بار خدايا اين مقام و جايگاه (نماز عيد و جمعه بجا آوردن، يا مقام امامت و خلافت) براى خلفاء و جانشينان و برگزيدگان تو (ائمهى معصومين عليهمالسلام) است، و (دشمنان دين مانند خلفاى بنىاميه) جاهاى امناء و درستكاران تو را در درجه و پايهى بلندى كه ايشان را به آن اختصاص و برترى دادهاى ربودند (غصب كرده به ظلم و ستم گرفتند، عبدالله ابن دينار گفته: حضرت باقر- عليهالسلام- فرمود: اى عبدالله در هر عيد اضحى و فطر كه مخصوص مسلمانان است و حزن و اندوه آل محمد تازه مىگردد، گفتم چرا چنين است؟ فرمود: براى آنكه مىبينند حق خودشان «امامت و خلافت» در دست ديگران است) و (براى امتحان و آزمايش بندگانت) توئى تقديركنندهى براى آن (غصب خلافت) در حالى كه امر و فرمان تو مغلوب نمىشود (هر طور مقدر كردهاى واقع مىگردد) و از تدبير (قضاء و قدر) قطعى تو هرگونه خواسته باشى و هر زمان و روزگار كه بخواهى درنمىگذرد، و توئى تقديركننده براى آنچه (حكمت اقتضاء مىكند و) تو به آن (از ديگران) داناترى، در آفرينش (يا در قضاء و قدر) و اراده و خواستهات متهم نيستى (گمان ظلم و ستم و نادانى به تو برده نمىشود، ناگفته نماند: از جملهى و انت المقدر لذلك معنى جبر توهم نشود، زيرا مقصود از اينكه خداى تعالى آن را تقدير نموده آنست كه صفات و حدود و كيفيات و زمان و مكان و سائر خصوصيات آن را به طورى كه كم و زياد نمىشود تعيين فرموده، نه آنكه آن را ايجاد نموده تا غصب خلافت بر اثر تقدير او بوده و غصبكنندگان ناچار گشته نتوانند خلاف آن رفتار نمايند، و شايد گفتار امام عليهالسلام و پس از آن: غير متهم على خلقك و لا لارادتك اشاره به اين نكته باشد، و الله اعلم) تا اينكه (بر اثر غصب خلافت) برگزيدگان و جانشينان تو شكست خوردند و حقشان از دست رفت، حكم تو را تبديل گشته، و كتاب تو (قرآن مجيد) را دور افتاده، و واجبات را از مقاصد راههاى روشن تو تغيير يافته، و روشهاى پيغمبرت (مستحبات) را ترك شده مىبينند