بر محمد و آل او درود فرستي
(2) و بار خدايا پروردگار ما تو را است تسلط و پادشاهي ( حقيقي ، چون مبدا و پديدآورنده هر چيز تويي ، و پادشاهي ديگري از جانب توست ) و مر تو را است حمد و سپاس ( زيرا هر نعمتي را تو عطا فرموده اي ، و حمد ديگري از جهت آن است كه نعمت تو بر دست او روان گشته ) خدايي جز تو نيست ، خداي بردبار ( در كيفر گناهكاران شتاب نمي كني ) بزرگوار مهربان بسيار نعمت دهنده داراي عظمت و احسان ، پديدآورنده آسمانها و زمين ، از تو درخواست مي نمايم كه هرگاه ميان بندگان خود كه با ايمانند خير و نيكي يا تندرستي يا بركت و فراواني يا هدايت و رستگاري يا عمل به طاعت و فرمانبري از خويش ، يا خيري را كه به سبب آن برايشان منت مي نهي و آنان را به سويت راهنمايي مي كني ، يا براي آنها در درگاهت درجه و پايه اي بلند مي گرداني ، يا به وسيله آن نيكي اي از نيكي دنيا و آخرت به اينان عطا مي نمايي ، قسمت كني نصيب و بهره من را از آن بسيار گردان ( جمله ان توفر حظي و نصيبي منه در بيشتر نسخ خطي و چاپي نيست ، بنابراين از قرينه كلام و آنچه بيان دلالت بر آن دارد دانسته مي شود كه مضمون اين جمله يا مانند آن در نظر گرفته شده است )
(3) بار خدايا مر تو را است پادشاهي و سپاس ، پرستش شده اي جز تو نيست ، از تو درخواست مي كنم كه درود فرستي بر محمد بنده و فرستاده و دوست و اختيار شده و برگزيده خود از آفريدگانت ، و بر آل محمد كه نيكوكاران و ( از گناهان ) پاكان و ( به پيروانشان ) سود رسانند ، درودي كه كسي جز تو بر شمردن آن توانايي نداشته باشد ، و اين كه ما را در دعا و درخواست شايسته هر كه از بندگان با ايمانت كه در اين روز تو را مي خواند شريك گرداني ، اي پروردگار جهانيان ، و ما و ايشان را بيامرزي ، زيرا تو بر هر چيز توانايي ( قدير كسي است كه هر چه را بخواهد انجام مي دهد ، از اين رو جز خداي تعالي به آن وصف نمي شود )
(4) بار خدايا حاجت و خواسته ام را به سوي تو قصد نمودم ( براي روا ساختن آن كسي را جز تو در نظر نگرفتم ) و درويشي و نيازمندي و بي چيزيم را به درگاهت فروآوردم ( چون مي دانم جز تو من را بي نياز نمي گرداند ) در حالي كه اطمينانم به آمرزش و رحمت و مهربانيت از عمل و كردارم بيشتر است ، و همانا آمرزش و رحمتت از گناهانم فراختر است ، پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و روا كردن هر حاجت و درخواستي را كه دارم به سبب تواناييت بر آن ، و آسان بودنش بر تو ، و نيازمندي من به تو ، و بي نيازي تو از من ، تو خود متكفل شو و بپذير ، زيرا من هرگز جز از جانب تو به خير و نيكي نرسيده ام و هرگز جز تو كسي بدي را از من برنگردانده است ، و براي كار ( رهايي از عذاب و كيفر در ) آخرت و ( اصلاح گرفتاريهاي در ) دنيايم جز تو را اميدوار نيستم
(5) بار خدايا هر كس براي رفتن به سوي مخلوق و آفريده اي به اميد صله و عطاها و درخواست احسان و بخشش او مهيا و آماده شود ، پس اي مولي و آقاي من مهيا و آماده شدن من امروز به اميد عفو و گذشت و درخواست احسان و بخششت به سوي توست
(6) بار خدايا پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و امروز آن اميد من را نوميد مگردان ، اي كسي كه ( درخواست ) درخواست كننده اي او را به رنج نمي اندازد ، و عطا و بخششي ( توانگري ) او را كم نمي گرداند ، زيرا من از روي اعتماد داشتنم به كردار شايسته اي كه آن را پيش فرستاده ( بجا آورده ) و به شفاعت و ميانجيگري مخلوق و آفريده اي كه به او اميد داشته باشم جز شفاعت محمد و اهل بيت و خويشان او ( حضرت زهرا و ائمه معصومين - عليهم السلام - ) كه بر او و ايشان درود تو باد ، به سوي تو نيامده ام
