بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
ارزش روایات اهل بیت با ارزش آیات قرآن کریم یکی است. چنانکه قرآن مجید محصول علم و حکمت و دانش بینهایت خداوند مهربان است روایات اهل بیت هم محصول همان علم است محصول همان حکمت است، میوه همان آگاهی و بینش است.
قرآن مجید سراسر آیاتش هدایت است روایات اهل بیت هم سراسرش هدایت است، قرآن مبین حقایق عالی عالم هستی است، روایات هم بیانگر حقایق عالم هستی است. البته منظور از روایات اهل بیت روایاتی است که از آن دریاهای بیساحل جریان پیدا کرده، یکی از راویان مهم مکتب اهل بیت برید اجلی است، کشی در کتاب باارزش رجال نقل میکند که وثقه ابوعبدالله وجود مبارک امام صادق برید اجلی را توثیق کرده نه فقها نه روایتشناسان نه رجالشناسان،این مقام بسیار پرارزشی است که امام معصوم انسانی را توثیق کند.
در حقیقت به مردم اعلام بکند که دردینتان، در دنیا و آخرتتان به او مراجعه کنید او مورد اعتماد ماست و مورد وثوق ماست. جالب این است که امام ششم یک روز به برید اجلی فرمودند بشر المخبتین بالجنه، شما هر عبادتکننده خالص پاک درستکارِ باحالی را که دیدی خودت بهشت را به او بشارت بده. نه از جانب ما، بشر المخبتین بالجنه و عده منهم، امام صادق برید اجلی را از مخبتین اهل بهشت به شمار آوردند یعنی به او گفتند تو به مخبتین بشارت بهشت بده اما خودت هم مخبت هستی و خودت هم اهل بهشت هستی، امام به آینده عمر برید اطمینان صددرصد داشت که برید در حوادث تلخ و شیرین در بلاها، در مصائب، در مشکلاتی که بنی عباس برای شیعه ایجاد میکنند برید از مدار دین از مدار توحید، از مدار ولایت اهل بیت از مدار قرآن بیرون نخواهد رفت، چه انسان بزرگی که امام به وجودش، به فکرش، به علمش، به آیندهاش اطمینان صددرصد داشت این چه درس عظیمی است برای تک تک شیعه، چه مقام بلندی است برای یک شیعه.
برید اجلی میگوید من خودم از وجود مبارک حضرت باقرالعلوم شنیدم که امام باقر فرمود من از پدرم حضرت زین العابدین شنیدم، امام چهارم فرموده بودند من از پدرم حضرت ابی عبدالله الحسین شنیدم، او از امیرالمومنین پدر بزرگوارشان شنید امیرالمومنین فرمودند من از پیغمبر شنیدم که حضرت قال یقول الله که امیرالمومنین فرمودند خداوند میفرماید چه سندی دارد این حدیث، برید اجلی امام باقر و زین العابدین و سید الشهدا امیرالمومنین و پیغمبر این سند حدیث، این هم راوی این حدیث برید، چی فرمود خدا، این روایت در کتابهای معتبر حدیث آمده بسیار روایت فوق العادهای است،واقعا فوق العاده است انسان وقتی در کلمات و ترکیب این روایت و مطالبش تدبر میکند، دقت میکند از عظمت مسائل حدیث بهتزده میشود.
خداوند فرموده المعروف هدیة الی عبدی المومن فان قبلها منی فبرحمتی و منی و ان ردها فبذنبه حرمها و منه لا منی و ایما عبد خلقته و هدیته الی الایمان و حسنت خلقه و لم ابطله بالبخل انی ارید به خیرا، فاعل در تمام جملات خود پروردگار است این عجیب نیست؟ فاعل تمام جملات الا یک جملهاش خود پروردگار است، خب الفاظ روایت را عنایت کنید، معروف یعنی چی؟ کتابهای لغت میگویند معروف یعنی کار پسندیده کار مفید، انصاف، عدالت، مهر و مهربانی و بخشش، اینها معانی است که از کتب لغت استفاده میشود. جامع همه این معانی ارزشهاست، ارزشها هدیه من به بنده مومنم است، معلوم میشود پروردگار عالم اینقدر به بنده مومن عشق دارد، محبت دارد، نظر دارد، لطف دارد، و بنده مومن را میخواهد که در دنیا به بنده مومن همه ارزشها را هدیه میدهد. المعروف هدیة الی عبدی المومن، کسی مرحوم ملا مهدی نراقی در جامع السعاداتشان نقل میکنند، در کعبه را لمس میکرد و میگفت خدایا به حرمت کعبه مشکل من را حل کن، رسول خدا در حال طواف بودند شنیدند این دعا را، ایستادند دست مبارکشان را گذاشتند روی شانه زائر برگشت، دید پیغمبر است فرمودند خدا را داری قسم میدهی به بالاتر از کعبه قسم بده گفت بالاتر از کعبه چیست که من خدا را به او قسم بدهم؟ فرمود فان المومن اعظم حرمة من الکعبه، مومن هستی خدا را به خودت قسم بده بگو الهی به حق خودم.
