فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 16 از دعای 16 ( از خدا به غیر خدا پناهی نیست )

إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ ، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ .
ای خدای من! کسی را که جز تو عطاکننده‌ای نمی‌یابد، ناامید مکن؛ و کسی را که از تو به احدی غیر تو بی‌نیاز نمی‌شود، خوار و بی‌یار رها مکن.

مناجات با خدا

«اى محبوب من و آقاى بزرگوارم، نمى‌دانم كه بين ساكنان اين كره خاكى، نظرت نسبت به من چگونه است؛ و در آن سراى وحشتناك با من چگونه رفتار خواهى كرد؟

مولاى من كاش مى‌دانستم كه در پاسخ دعاى من چه مى‌گويى؟ اگر بگويى نه، پس واى بر من واى بر من و واى از اين بيچارگى.

واى بر عقلم، اگر پروردگار او را از خود براند و از مقام نور و شرف حضور و مرتبه تمكين دور گردد و بنده هوا و هوس و مطيع خوك شهوت و خادم سگ غضب گردد و از مجاورت با پاكيزگان محجوب و از نزديكى به پروردگار محروم شود، در اين صورت از حقيقت خود مسخ گشته و شيطانى فتنه گر و ابليسى حيله باز خواهد گشت.

واى بر روح من، اگر از جوار خداوندى منع و از تعلّق به عزّ قدس محروم و از حضور مجلس انس طرد و از ورود به مرتبه عليين محجوب گشته و در دركات سجين جاى گزيند و با شياطين قرين گردد.

اى واى بر قلبى مثل قلب من، اگر از ياد خدا منع و از محبت خداوند محروم گشته و هواى شيطان كند و عاشق اين دنياى پست شده و شيداى محبت او گشته و در دام او بيفتد و به زمين بچسبد كه آن وقت مثلش، مثل سگ است كه اگرآهنگ او كنى بر تو پارس خواهد كرد و در نتيجه از ظلمت معاصى سياه گشته و ياد خدا را از ياد خواهد برد و به جاى كسب علم و دانش گرفتار وسواس خواهد گشت.

اى سر من، چگونه خواهى بود اگر غضب الهى تو را بگيرد و در اين دنيا بخواهد تو را عذاب كند و به سر خوك و يا ميمونى تو را مسخ گرداند، يا اين كه چهره‌ات را سياه گردانيده و بين همه عالميان تو را رسوا و مفتضح سازد، يا اين كه بينايى يا شنوايى و يا گويايى تو را از تو بگيرد و يا چهره ات را زشت گرداند، آيا نشنيده‌اى كه بسيار از گناهكاران بودند كه خداوند بر آنان غضب نمود و آنان را بدينگونه در همين دنيا عذاب فرمود، يا اين كه آتشى فرستاد كه در همين دنيا آنها را سوزانيد و سپس به آتش دوزخ روانه كرد! حالت چگونه خواهد بود اگر پس از مرگ به عذاب الهى گرفتار شوى كه آن عذاب به مراتب دردناك‌تر خواهد بود!!

آيا احوال قبر و پوسيدگى بدن را در گور در نظر نمى‌آورى، آنگاه كه بهره ات را از اين دنيا گرفتى، زود است كه خاك قبر، گوشتِ بدنت را بخورد و كرم‌ها در بينى‌ات، داخل شوند و حدقه‌هاى چشم به گونه‌ات جارى گردد و اين منظر نظيف و جمال لطيف به جيفه گنديده‌اى مبدل شود و گوشت صورتت بر خاك ريزد و چرك و خون با هم درآميزد!!

بدان كه گناهكاران در آتشى افكنده مى‌شوند كه حرارتش شديد و گودى آن بسيار و زيورآلات آن زنجيره‌اى آهنين و شرابش آب جوش و چرك و خون است!

آه، اى خداى من! واى از اين بى حيائى، آه، از اين فضاحت، اى مولا و آقاى من، اين چه جرأتى بود كه من بر تو داشتم، اين چه حسرتى بود كه براى خود فراهم آوردم، به عزّت و جلالت سوگند اى محبوب من، اگر مرا طاقت بر عذاب تو و قدرتى در مقابل انتقام تو بود، هرگز عفو و بخششت را خواستار نمى‌شدم، بلكه عذاب و عقاب مربوط به گناهانم را مى‌طلبيدم.

مرا چه شده كه پس از اين همه كرامات كه بر من ارزانى داشتى باز تو را معصيت كردم و با اين كه رو سويم نمودى از تو روى برگرداندم، منزهى تو اى مهربان خداى من، سبحان اللّه از اين همه حلم و اين همه لطف كه با همه اين امور باز براى من و امثال من از گناهكاران فرو مايه پست، باب توبه را گشوده و ما را از بازگشت به جوار خود منع ننموده و براى تائبان وعده قبول و عفو گناهان و تبديل آن به چندين برابر از حسنات مقرّر فرموده‌اى«1»

يا رب گناه اهل جهان را به ما ببخش‌

ما را سپس به رحمت بى منتها ببخش‌

هر چند ما نه‌ايم سزاوار رحمتت‌

ما را بدانچه نيست سزاوار ما ببخش‌

گفتى كه مستجاب كنم گر دعا كنى‌

توفيق هم عطا كن و حال دعا ببخش‌

بگذر از آن گناه كه سدّره دعاست‌

هم بر دعاى ما اثرى بر ملا ببخش‌

تا هم چو ديگران به نوايى مگر رسيم‌

ما را به سوز سينه هر بى نوا ببخش‌

دلهاى ما كه تيره شد از زنگ معصيت‌

يا رب به نور معرفت خود صفا ببخش‌

دور از كاروان سعادت فتاده ايم‌

ما را به رهروان طريق وفا ببخش‌

روزى كه هر كس به شفيعى برد پناه‌

ما را به آبروى شه انبيا ببخش‌

گر از خواص امت مرحومه نيستيم‌

ما را به لطف عام شه اوليا ببخش‌

ما را ز اهل بيت ولايت اميدهاست‌

تقصير ما به حرمت خير النسا ببخش‌

گيرم به ما معاويه نفس چيره شد

ما را به رأفت حسن مجتبى ببخش‌

تا بر حسين عقل سليم اقتدا كنيم‌

عصيان ما به خامس آل عبا ببخش‌

از شيخ و شاب چون همه بيمار غفلتيم‌

در سايه امام چهارم شفا ببخش‌

در راه علم و معرفت از ما قصور شد

ما را به علم باقر احمد سخا ببخش‌

تا جز طريق صدق و صفا راه نسپريم‌

ما را به زهد صادق حيدر عطا ببخش‌

زين تنگناى محبس تن تا برون رويم‌

ما را به حلم موسى جعفر بيا ببخش‌

از قريب ار به غربت دنيا فتاده ايم‌

عصيان ما به ساحت قدس رضا ببخش‌

ما را به آبروى جواد آن سپهر جود

يعنى تقى به علم و عمل مرتقى ببخش‌

يا ر ب به سيدالنقيا شاه دين نقى‌

ما را به راه دين نظر كيميا ببخش‌

هر چند رحمت تو فزونتر ز جرم ماست‌

ما را به حق عسگرى ذوالعطا ببخش‌

عمرى زما اگر چه نديدى بجز خطا

يا ذاالكرم به مهدى صاحب لوا ببخش‌

______________________________

(1)- مناجات‌هاى عارف باللَّه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^