و هم از آن عقاب تو هراسان
اميد من تويى اى حى سبحان
تويى غالب تويى قاهر تو رحمان
سزاوارى ز ترست من هراسان
تو پس اى كردگارم آنچنانى
به من خطى عطا فرما امانى
كه جان آرام گيرد نى كه بىتاب
رسان درياى رحمت جرعهاى آب
عطا فرما كه اندر پيشگاهت
ز بيم تو به ايمن در پناهت
اگر كف بر سئوال خويشتن را
به درگاهت نيارم جان و تن را
كدامين در كه تا من وصف حالم
كه او شايسته باشد بر سئوالم
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.