كه با چشم تضرع در توسل
سر تسليم و درگاهت توكل
نگاهش بر زمين افكنده از شرم
سرش بر راست و چپ جنبد ز آزرم
ز رو در رو ببيند اقتدارت
زبانش بند و باشد شرمسارت
خضوع و خوارى از اسرار پنهان
ز تو پوشيده نبود كرده عنوان
گناهش نزد تو يك يك شمارد
و اين را نيز خود نيكو بداند
كه تو بهتر گناهش را بدانى
و نيكوتر شمارى و بخوانى
ز هر دانندهاى اندر خفايا
از او بهتر ز اسرارش تو دانا
ز آنچه كرده آورده پناهت
ز تو خواهد همى در پيشگاهت
ز فعلش پردهاى بر آن قبايح
و روپوشى ز نى بر آن فضايح
نگهدارى كنى از آبرويش
كه لذت محو شد در كام جويش
و بالش هر چه سنگين در فشارش
به پشت او فروكش بىقرارش
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.