فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 6 از دعای 23 ( پناه از شیطان رانده‌شده )

وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ شَدِيدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَرِيفٍ وَ وَضِيعٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ، إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ .
و مرا و فرزندانم را پناه ده از شیطان رانده‌شده و از شرّ جانوران زهردار و حیوانات بدون زهر و سایر جانداران و مردم چشم شور و از شرّ هر شیطان سرکش و از شرّ هر پادشاه ستمگر و از شرّ هر خوش‌گذران نازپرورده و از شرّ هر ناتوان و قوی و از شرّ هر عالی مقام و فرومایه و از شرّ هر کوچک و بزرگ و از شرّ هر دور و نزدیک و از شرّ هر جن و انس که در برابر پیامبرت و اهل بیتش، جنگی را برپا کرد و از شرّ هر جنبنده‌ای که تو زمام اختیارش را به دست داری؛ همانا تو بر راه راستی.

امنيّت در برابر شرارت شياطين جنّى و انسى‌

با بررسى آيات و روايات معلوم مى‌شود كه نقش شيطان در تكامل انسان بسيار كارساز بوده است. اگر اندكى انديشه شود روشن مى‌گردد كه وجود اين دشمن شرور، كمكى به پيشرفت و رشد بشر است. و بخش زيادى از موفقيت‌هاى آدمى مديون شرارت‌ها و فتنه‌هاى شيطانى اوست و اين ترجمانِ همان جمله معروف است كه مى‌گويد:

«عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.»

هر چند شيطان وظيفه خود مى‌داند كه بندگان خدا را گمراه سازد و با ابزار و ترفندهاى گوناگون، بشر را از سوى حق به بيراهه بكشاند ولى در عين حال شيطنت او نه تنها زيانى به بندگان حق جو نمى‌رساند بلكه نردبان ترقى آنهاست.

خداوند در پاسخ پرسشى از سوى شيطان كه پرسيد: پروردگارا! اگر مى‌دانستى كه من موجود شرورى هستم چرا مرا آفريدى؟ حضرت حق فرمود: آيا قبول دارى كه من قادر حكيم هستم. او گفت: بلى. فرمود: همين بس است.

يعنى تو نمى‌دانى چه هستى، ولى من داناى مطلق بر اساس حكمت كار مى‌كنم.

بنابراين اگر موجودى نداند كه حكمت وجودى او چيست، اما بايد بپذيرد كه وجود او در نظام آفرينش نقش كليدى يا كمالى دارد.

دانشمندان امروز درباره فلسفه وجود ميكرب‌هاى مزاحم بدن مى‌نويسند:

اگر آنها نبودند سلول‌هاى بدن انسان در يك حالت سستى و فرسودگى مى‌ماندند و رشد و نمو بدن انسان‌ها از هشتاد سانتيمتر تجاوز نمى‌كرد و به صورت آدم كوتوله باقى مى‌ماندند. به اين ترتيب رشد جسمى و فكرى بشر تا امروز مرهون مزاحمت ميكرب‌ها و مشكلات مادى است.

پس جاى تعجب نيست كه بندگان بزرگ خدا با مبارزه پى‌گير و اطاعت حق در برابر شيطان، روز به روز نيكوتر و نيرومندتر شوند.

امام صادق (عليه السلام) درباره حكمت ديگر خداوند در ميدان دادن به شيطان مى‌فرمايد:

أَمَرَ اللَّهُ إِبْليسَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ، فَقالَ: يا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنى‌ مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبادَةً ما عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَها، قالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ: إِنِّى‌ أُحِبُّ أَنْ أُطاعَ مِنْ حَيْثُ اريدُ.«1»

خداوند به ابليس دستور داد بر آدم سجده كند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت كه اگر مرا از سجده بر آدم معاف دارى، تو را چنان پرستشى كنم كه هرگز كسى مانند آن تو را نپرستيده باشد. خداوند با عظمت فرمود: من دوست دارم آن گونه كه خودم مى‌خواهم اطاعت شوم.

بنابر آن سوگندى كه ابليس در ابتداى خلقت آدم ياد كرده كه همه بندگان را به هر وسيله و شيوه‌اى فريب مى‌دهد و تمام نيرو و امكانات خود و يارانش را در راه نيت پليدش به كار مى‌برد، هيچ گونه امنيّت و اطمينانى براى مصونيت باقى نمى‌ماند. به ويژه كه انبيا و اولياى الهى هم درگير نقشه‌ها و وسوسه‌هاى او بوده‌اند و حتّى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) هم با استغفار بسيار و دورى از لذّت‌ها و تحمل سختى‌هاى دنيا به درگاه حق تعالى پناه مى‌برد، ولى بندگان مخلص كه مراقب نفس و هوس‌هاى او هستند در تله زينورى او و سپاهيانش نمى‌افتند؛ زيرا خداوند متعال سلطه همه جانبه براى شيطان را مقدّر نكرده است و تنها زمينه سازى و راهنمايى بر رفتار آدمى را فراهم مى‌سازد و در كنار آن گذرگاه‌هاى گريزى مانند تقوا، توبه، استغفار، دعا، مناجات، روزه رمضان و ... را باز گذاشته است كه بندگان هميشه اسير شيطان نباشند.

