خدايا، بنده ای هستم، كه به درگاهت از آنچه كه با آن با تو روبرو بوده ام از كمى حيايم از مراقبتت نسبت به من بيزارى می جويم و از تو درخواست گذشت میكنم، زيرا گذشت صفتى درخور كرم توست.
خدايا، بنده ای هستم، كه به درگاهت از آنچه كه با آن با تو روبرو بوده ام از كمى حيايم از مراقبتت نسبت به من بيزارى می جويم و از تو درخواست گذشت میكنم، زيرا گذشت صفتى درخور كرم توست.
خدايا، اين گمان را به تو ندارم كه مرا در حاجتى كه عمرم را در طلبش سپرى كرده ام، از درگاهت بازگردانى.
مولايم اى مولاى من،تو مولايى و من بندهام،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو مالكى و من مملوكم،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو عزيزى و من خوار،آيا رحم مىكند به خوار جز عزيز؟
اى آن كه بر ذاتش دلى است و از شباهت و هم گونگى با آفريده گانش منزّه است و شأنش از سازگاری با كيفيّات مخلوقاتش برتر است، اى آن كه به باورهاى گذرا بر دل نزديك و از چشم انداز ديدگان سر دور است، و آنچه را هستى پيش از آنكه پديد آيد مى داند،
خدايا! گويى من با همه هستی ام در برابرت ايستاده ام، درحالیكه حسن اعتمادم بر تو، بر وجودم سايه افكنده است، و آنچه را تو شايسته آنى بر من جارى كرده ای و مرا با عفوت پوشانده اى،
مولايم اى مولاى من تو آمرزندهاى و من گناهكار،آيا رحم مىكند به گناهكار جز آمرزنده؟،مولايم اى مولاى من،تو غالبى و من مغلوب،آيا رحم مىكند به مغلوب جز غالب؟
خدايا در روزگار غرور نسبت به تو، بيدار نشدم و گاه تمايلم به سوى خشم تو آگاه نگشتم.
،خدايا و من بنده تو و فرزند بنده توام، در برابرت ايستاده ام، به كرمت به حضرت تو متوسّلم.