الهى تا در آن لحظه كه شد را
بپوشم زين جهان من چشم خود را
و راهى را بگيرم زان جهانى
كه جاويد است باشد جاودانى
سفر زين راه تقوا توشهام كن
خطر زين راه در انديشهام كن
و از آن رحمتت اى حى معبود
رسان بىهم و غم ما را به مقصود
عنايت كن و راضى زين شدن را
بيابم راه زيباى عدن را
كه داخل در بهشت و كام گيرم
جوار رحمتت آرام گيرم
الهى ده به من قوت توانا
كه هر رنجى براى تو پذيرا
الهى من ز شوقت اشك ريزم
و بگذارى كه بر سويت گريزم
الهى تو مرا همراه در هست
به دورم دار از آن مردم پست
الهى قلب من را هر زمانى
تو از اين قوم ترسانى چنانى
كه هرگز همدمى يا همنشينى
نكرده تن هوس بر هم قرينى
عوض بر اين جوار خويشتن را
بده تو انس الفت جان و تن را
و بر آنها كه از آن دوستانت
به من تو دوست سازى در امانت
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.