انسان براساس غريزه درونى ميل دارد كه از موجد و محرّك و تنظيم كننده دستگاه آفرينش و از ماوراى عالم مادّه و پديدآورنده اين آفريده و از قوانين و نظامات خلقت اطّلاعى به دست آورد . مى خواهد با او ارتباط پيدا كند ، مى كوشد كه بفهمد پس پرده ماديّات چه خبر است و راز هستى چيست ؟ فكر مى كند ولى نمى داند حقيقت فكر چه مى باشد . راه مى رود ، ولى نمى فهمد حقيقت اين عمل و انقباض و انبساط عضلات و استخوان ها چه برنامه اى است ، به خوبى مى يابد اراده وى غير مادّى و رنگى جز تجربه و غير از مادّه دارد ، ولى از درك ماهيّت اين رنگ درمانده شده است ، خود را من مى خواند ، ولى از من خبر ندارد و به قول جامى :
حيران شده ام كه ميل با من چيست ؟ اندر گل تيره اين دل روشن چيست ؟
مشاهده مى كند كه در اقيانوس هستى ، امواج خروشان حيرت ، سر و صورت او را نوازش مى دهند و هر قدر بيش تر فكر مى كند ، زنجير تحيّر زيادتر به دست و پا و به فكر او پيچيده مى گردد و با خود مى گويد :
نمى يابم ره ساحل به فكرت در اين وادىّ بى پايان حيرت
فقط مى فهمد كه نمى فهمد ، مى داند كه نمى داند ، مى بيند كه راه درك حقايق بسته است و در اين طريق كميّت علوم مادّى و تجربى لنگ است . اين جا قدرت و حكومت ماديّات پايان مى يابد و در اين صحنه دانا و نادان ، بينا ونابينا ، انيشتن و بوعلى سينا با دهقان اعمى برابرند .جملگى به اين ترانه نغمه سرايى دارند كه ما از پى بردن به كنه ذات آفريدگار و پديدآورنده آفرينش و ره يافتن به نشئه ماوراء عالم مادّى و از چگونگى غوغاى پس پرده عاجزيم و خواه و ناخواه و بالاخره و به طور حتم ، برابر اين حقيقت سر تسليم فرود مى آورند كه حسّ كنجكاوى آنان در اين وادى فقط به ادراك روحانى و به خوشه چينى از خرمن پرفيض انبيا تسكين داده مى شود و شور ميل ، آن ها را به خبر يافتن از حقيقت موضوع ، فقط به آب رحمت معارف انبيا ارضا مى توان نمود . سخنان برگزيدگان آفريدگار و شبنم هدايت آنان است كه قدرت دارد آن شراره جانسوز را تخفيف دهد و غنچه هاى روحانى را در دل سرگشتگان وادى حيرت شكفته نموده و آن ها را به سر منزل رستگارى و سعادت برساند و براى آدمى قناعت وجدانى حاصل نمايد . آرى ، اين گم گشته انسانى و اين چيزى كه وى به دنبال آن مى دود و به جستجوى آن است جلوه اى از معانى دين است . دين است كه قدرت دارد نگين آرامش فكرى و اطمينان خاطر را از قعر درياى متلاطم روحى بيرون كشيده وآن را زينت بخش حيات آدمى سازد. آرى ، براى ديدن حقيقت ، ديده اى غير از چشم لازم است و اين ديده را تنها از راه پيوند با انبيا مى توان يافت ، چون اين ديده به دست آمد ، درِ تمام كمالات و ابواب رحمت حق به سوى انسان باز خواهد شد .
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان