حمد و سپاسى كه جميع آنچه از حمد خلقت كردى و آنچه را بعدا به نظام آورى همه را جامع باشد (يعنى حمدى كه حمد فرشتگان عرش و كرسى و آسمانها و بندگان از انس و جان و ساير موجوداتت كنند كه «ان من شيئى الا يسبح بحمده» هيچ موجودى نباشد كه حمد او نكند. همه آن حمدهاى اهل عالم همه خلق ازل و ابد در اين حمد مجتمع باشد تنبيه البته حمد انسان كامل كه اوصاف كمال الهى و شرح كليهى اسماء و نعوت ربانى را به تعليم الهى در مكتب «و علم آدم الاسماء كلها » آموخته آن حمد محققا بهتر توصيف جمال و جلال الهى است و كاملتر و جامعتر از همه حمدها كه ساير موجودات كنند خواهد بود زيرا حمد اشياء حق را به قدر تجلى اوصاف جمال اوست و هر يك از موجودات عالم بالا و پست مظهر اسم و صفتى خاص و از آن اسم خاص وجودش ظهور يافته كه «و باسمائك اللتى ملائت اركان كل شيئى» پس خدا را به تمام صفات جمال و جلال توصيف نتواند كرد يعنى حمد كه اظهار صفات محمود است در استعداد وجود او نيست و حمدش اظهار همان صفت خاص و اسم الهى است كه از او به وجود آمده و از ساير نعوت و اوصاف الهى بىخبر است اما حمد انسان كامل كه تعيين امالتعين الهى است و مظهر اسم الله كه جامع اوصاف كمالست البته آن حمد جامع كليه حمدهاى موجودات عالم خواهد بود. خلاصه انسان متحقق به جميع مراتب انسانيت بر تمام اسماء و اوصاف الهى مظهر خواهد بود و به لسان تكوين و تشريع حمدش كه بيان اوصاف جمال و جلال الهى است جامع و كاملترين حمد الهى خواهد بود و تنها حمدى كه مستغرق و جامع كل محامد است حمد تكوين و تشريع مقام ختمى مرتبت است و اوصياء خاتميت صلواه الله عليهم اجمعين فقط حمد انسان كامل نسبت به حمد خداى متعال از ذات خويش ناقص است و آن به واسطه اسماء مستاثرهى عينى مختصهى ذات غيب الغيوب است كه انسان كامل بر آن اسماء و نعوت مستاثره احاطه ندارد و اظهار كمال و توصيف جمال او را به آن اسماء مستاثره غيب هويت نتواند كرد لذاست كه انسان كامل مكمل ختمى مرتبت (ص) در مقام حمد با آنكه حمد او اتم و اكمل حمد اهل عالم است باز به درگاه عز احديت عرض كند «سبحانك ما اثنى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك» خدايا من حمد و ثناى تو را چنانكه شايد و بايد نتوانم و حمد كامل تو همانست كه تو خود حمد و ثناى خويش گوئى و لله الحمد كله)