(7) به درگاه تو آمده ام در حالي كه به گناه و بد كردن به خود اعتراف دارم ، به درگاه تو آمده ام در حالي كه آن عفو و گذشت بزرگت را اميدوارم كه به سبب آن از گناهكاران گذشتي ، سپس طول و بسياري ايستادگيشان بر گناه بزرگ تو را بازنداشته از اين كه برايشان رحمت و آمرزش احسان نمايي
(8) پس اي كسي كه رحمت و مهرباني او فراخ ( مؤمن و كافر را فراگيرد ) و عفو و گذشتش بزرگ ( بسيار ) است ، اي عظيم و بزرگوار ( كه عقول به كنه ذات مقدسه ات پي نبرد ) اي كريم و بخشنده ، بر محمد و آل محمد درود فرست ، و به رحمت و مهربانيت بر من احسان فرما ، و به فضل و نيكيت بر من مهربان باش ، و به آمرزشت بر من گشايش ده
(9) بار خدايا اين مقام و جايگاه ( نماز عيد و جمعه بجا آوردن ، يا مقام امامت و خلافت ) براي خلفا و جانشينان و برگزيدن تو ( ائمه معصومين - عليهم السلام - ) است ، و ( دشمنان دين مانند خلفاي بني اميه ) جاهاي امنا و درستكاران تو را در درجه و پايه بلندي كه ايشان را به آن اختصاص و برتري داده اي ربودند ( غصب كرده به ظلم و ستم گرفتند ، عبدالله ابن دينار گفته : حضرت باقر - عليه السلام - فرمود : اي عبدالله در هر عيد اضحي و فطر كه مخصوص مسلمانان است و حزن و اندوه آل محمد تازه مي گردد ، گفتم چرا چنين است ؟ فرمود : براي آن كه مي بينند حق خودشان " " امامت و خلافت " در دست ديگران است ) و ( براي امتحان و آزمايش بندگانت ) تويي تقديركننده براي آن ( غصب خلافت ) در حالي كه امر و فرمان تو مغلوب نمي شود ( هر طور مقدر كرده اي واقع مي گردد ) و از تدبير ( قضا و قدر ) قطعي تو هرگونه خواسته باشي و هر زمان و روزگار كه بخواهي درنمي گذرد ، و تويي تقديركننده براي آنچه ( حكمت اقتضا مي كند و ) تو به آن ( از ديگران ) داناتري ، در آفرينش ( يا در قضا و قدر ) و اراده خواسته ات متهم نيستي ( گمان ظلم و ستم و ناداني به تو برده نمي شود ، ناگفته نماند : از جمله وانت المقدر لذلك معني جبر توهم نشود ، زيرا مقصود از اين كه خداي تعالي آن را تقدير نموده آن است كه صفات و حدود و كيفيات و زمان و مكان و ساير خصوصيات آن را به طوري كه كم و زياد نمي شود تعيين فرموده ، نه آن كه آن را ايجاد نموده تا غصب خلافت بر اثر تقدير او بوده و غصب كنندگان ناچار گشته نتوانند خلاف آن رفتار نمايند ، و شايد گفتار امام - عليه السلام - و پس از آن : غير متهم علي خلقك ولا لارادتك اشاره به اين نكته باشد ، والله اعلم ) تا اين كه ( بر اثر غصب خلافت ) برگزيدگان و جانشينان تو شكست خوردند و حقشان از دست رفت ، حكم تو را تبديل گشته ، و كتاب تو ( قرآن مجيد ) را دور افتاده ، و واجبات را از مقاصد راههاي روشن تو تغيير يافته ، و روشهاي پيغمبرت ( مستحبات ) را ترك شده مي بينند
(10) بار خدايا دشمنان ايشان را از پيشينيان و آيندگان ( تا روز قيامت ) و هر كه را به اعمال و كردار آنان راضي و خشنود مي شود و دوستان و پيروانشان را لعنت كن ( از رحمت خود نوميد و عذاب و كيفر فرما . تصريح امام - عليه السلام - به لعن بر دشمنان جانشينان و برگزيدگان خدا بر مشروعيت و روا بودن لعن بر كسي كه سزاوار است ، بلكه بر مستحب بودن آن و اين كه لعن كننده را ثواب و پاداش است دلالت دارد ، زيرا اگر چنين نبود آن حضرت در اين روز شريف تصريح به آن نمي نمود و آن را از جمله دعايي كه به وسيله آن به درگاه خداوند سبحان تقرب مي جويند قرار نمي داد ، و طريقه و روش ، اماميه " شيعه دوازده امامي " هم همين است ، و گاهي لعن به كسي كه مستحق و سزاوار آن است عبادت است مانند صلوة و درود بر كسي كه شايسته آن مي باشد ، و چنان كه درود گوينده را ثواب و پاداش است همچنين لعن كننده را پاداش مي دهند هرگاه لعن او به جا و براي به دست آوردن خشنودي خدا باشد ، و لعن كردن خداي عز وجل در آيات بسيار از قرآن كريم و امر به لعن در بعض آنها بر اين مطلب دلالت دارد " سوره 2 ، آيه 159 " : اولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون ( آيه 161 ) : اولئك عليهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعين يعني آنها را " كه حق پنهان گردانند " خدا و لعنت كنندگان " از انس و جن و فرشتگان " لعنت مي كنند " خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و به كيفر رساند و ديگران ايشان را نفرين مي نمايند " آنانند كه لعنت خدا و همه فرشتگان و مردم بر ايشان است . پس مراد از ويلعنهم اللاعنون و از والملائكه والناس اجمعين امر به فرشتگان و مردم است به لعن كساني كه خدا آنها را لعن فرموده ، و از پيغمبر - صلي الله عليه وآله - روايت شده كه گروهي از معصيت كاران را لعن نموده مانند فرمايش آن حضرت : خدا لعنت كند كسي را كه پدر و مادر خود را لعن مي نمايد ، و فرمايش آن بزرگوار : خدا لعنت كند رباخوار را . و گاهي لعن واجب و جزء ايمان است هرگاه قصد لعن كننده بيزاري جستن باشد ، زيرا خداوند سبحان چنان كه دوست داشتن دوستانش را واجب كرده دشمن داشتن دشمنانش و بيزاري از آنان را هم واجب نموده ، در قرآن مجيد " سوره 58 ، آيه 22 " فرموده : لا تجد قوما يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادون من حاد الله ورسوله ولو كانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم يعني " اي پيغمبر " مردمي را كه به خدا و روز قيامت ايمان مي آورند " چنين " نخواهي يافت كه با دشمنان خدا و رسول او دوستي كنند و اگر چه آن دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان ايشان باشند . و گفته اند : هر گفتار و كرداري كه موجب عقاب و كيفر گردد جايز است گوينده و بجا آورنده را لعن نمود ، زيرا لعن از خداي تعالي همان دور ساختن از رحمت و به كيفر رساندن است )
(11) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، زيرا تو ( در همه افعال و كردارت ) ستوده شده بزرگواري ( داراي احسان و نيكي بسياري ، درودي ) مانند رحمتها و نيكيها و درودهاي تو به برگزيدگانت : ابراهيم و آل ابراهيم ، و به گشايش و دور شدن غم و اندوه و آسايش و ياري كردن و تسلط دادن و كمك كردن ايشان تعجيل و شتاب فرما
(12) بار خدايا و من را از اهل توحيد ( كساني كه به يكتايي و بي شريكي تو اقرار دارند ) و از اهل ايمان و گروندگان به خود و از اهل تصديق و اعتراف كنندگان به پيغمبرت و پيشواياني كه طاعت و پيروي از ايشان را واجب كرده اي قرار ده ، از كساني كه آن توحيد و ايمان و تصديق به وسيله ايشان و به دستهاي آنها واقع مي گردد ( از آنان كه مردم را به راه حق راهنمايانند ) دعايم را روا كن ، اي پروردگار هر صنفي از اصناف آفريده شدگان
(13) بار خدايا خشم ( اراده انتقام ) تو را جز بردباريت ( شتاب نكردنت در كيفر ) و سختي خشمت را جز عفو و گذشت بازنمي گرداند ، و جز رحمت و مهربانيت از عذابت زنها نمي دهد ، و من را از ( عقاب ) تو جز تضرع و زاري به درگاهت و در برابرت نمي رهاند ، پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و ما ( پيروان محمد و آل محمد - عليهم السلام - ) را - اي خداي من - از جانب خود به وسيله قدرت و توانايي كه با آن مردگان بندگانت را زنده مي گرداني ، و شهرهاي مرده ( بي گياه و ميوه ) را زندگي مي بخشي ( انواع خوراك و پوشاك در آنها مي روياني ) گشايشي ببخش ( غم و اندوهمان را دور ساز )
(14) و من را - اي خداي من - اندوهناك نميران ( يا عذاب مكن ) تا دعايم را مستجاب فرمايي ( درخواست آمرزشم را بپذيري ) و از اجابت و رواكردن دعايم آگاهم سازي ، و مزه عافيت و تندرستي را تا پايان زندگيم به من بچشان ، و دشمنم را بر من شاد مگردان ، و او را بر من مسلط و توانا منما
