از روایات معتبر، این مطلب به دست میآید که روح انسان پس از مفارقت از «بدن مادّی» به جسم لطیفی تعلّق میگیرد که از هر جهت تماثل با این بدن دنیوی دارد و تنها امتیاز آن نداشتن غلظت جرمانی است.
یعنی از نظر صورت مانند این بدن است آن چنان که هر کس آن را ببیند میگوید این همان شخص دنیایی است و در عین حال فاقد مادّه و جرمیت میباشد که در دنیا واجد آن بوده است. تقریباً مانند صورتی که از انسان، در آئینه و اجسام صیقلی مشاهده میگردد. روح تا زمانی که در عالم برزخ است با همین جسم لطیف و قالبی که مُماثل با کالبد دنیایی او است زندگی میکند و تمام تلذّذات یا تألّمات برزخی را با همان «جسم مثالی» ادراک مینماید. تا عالم «حشر» و قیامت کبری فرا رسد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«وقتی که خدا روح آدمی را گرفت او را در قالبی مانند قالب دنیایی وی قرار میدهد پس (ارواح با آن بدن) میخورند و میآشامند و هنگامی که کسی بر آنها وارد شود او را با همان صورت و شکلی که در دنیا داشت میشناسند»[1].
و این قالب مثالی بنا به گفته بعض بزرگان، در حال حیات دنیوی نیز موجود است و در باطن این بدن بسان «مغز» در باطن «پوست» تحت تصرّف مستقیم نقش انسانی قرار گرفته است که «نفس» اولاً و بلاواسطه در آن تصرّف نمود، و ثانیاً و مع الواسطه در بدن متصرّف میباشد و این همان بدنی است که آدمی، خود یا دیگران را در عالم خواب با آن مشاهده مینماید[2].
بعضی هم میگویند: این قالب بعد از مرگ از زوائد و یا از اجزای اصلیه بدن آفریده شده و مورد تعلّق روح قرار میگیرد[3].
[1] علم الیقین : 194 ؛ معاد ، دستغیب : 56 .
[2] کفایة الموحدین : 4/253 .
[3] الکافی : 3/230 ، باب أنّ المیت یزورُ اهلَهُ ، حدیث 1 .