و در آن هنگام كه كمال فقر و حاجت به حضرتت دارم (روز مرگ و روز محشر) مرا (يارى كن و) مخذول و محروم (از درگاه كرمت) مگردان و به اعمال زشتى كه من به سوى تو مىفرستم (كرم كن و ببخش) و مرا هلاك مكن و اى خدا اگر عصيان تو كردم (از غلبه هواى نفس و جهالت بود (نه از روى عناد و لجاج پس) دست رد به پيشانيم به مانند معاندان و دشمنانت مگذار (و مرا مردود حضرتت چون اهل عناد مگردان) زيرا من تسليم فرمان توام و مىدانم كه حجت و دليل تو بر خلق روشن است و همانا تو به فضل و كرم بر بندگانت اولى و سزاوارتر و به لطف و احسان بر خلق عادتت از همه بيشتر است (و سجيت و عادتت بالذات احسان به خلق و لطف و كرم و عفو و بخشش بندگانست) و تو اهل تقوى و اهل مغفرتى (يعنى بندگان سزاوار است از تو بترسند نه از غير تو و به تو چشم آمرزش و بخشش و كرم داشته باشند نه به غير تو) و همانا تو (خداى ارحم الراحمين) به عفو گناهان خلق سزاوارترى از عقاب و عذاب آنها و بستر و پوشيدن عيب و خطاى بندگان نزديكترى تا به رسوا و مفتضح كردن گنهكاران (يعنى تو ستارالعيوب و سترالقبيح بر گنهكارانى و پردهى خلق ندرى و كسى را رسوا نخواهى كرد).
و اگر كسى در دنيا يا عقبى مفتضح و رسوا شد آن كسى است كه بىباك و معاند با تو بود و با معاندت و سركشى و انكار مخالفت با فرمانت مىكرد و در حقيقت معترف و معتقد به ستاريت و غفاريتت نبوده اما آن بندهاى كه گناه را با خوف تو و با اعتراف به كرم و عفو تو و با اعتقاد به خدا و نديت مىكرد او را هرگز در دو عالم مفتضح و رسوا نخواهى كرد و پرده بندگان را به گناه نمىدرى و ستارى و غفارى شيمهى تست و تبديل سيئه به حسنه مخصوص رحمت نامنتهاى تو)