بى ترديد دنيايى كه بايد نسبت به آن كينه و دشمنى ورزيد دنيايى است كه موجب نابود شدن ايمان و از دست رفتن رسم بندگى و عبادت و فساد اخلاق و سبب تخريب آخرت است . خدا چنين دنياى را دشمن دارد زيرا چنين دنيايى از ابزار و وسائل ابليس و ابليسان براى هجوم به ارزش هاى معنوى و انسانى و زنجيرى براى به اسارت كشيدن بندگان و وسيله اى براى قدرت گرفتن فرعونيان تاريخ و چاه خطرناكى در راه انسان و درياى ژرف و عميقى براى غرق كردن ملت ها و اقوام است .
البته با چنين دنيايى چون خدا دشمن است بايد دشمن بود و گر نه اتصال به چنين دنيايى ، اخلاق و حالات انسان را تبديل به اخلاق و حالات فرعونيان تاريخ مى كند و قلب را از نظر قساوت و بى رحمى سخت تر از سنگ مى كند و انسان را در وضعى قرار مى دهد كه هرگز نه به خود رحم كند و نه به ديگران ، بلكه خود را سزاوار عذاب ابد نمايد و ديگران را هم در اين دنيا زير چكمه هاى بى رحمى اش لگد مال نموده ، به جان و مال و اهل و عيال آنان تجاوز نمايد و بر پيروزى اش در فضاى تجاوزش از شدت بى رحمى و سنگدلى بخندد .
دنياى با اين كيفيت و دنيادار با آن وضعيت روحى آلوده ، نزد خدا از هر چيزى پست تر و بى ارزش تر است .
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد : « دَارُهَا هَانَتْ عَلى رَبِّهَا فَخَلَطَ حَلاَلَهَا بِحَرَامِهَا وَخَيْرَهَا بِشَرِّهَا وَحَيَاتَهَا بِمَوْتِهَا وَحُلْوَهَا بِمُرِّهَا لَم يُصفِهَا اللّه ُ تَعَالى لاِءَولِيَائِهِ وَلَمْ يَضِنَّ بِهَا عَلى أعدَائِهِ ، خَيرُهَا زَهيدٌ وَشَرُّهَا عَتيدٌ وَجَمعُهَا يَنفَدُ وَمُلكُهَا يُسلَبُ وَعَامِرُهَا يَخْرَبُ فَمَا خَيرُ دَارٍ تُنقَضُ نَقْضَ البِنَاءِ . . . ». سرايى است كه نزد پروردگارش بى مقدار است ، حلالش را به حرامش ، خيرش را به شرش و زندگى اش را به مرگش و شيرينش را به تلخش درآميخته ، خداى بزرگ آن را براى عاشقان خود و اوليائش خالص و گوارا نكرده و از پرداختن به دشمنانش دريغ ننموده ، خوبى اش اندك و شرش حاضر و آماده ، گرد آمده اش در معرض فنا و نابودى ، دولتش در حال ربوده شدن و آبادش در معرض خراب شدن است ، چه خير است در سرايى كه مانند خراب شدن ساختمان خراب مى شود . حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد : پيامبر صلي الله عليه و آله بر بزغاله اى مرده بدون گوش كه در مزبله اى انداخته بودند ، گذشت ، به يارانش فرمود : اين بزغاله مرده از نظر مالى مساوى با چند درهم است ؟ گفتند : اگر زنده بود مساوى يك درهم نبود ، پيامبر فرمود :
« وَالَّذِى نَفسِى بِيَدِهِ لَلدُّنيَا أهوَنُ عَلَى اللّه ِ مِنْ هَذَا الجَدْىِ عَلى أهْلِهِ » . سوگند به كسى كه جانم در دست قدرت اوست ، هرآينه دنيا نزد خدا از اين بزغاله در نزد اهلش ، پست تر و بى مقدارتر است .
