1 ) گریه بر مصائب اهلبیت علیهمالسلام خصوصاً سالار شهیدان کربلا امام حسین علیهالسلام یکی از بالاترین و با فضیلتترین مستحبّات دین و شعار مذهب ما میباشد و به قدری روایات در فضیلت و ثواب گریه بر امام حسین علیهالسلام زیاد است که حتی ذکر مختصری از آن هم خود جزوهای مستقل را میطلبد به عنوان نمونه این حدیث معروف و مشهور را متذکر میشویم که معصومین ما علیهالسلام فرمودهاند:
«مَنْ بَکی اَوْ آبکی اَوْ تَباکی وجَبَت لَهُ الجَنَّة»[1].
هر آن کس که بگرید و یا بگریاند یا خودش را در مصیبت امام حسین علیهالسلام به صورت شخص گریان جلوه دهد بهشت بر او واجب میشود.
2 ) گریه بر امام حسین علیهالسلام فواید زیادی دارد که مختصراً به چند مورد اشاره میشود:
الف ) سبب غفران و آمرزش گناهان میشود.
ب ) سبب دخول در بهشت جاوید میباشد.
ج ) سبب ابراز همدردی با معصومین علیهالسلام میباشد.
د ) سبب بیداری دیگران و متوجه شدن آنان به ظلمهای وارد شده بر اهل بیت علیهالسلام میباشد.
ه ) انسان را از عارض شدن صفت زشت قساوت قلب در امان نگه میدارد.
علاوه بر این فواید با توجّه به آن چه که در فلسفه عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام ذکر شد میتوان فلسفه گریه بر سیدالشّهدا علیهالسلام را در دو امر خلاصه کرد:
الف: جنبه اخلاقی؛ چنانکه روشن است گریه ارزشی در فرهنگ شیعی اولاً: گریهای است که موجب تعالی روح است و ثانیاً: سرچشمه آن معرفت است.
گریه بر امام حسین علیهالسلام یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقی خداوند متعال است که آیینه تمام نمای صفات خداوند است و یا به دلیل عقبماندگی روحی و کمبودهای خود در مقابل مناقب و فضایل آن حضرت و یاران با وفایش میباشد.
اشک ریختن بر علی اکبر علیهالسلام ناله بر خود است که آن جوان چه فضایلی را دارا بود و من چه اندازه از آن خصلتها را دارا هستم؟ این گریه در حقیقت نشان دادن دردی است که انسان را به حرکت وامیدارد تا خود را به آن درجه از کمالات برساند و این اشک انسانساز است.
ب: جنبه اجتماعی؛ اگر گریه بر اباعبداللّه علیهالسلام از روی معرفت باشد و منشأ آن بعد اخلاقی این حرکت باشد؛ قطعاً این حزن و اندوه، پس از آن که موجب تحوّل درونی انسان گردید زمینه را برای تحوّلات اجتماعی فراهم میسازد و نتیجه آن ساختن اجتماعی در راستای اهداف متعالی اسلام خواهد بود.
بنابراین میتوان گفت: یکی از حکمتهای گریه بر سیدالشّهداء علیهالسلام ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی آن حضرت است و شاید مراد از این که گفته میشود: «إنَّ الاسلام بَدْؤُهُ محمّدی وَبَقائُهُ حُسَینِی» همین باشد که بقای مکتب اسلام ـ خصوصاً تشیع ـ وامدار گریه بر امام حسین علیهالسلام است.
گریه در مجالس اهل بیت علیهمالسلام علامت محبّت و عشق ما به اهل بیت علیهمالسلام است و همان طور که بیان شد از طریق معرفت به دست خواهد آمد، ثمره معرفت و محبّت، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت است که طریق قطعی تقرب به وجود مقدس حضرت حق و حضرات معصومین علیهالسلام خواهد بود. در کتاب بحارالانوار[2] از حضرت رضا علیهالسلام نقل شده است که فرمودند:
هر کس مصائب ما را بیان کند و بر آن چه بر ما وارد شده بگرید، هر آینه در بهشت، جایگاهش همان جایگاه ماست.
و نیز فرمودند:
هر کس بر مصائب ما گریه کند یا کسی را بگریاند، همانا روز قیامت که همه چشمها گریان است. چشم او گریان نخواهد شد[3].
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
هر کس مصائب ما را ذکر کند و بر آن بگرید و به اندازه بال مگسی چشمان او از گریه تر شود، خداوند همه گناهان او را میآمرزد[4].
شخصی نقل میکند: من نزد امام صادق علیهالسلام بودم که نام امام حسین علیهالسلام برده شد، سپس امام صادق علیهالسلام شروع به گریه کردند، به حدّی که ما نیز به گریه افتادیم، سپس سر مبارکشان را بلند کردند و روایتی را از جدّ
بزرگوارشان امام حسین علیهالسلام نقل کردند که:
من کشته اشکهای شما هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر این که اشک چشمش جاری خواهد شد[5].
و اما در مورد مطلب دوّم باید گفت که گریه پیامبران گذشته بر امام حسین چند جهت داشته که به دو مورد آن اشاره میشود:
الف ) توجّه دادن بشریت و انسانیت نسبت به مظلومیت امام حسین علیهالسلام.
ب ) اظهار ارادت و تواضع همه پیامبران در برابر سید الشهدا علیهالسلام.
اما در مورد اینکه برای رسیدن به فیض اشک ریختن در عزای سیدالشّهدا علیهالسلام چه باید کرد باید گفت:
اولاً: خود حالت تباکی و حزن و اندوه داشتن در هنگام ذکر مصیبت امری ارزشمند است.
ثانیاً: معرفت منشأ گریه ارزشی است؛ از این رو اگر احساس میکنیم که در هنگام ذکر مصیبت اشک از چشمانمان جاری نمیشود و قلبمان نیز متأثّر نمیگردد باید زمینههای ایجاد معرفت به اهلبیت علیهمالسلامرا در خود تقویت کرده و موانع معرفت را از میان برداریم.
زمینههای ایجاد معرفت به اهلبیت علیهمالسلام عبارتند از:
1 ـ مطالعه تاریخ زندگی آنان.
2 ـ مطالعه و تفکر در سخنان ایشان.
3 ـ شناخت خدا؛ زیرا آنان تجلیگاه اوصاف الهیاند و با شناخت خدا و اوصاف او میتوان به فضایل آنان پی برد.
موانع معرفت عبارتند از:
1 ـ گناه زیاد.
2 ـ سخنان بیهوده.
3 ـ آرزوی زیاد.
4 ـ ترک عبادات.
5 ـ همنشینی با افراد گمراه و ستمگر و آلوده.
6 ـ خنده زیاد و... که تمام این امور باعث قساوت قلب میشود و در روایات اهلبیت علیهمالسلام آمده که جمود عین و نداشتن اشک چشم بر اثر قساوت قلب است. برای از بین رفتن قساوت قلب هم امامان معصوم علیهمالسلام توصیههایی را بیان نمودهاند که مهمترین آنها عبارتند از:
1. یاد مرگ 2 ـ شنیدن موعظه 3 ـ همنشینی با خوبان 4 ـ گفتگوی علمی 5 ـ محبّت به ایتام 6 ـ قرائت قرآن 7 ـ استغفار 8 ـ استمداد از خدا و اهل بیت علیهمالسلام.
[1] بحارالانوار : 44/278 ، باب 34 .
[2] عیون اخبار الرضا : 2/264 .
[3] کامل الزیارات : 103 ، باب 32 .
[4] مستدرک الوسائل : 10/311 ، باب 49 ، حدیث 1 .
[5] یونس 10 : 41 .