(15) اي خداي من اگر تو من را بلند مرتبه گرداني پس كيست آن كه من را پست نمايد ، و اگر من را پست كني پس كيست آن كه بلندم گرداند ، و اگر من را گرامي داري پس كيست آن كه خوارم كند ، و اگر من را خوار كني پس كيست آن كه گراميم دارد ، و اگر من را عذاب و شكنجه نمايي پس كيست آن كه بر من رحم و مهرباني داشته باشد ، و اگر من را هلاك و تباه سازي پس كيست آن كه درباره بنده ات براي تو مانع و جلوگير شود ، يا تو را از كار او ( از روي منازعه و اعتراض ) پرستش نمايد ؟؟ و من دانسته ام كه در حكم و فرمانت ستمي و در انتقام و به كيفر رساندنت شتابي نيست ، و جز اين نيست كه كسي شتاب مي كند كه از فوت شدن و وقت كار گذشتن بترسد ، و ضعيف و ناتوان به ستم نيازمند است ، و تو - اي خداي من - برتري از اين كه ستم يا شتاب كني برتري بزرگ ( بي پايان )
(16) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و من را هدف بلا و گرفتاري و نشانه انتقام و به كيفر رساندنت مگردان ( از هر جهت و هر سو قصد انتقام من مكن ) و من را مهلت ده ، و اندوهم را ببر ، و از لغزشم درگذر ، و به بلايي در پي بلايي گرفتارم مساز ، زيرا ناتواني و بيچارگي و تضرع و زاريم را به سوي خود مي بيني
(17) بار خدايا امروز از خشمت به تو پناه مي برم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را پناه ده
(18) و امروز از خشم سخت تو از تو زنهار مي جويم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را زنهار ده
(19) و ايمني از عذاب و كيفرت را از تو درخواست مي نمايم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ايمن گردان
(20) و از تو هدايت و راهنمايي مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ( به راه حق ) راهنمايي ( ثابت و پا بر جا ) نما
(21) و از تو ( بر دشمن ) ياري مي خواهم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ياري فرما
(22) و از تو رحمت و مهرباني درخواست مي كنم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و بر من رحم كن
(23) و از تو بي نيازي مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را بي نياز گردان
(24) و از تو روزي ( عطا و بخشش : خوردني و غير آن ) مي خواهم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را روزي ده
(25) و از تو كمك طلب مي كنم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ( در هر كاري ) كمك نما
(26) و از گناهان گذشته ام آمرزش مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را بيامرز
(27) و از تو مي خواهم كه من را ( از معصيت و نافرماني ) بازداري ، پس بر محمد و آل او درود فرست و من را بازدار ، زيرا اگر تو بخواهي ( توفيقم دهي و زنده ام داري ) من هرگز به چيزي كه آن را از من ناپسنديده اي برنمي گردم ( پس از اين گناهي بجا نمي آورم )
(28) اي پروردگار من اي پروردگار من ، اي بسيار مهربان اي بسيار بخشنده ، اي داراي عظمت و احسان ( پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرموده : الظوا بيا ذاالجلال والاكرام يعني به گفتن يا ذاالجلال والاكرام مداومت داشته آن را هميشه و بسيار بگوييد ، و روايت شده : آن حضرت به مردي گذشت كه نماز مي خواند و مي گفت : يا ذاالجلال والاكرام ، فرمود : دعاي تو مستجاب و پذيرفته شد ) بر محمد و آل او درود فرست ، و آنچه از تو طلبيده و خواسته ام و در آن به درگاه تو تضرع و زاري نمودم برايم مستجاب فرما ، و آن را بخواه و مقدر و حكم كن و بگذران ، و در آنچه از خواسته هايم كه حكم مي كني براي من خير ده ، و در آن بركت و نيكيت را درباره ام ثابت و پا برجا گردان ، و به وسيله آن بر من احسان نما ، و من را به آنچه از آن عطا مي كني نيكبخت ساز ، و از فضل و بخشش خود و فراخي آنچه ( خيرات و نيكيها كه ) نزد توست به من بيافزا ، زيرا تو توانگر بخشنده اي ، و آن را به خير و نيكي آخرت ( بهشت ) و نعمت فراوان آن سرا پيوسته فرما ، اي مهربانترين مهربانان .