و نيز آن حضرت فرمود : « مَنْ عَرَضَتْ لَهُ دُنيَا وَآخِرَةٌ فَاخْتَارَ الدُّنيَا عَلَى الآخِرَةِ لَقَى اللّه َ تعالى وَلَيْسَتْ لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقِى بِهَا النَّارَ وَمَنْ أخَذَ الآخِرَةَ وَتَرَكَ الدُّنيَا لَقَى اللّه َ يَومَ القِيَامَةِ وَهُوَ رَاضٍ عَنْهُ ». كسى كه دنيا و آخرت به او واگذار شود پس دنيا را بر آخرت انتخاب كند ، خدا را در قيامت ديدار مى كند در حالى كه حسنه اى كه وى را از آتش دوزخ حفظ كند براى او نيست و كسى كه آخرت را اختيار كند و دنيا را رها نمايد خدا را در قيامت در حالى كه از او راضى است ملاقات كند . سويد بن غفله مى گويد : بر اميرالمؤمنين عليه السلام پس از آن كه در امر خلافت با او بيعت شده بود ، وارد شدم در حالى كه بر حصير كوچكى نشسته بود و جز او كسى در خانه نبود ، به او گفتم : اى اميرمؤمنان ! بيت المال در اختيار تو قرار دارد ، در اين خانه اثاثى كه مورد نياز باشد نمى بينم ! حضرت فرمود : پسر غفله ! خردمند براى خانه اى كه از دست رفتنى است اثاث جديد و تازه و فراوان و بدون ضرورت فراهم نمى كند ، براى ما خانه امنى است كه بهترين كالاى خود را كه عبادت خدا و خدمت به خلق است به آنجا انتقال داده ايم و ما به همين زودى به سوى آن خانه امن حركت خواهيم كرد ! ! اهل دنيايى كه مورد كينه و دشمنى خداست و اوليائش به دستور او بايد به آن كينه ورزند علائم و نشانه هايى دارند كه حضرت حق در حديث معراج براى پيامبرش بيان فرمود : « أَهْلُ الدُّنيَا مَنْ كَثُرَ أكلُهُ وَضِحكُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ ، قَلِيلُ الرِّضَا لاَ يَعْتَذِرُ إلى مَنْ أَسَاءَ إلَيْهِ وَلاَ يقبلُ عُذْرَ مَنِ اعتَذَرَ إلَيْهِ كَسْلانُ عِنْدَ الطَّاعَةِ شُجاعٌ عِنْدَ المَعصِيَةِ أمَلُهُ بَعِيدٌ وَأَجَلُهُ قَرِيبٌ لاَ يُحَاسِبُ نَفْسَهُ ، قَلِيلُ المَنْفَعَةِ كَثيرُ الكَلاَمِ ، قَليلُ الخَوْفِ كَثِيرُ الفَرَحِ عِنْدَ الطّعَامِ . . . » اهل دنيا كسى است كه پر خور و پر خنده و پر خواب و پر خشم است ، خشنودى اش از خدا و خلق بسيار اندك است ، از كسى كه به او بدى و ستم روا داشته ، پوزش نمى خواهد و پوزش پوزش خواه را نمى پذيرد ، هنگام طاعت و عبادت كسل و سست است و زمان گناه و معصيت شجاع و شير دل ، آرزويش دراز و مرگش نزديك است ، از خود حساب نمى كشد ، سودش اندك است ، سخنش بسيار است ، بيمش از عذاب كم است ، و خوشحالى توأم با غرورش نزد طعام بسيار است . در اين رواياتى كه نقل شد به ويژه فرازهايى كه در حديث معراجيّه است ، دقت كنيد ، ببينيد چنين دنيادارى و صاحب چنين اوصافى مى تواند اهل مهروزرى و محبّت و عشق به خود و ديگران باشد ؟ كسى كه دچار دنياى فريبنده و اسير كالاى آن است و جز حرص و آز و طمع و بخل و جمع كردن ثروت از هر راهى كه بتواند ، كارى ندارد ، حالتى جز سنگدلى و قساوت قلب براى او مى ماند ؟ ! حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود : « أقَرَبُ دَارٍ مِنْ سَخَطِ اللّه ِ وَأبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللّه ِ فَغُضُّوا عَنْكُمْ عِبَادَ اللّه ِ غُمُومَهَا وَأشغَالَهَا لِمَا قَدْ أيقَنْتُم بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَتَصَرُّفِ حَالاَتِهَا » . دنيا نزديك ترين سرا به خشم خدا ، و دورترين خانه از خوشنودى حق است ، پس اى بندگان خدا ! از اندوه نسبت به آن و مشاغل آن به خاطر اين كه به جدايى اش از خود و تغيير حالاتش يقين داريد ، چشم بپوشيد .
منبع : برگرفته از کتاب با کاروان نور استاد حسین انصاریان