خداوند اگر چه شيطان را در انجام وسوسه‌هايش آزاد گذاشت، ولى انسان را در برابر او بى‌دفاع قرار نداده است، بلكه چندين سرمايه و سنگر محكم و دژ امنى در وجود او قرار داده است:

1- نيروى عقل و انديشه به او بخشيده كه مى‌تواند سد نيرومندى در مقابل وسوسه‌هاى شيطان به وجود آورد. اگر عقل به يارى وحى بر كشور جان حكومت كند نيروهاى رحمانى را به كار مى‌گمارد و همه چيز را به خوبى اداره مى‌كند. در حكومت عقل، غرايز بشر فروگذار نمى‌شود بلكه سهم هر يك از خواسته‌ها و نيازهاى او عادلانه تقسيم مى‌شوند. و آتشفشان نفس امّاره مهار مى‌شود و دشمن آرام مى‌گيرد. اگر عقل بر شهوات چيره شود جان و جسم در تعادل طبيعى حركت مى‌كنند و چنانچه هوس‌ها بر عقل پيروز شوند نعمت بزرگ الهى در نهاد انسان خفه شده و نورانيّت برترى او به تاريكى مى‌رود.

2- فطرت پاك و عشق به تكامل را درون انسان به عنوان عامل سعادت قرار داده است. اين فطرت توحيدى با شناخت و گرايش به حق، جايگاه اصلى هدايت انسان است. ما در سرشت خويش پروردگار و نظام هستى را با بينش شهودى و گرايش آگاهانه مى‌يابيم و اين بينانى اصيل و واقعى و سرمايه گران‌بهايى از جانب پروردگار حكيم است كه به جان ما اهدا نموده است. برماست كه نگذاريم با غفلت‌ها و آلودگى‌ها و غلبه شياطين راه تكامل بسته شود.

3- فرشتگان الهام بخش نيكى‌ها در وقت هجوم شيطان‌ها به يارى انسان مى‌آيند و براى تقويت روحيه او انواع بشارت‌ها و دلگرمى‌ها را به او الهام مى‌كنند. يارى فرشتگان در بسيارى از صحنه‌هاى پيكار نفس، مانند بيدار كردن نفس لَوَّامه (سرزنش گر) و نفس مُلهِمه (الهام گر) و تحريك نيروهاى فوق احساس در سطحى برتر براى درك پيام‌هاى وحى و شناخت راه از بيراهه، مانند باز شدن چشم دل براى ديدن حقيقت و گوش جان براى شنيدن كلام حق و دريچه عقل براى درك آيات هستى، نجات بخش انسان است.

از سوى ديگر در روايات ما محورهايى كه امنيّت بشر را در برابر شرارت شيطان‌ به خطر مى‌اندازد و او را گرفتار شديد مى‌كند، چنين برشمرده‌اند.

در اين زمينه امام على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

الْفِتَنُ ثَلاثٌ: حُبُّ النِّساءِ وَ هُوَ سَيْفُ الشَّيْطانِ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ هُوَ فَخُّ الشَّيْطانِ، وَ حُبُّ الدِّينارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ هُوَ سَهْمُ الشَّيْطانِ، فَمَنْ احَبَّ النِّساءَ لَمْ‌يَنْتَفِعْ بِعَيْشِهِ وَ مَنْ أَحَبَّ الأَشْرِبَةَ حَرُمَتْ عَلَيْهِ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَحَبَّ الدِّينارَ وَ الدِّرْهَمَ فَهُوَ عَبْدُ الدُّنْيا.

وَ قالَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ (عليه السلام): الدِّينارُ داءُ الدِّينِ وَ العالِمُ طَبيبُ الدِّينِ فَاذا رَأَيْتُمُ الطَّبيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ إِلى‌ نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ غَيْرُ ناصِحٍ لِغَيْرِهِ.«2»

عامل گمراه كننده سه تاست:

افراط در محبت به زن كه شمشير شيطان است؛ شرابخوارى كه دام شيطان است؛ و عشق به درهم و دينار كه تير شيطان است. پس هر كه زنان را بيش از اندازه دوست داشته باشد؛ از زندگى خود سود نمى‌برد، و هر كه شراب را دوست داشته باشد، بهشت بر وى حرام است و هر كه دينار و درهم را دوست داشته باشد، دنيا را پرستش كرده است.

حضرت عيسى (عليه السلام) فرمود:

دينار بيمارى دين است و دانشمند دينى طبيب دين است؛ پس هر گاه طبيبى را ديديد كه مرض را به طرف خود مى‌كشاند، او را متهم كنيد و بدانيد كه او نمى‌تواند، نصيحت كننده ديگران باشد.

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 60/ 250، باب 3، حديث 110؛ تفسير العياشى: 2/ 328، حديث 37.

(2)- بحار الأنوار: 70/ 140، باب 123، حديث 12؛ الخصال: 1/ 113، حديث 91.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^