
حضرت شعيب عليهالسلام و نماز
در سوره مباركه هود چنين مىخوانيم : وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ مَا لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّى أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّى أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللّهَ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ * قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِى أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ :
و به سوى [ مردم ] مَدين ، برادرشان شعيب را [ فرستاديم . ] گفت : اى قوم من ! خدا را بپرستيد ، شما را جز او هيچ معبودى نيست و از پيمانه و ترازو مكاهيد ، همانا من شما را در توانگرى و نعمت[ى كه بىنياز كننده از كم فروشى است ] مىبينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم . * و اى قوم من ، پيمانه و ترازو را عادلانه [ و منصفانه ]كامل و تمام بدهيد ، و اجناس مردم را [ هنگام خريدن ] كمشمارتر و كمارزشتر [ از آنچه كه هست ] به حساب نياوريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد . * آنچه خدا [ در كسب و كارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم ]باقى مىگذارد ، براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد ، و من بر شما نگهبان نيستم .
گفتند : اى شعيب ! آيا نمازت به تو فرمان مىدهد كه آنچه را پدرانمان مىپرستيدند رها كنيم ؟ يا از اينكه در اموالمان به هر كيفيتى كه مىخواهيم تصرف كنيم دستبرداريم ؟ به راستى كه تو [ انسانى ] بردبار و راهيافتهاى [ پس چرا مىخواهى در برابر آزادى ما نسبت به بتپرستى و هزينه كردن اموالمان به هر كيفيتى كه بخواهيم بايستى؟ ! ] !
آرى ، نماز شعيب ، نماز بازدارنده از فحشا و منكرات بود و نمازگزارى چون شعيب نمىتوانست در برابر كفر و شؤون آن بىتفاوت باشد ؛ به همين خاطر نمازگزار واقعى برى از انواع منكرات و جهادگرى استوار در برابر آلودگىهاست و بر مبناى همين حساب ، مردم مدين امر به معروف و نهى از منكر شعيب را به نماز او نسبت مىدادند.