روایتی را حضرت رضا نقل میکنند با سند پدرانشان میرسانند به پیغمبر فان المومن افضل من ملک مقرب، خیلی مقام است، مقام است که پروردگار عالم با رغبت و اراده خودش ارزشها را به بنده مومن هدیه میدهد. فان قبلها منی، اگر بنده مومنم این هدیه من را بپذیرد، قبول کند، فبرحمتی، سبب قبولش باز رحمت خودم است، سبب پذیرفتنش مهر خودم است، فبرحمتی و منی، و با خواست من و توفیق من قبول کردی، فان ردها علیه اما اگر کسی من این هدیه را بهش دادم ولی نپذیرفت به خودم برگرداند عالم قبول نکردنش و به خودم برگرداندنش فبذنبه حرمها گناهی کرده، معصیتی کرده، لغزش و خطایی داشته، که خودش به خاطر گناهش خودش را از قبول کردن هدیه من محروم کرده است و منه این محرومیت مربوط به خودش است چون من خدای محرومکننده نیستم.
یا باسط الیدین بالعطیه، یا صاحب المواهب سنیعه، یا دائم الفضل علی البریه او اهل محروم کردن نیست اگر اهل محروم کردن بود در زمان بعثت هر پیغمبری به پیغمبر میگفت فقط مومنین دوره گذشته را قبول کن و بهشان بگو قبولتان دارم نجاتتان هم میدهم هر چی کافر و مشرک و بتپرست و گنهکار در امت است دست رد به سینهاش بزن ولی او اهل محروم کردن نیست، اگر کسی از قبول ارزشهای الهی محروم بشود خودش باعث محرومیت خودش شده است.
فبذنبه حرمها لا منی، باعث محرومیتش من نیستم و منه خودش است، چه آیه عجیبی است این آیه مٰا أَصٰابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ ﴿النساء، 79﴾، تمام خوبیها از جانب من جاری میشود، وَ مٰا أَصٰابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ، ضررها، شرها، خسارتها، تیرهبختی، شقاوت، سازندهاش خودت هستی، بیده الخیر، او بیده الشر نیست، تمام درهای رحمتش باز است حتی در ویژهای برای گنهکاران قرار داده انت الذی فتحت لعبادک بابا سمیته التوبه فقلت يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اَللّٰهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ﴿التحريم، 8﴾
به روی گنهکاران در ویژه باز کرده و این در تا برپا شدن قیامت طبق روایات باز است، بسته نمیشود، و ای ما عبد هر بندهای را که من خلقته، پدید کنم، بسازم، به وجود بیاورم، ثم هدیته الی الایمان، به خاطر شایسته بودنش و شایستگی نشان دادن خودم او را به عرصه هدایت ببرم، ان الله یهدی من یشاء من یشاء یعنی آنی که خودش هم بخواهد، لیاقت نشان بدهد شایستگی نشان بدهد، هر بندهای را که بیافرینم و خودم هدیته الی الایمان هداه الی الایمان، او را به ایمان راهنمایی کنم و حسنت خلقه، تمام درونش را از سیئات اخلاقی شستشو کنم و روی صفحه نفسش زیباییهای اخلاقی را نقاشی کنم، و لم ابطله بالبخل، و نگذارم بخل در قلب او راه پیدا بکند، کریم نگهش دارم، جواد نگهش دارم، سخی نگهش دارم، آقا نگهش دارم انی ارید به خیرا، با هدایت من، با حسنات اخلاقی که بهش میدهم، با حفظ کردنش از نجاست بخل هر خیری را برای او خواستم، این متن روایت.
من نیاز نمیبینم درباره این روایت نسبت به آیت الله العظمی بروجردی توضیح مفصلی بدهم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، آیت الله العظمی بروجردی از سن کودکی هفت هشت سالگی مومن بوده، مومن لایق هدیه خدا بوده، مومنی بوده که پروردگار در آن کودک و در آن نوجوانی لیاقت دیده شایستگی دیده ارزشها را به او هدیه کند. قبول کرده یعنی امور پسندیده را، امور با منفعت را، انصاف را، عدالت را، خوبیها را، علم را، دانش را، فقه را، رشد عقلی را، عبادت را، خلوص را، صفا را، پاکی را، راحت قبول کرده از خدا چون مومن واقعی بوده.
چرا محروم از ارزشی نشد؟ مانعی بین او و پروردگار برای گرفتن ارزش نبود، مانع گناه است، مانع معصیت است، معلوم میشود وجود مقدس ایشان از ابتدای سبابت و نوجوانی و جوانی تا روزی که از در این مسجد وارد آغوش رحمت پروردگار شد اهل گناه نبوده، اگر بود که بسیاری از ارزشها بهش نمیرسید و محروم میشد، ارزشها را گرفت، در خودش رشد داد و در جهان اسلام پخش کرد. انتقال داد.
جان داد به شیعه، قدرت داد به شیعه، آبرو داد به فقه، تحقیق جدیدی را به روی فقه درش را گشود، در عبادت و بندگی واقعا نمونه بود واقعا، ما ما یعنی خودم نماز ظهر و عصر را به سنگینی میخوانم و بسیار مختصر میخوانم چون حالش را ندارم، توان روحیاش را ندارم قدرتش را ندارم، معرفتش را ندارم، خادم ایشان من دیده بودم نقل میکرد گاهی که نمیرسید بیاید مسجد، در اتاق شخصی خودش برای نماز ظهر و عصر میرفت، امادر اتاق را از پشت میبست، ساعتی این هشت رکعت نماز طول میکشید ساعتی، یعنی نمازش از آن نمازهایی بود که ابی عبدالله به حجاج ابن مسروق فرمود جعلک الله من المصلین، امام حسین به حجاج ابن مسروق نگفت که او را جزء ما گروه قرار بدهید، نمازش که تمام میشد در اتاق را باز میکرد دیگر برای غذا خوردن آماده میشد من باید پیراهن برایشان میآوردم تا عوض بکند چون تمام جلوی پیراهن از گریه در نماز خیس شده بود. نماز تکلیفی نمیخواند نماز وصلی میخواند نمازی بود که عاشق به لقاء معشوق میرسید.
آن روزی که بدن مطهر راداشتند میآوردند اینجادفن بکنند عکس مبارکشان را چاپ کرده بودند این شعر را زیر آن عکس زده بودند من آن وقت حدود چهارده سالم بود کنار دفن هم حاضر بودم در همان محوطه با اینکه خیلی شلوغ بود آن وقت قم و اطرافش پنجاه هزار جمعیت بود روزنامههای آن زمان نوشتند دویست هزار نفر در تشییع او شرکت کرده بودند، اگر امروز از دنیا رفته بود که بیست میلیون خودشان را میرساندند وسیله نبود. هیهات ان یاتی الزمان بمثله، دیگر نباید منتظر ماند که زمان بروجردی تحویل بدهد، ان الزمان لمثله لعقیم، مردم آن روزگار هم لایق او بودند، گاهی به من میگویند چرا دیگر بین شما آخوندها بروجردی به وجود نمیآید میگویم مردم آن روزگار بیاور اگر خدا بروجردی عطا نکرد، اگر عطا نکرد. خداوند سرمایههای اختصاصیاش را که مفت همیشه در اختیار نمیگذارد لیاقت یک ملت هم لازم است، شایستگی یک جامعه هم لازم است.
از من که گذشته آفتاب لب بام هستم، شما طلاب عزیز جوان یک دور شرح حال این مرد الهی را که مصداق اتم این روایت است بخوانید سعی بکنید سی سال دیگر خیلی زمان زیادی نیست بروجردیها دو مرتبه برای این مملکت ایجاد بشود، هیهات ان یاتی الزمان بمثله، ان زمان لمثله عقیموا، زیباترین ماده تاریخی که من برای بزرگان شیعه دیدم زیباترین ماده تاریخ، ماده تاریخ فوت ایشان است نمیدانم کی این ماده تاریخ را ارائه کرد به قمری ما عرفناک حق معرفتک، سال فوت ایشان است، حرفم تمام، حوزههای شیعه از ساختن مثل آیت الله العظمی بروجردی پس نیفتید، عقب نمانید، بروجردی با خدا زندگی میکرد نه با موبایل، بروجردی با خدا زندگی میکرد نه با زر و زیور دنیا، بروجردی با اهل بیت زندگی میکرد نه با بیگانگان از پروردگار.