فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

داستانى عجيب از انسانى عجيب

   ازابوالقاسم قشيرى نقل شده : در باديه زنى را تنها ديدم . گفتم : كيستى ؟ جواب داد : وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [ را به آنان ] بگو ، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را ] خواهند دانست . از قرائت آيه فهميدم كه مى گويد : اول سلام كن سپس سؤال كن كه سلام علامت ادب و وظيفه وارد بر مورود است .
به او سلام كردم و گفتم : در اين بيابان آن هم با تن تنها چه مى كنى ؟ پاسخ داد : مَن يَهْدِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِن مُضِلٍّ .
و هر كه را خدا هدايت كند ، او را هيچ گمراه كننده اى نخواهد بود . از آيه شريفه دانستم راه را گم كرده ولى براى يافتن مقصد به حضرت حق جلّ و علا اميدوار است .
گفتم : جنّى يا آدم ؟ جواب داد : يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ . اى فرزندان آدم ! [ هنگام هر نماز و ] در هر مسجدى ، آرايش و زينتِ [ مادى و معنوى خود را متناسب با آن عمل و مكان ] همراه خود برگيريد .
از قرائت اين آيه درك كردم كه از آدميان است . گفتم : از كجا مى آيى ؟ پاسخ داد : يُنَادَوْنَ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ .
اينانند كه [ گويى ] از جايى دور ندايشان مى دهند . از خواندن اين آيه پى بردم كه از راه دور مى آيد .
گفتم : كجا مى روى ؟ جواب داد : وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است كه [ براى اداى مناسك حج ]آهنگ آن خانه كنند ، [ البته ] كسانى كه [ از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسير ]بتوانند به سوى آن راه يابند .
فهميدم قصد خانه خدا دارد . گفتم : چند روز است حركت كرده اى ؟ پاسخ داد : وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ . همانا ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن هاست در شش روز آفريديم ، و هيچ رنج و درماندگى به ما نرسيد . فهميدم شش روز است از شهر خود حركت كرده و به سوى مكه معظّمه مى رود .
پرسيدم : غذا خورده اى ؟ جواب داد : وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَّ يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ .  و آنان را جسدهايى كه غذا نخورند قرار نداديم ، و جاويدان هم نبودند [ كه از دنيا نروند . ] . پى بردم كه در اين چند روز غذا نخورده است .
به او گفتم : عجله كن تا تو را به قافله برسانم جواب داد : لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا .
خدا هيچ كس را جز به اندازه توانايى اش تكليف نمى كند . فهميدم كه به اندازه من در مسئله حركت و تندروى قدرت ندارد  . به او گفتم : بر مركب من در رديف من سوار شو تا به مقصد برويم پاسخ داد :
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتَا . اگر در آسمان و زمين معبودانى جز خدا بود بى ترديد آن دو تباه مى شد .
معلومم شد كه تماس بدن زن و مرد در يك مركب يا يك خانه يا يك محل موجب فساد است ، به همين خاطر از مركب پياده شدم . به او گفتم : شما به تنهايى بر مركب سوار شو .
چون بر مركب قرار گرفت گفت : سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ .
منزّه [ از هر عيب و نقصى ] است كسى كه اين [ وسايل سوارى ] را براى ما مسخّر و رام كرد ، در حالى كه ما را قدرت مسخّر كردن آن ها نبود .
چون اين آيه را قرائت كرد فهميدم در مقام شكر حق برآمده و از عنايت خداوند عزيز ، سخت خوشحال است .
وقتى به قافله رسيديم گفتم : در اين قافله آشنايى دارى جواب داد :
وَمَا مُحمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ . و محمّد جز فرستاده اى از سوى خدا كه پيش از او هم فرستادگانى [ آمده و ]گذشته اند . يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ .
اى يحيى ! كتاب را به قوت و نيرومندى بگير . يَامُوسَى إِنِّي أَنَا اللّهُ . اى موسى ! يقيناً منم خدا پروردگار جهانيان . يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ . [و گفتيم :] اى داود ! همانا تو را در زمين جانشين [ و نماينده خود ] قرار داديم . از قرائت اين چهار آيه دانستم چهار آشنا به نام هاى محمد و يحيى و موسى و داود در قافله دارد . چون آن چهار نفر نزديك آمدند ، اين آيه را خواند : الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا .
مال و فرزندان ، آرايش و زيور زندگى دنيا هستند . فهميدم اين چهار نفر پسران اويند .
به آنان گفت : يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ .
اى پدر ! او را استخدام كن ؛ زيرا بهترين كسى كه استخدام مى كنى آن كسى است كه نيرومند و امين باشد [ و او داراى اين صفات است . ] از قرائت اين آيه فهميدم به فرزندانش مى گويد : به اين مرد زحمت كشيده امين مزد بدهيد . چون فرزندانش به من مقدارى درهم و دينار دادند و او حس كرد كم است اين آيه را خواند :
وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ .
و خدا براى هر كه بخواهد چند برابر مى كند .
يعنى به مزد او اضافه كنيد .  وضع آن زن ، سخت به تعجّب آمده بودم . به فرزندانش گفتم : اين زن با كمال كه نمونه او را نديده بودم و نشنيده بودم كيست ؟ جواب دادند : اى مرد ! اين زن حضرت فضّه خادمه حضرت زهرا عليهاالسلام است كه بيست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است ! !
آرى ، قرآن ، احسن سخن و احسن قصص و احسن قانون است كه هر كس در تمام امور زندگى هماهنگ با اين كتاب باشد داراى احسن قول و احسن عمل و احسن اخلاق و احسن اجر و مزد است


منبع : برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

از على آموز اخلاص عمل‏
صبر ديندارن بر مصائب‏
حکایتی از تب سوزنده
خود را امتحان كنيم
حکایت توبه «وحشى»
بيست و چهار خزانه براى بيست و چهار ساعت
تو را چگونه ببينم
مواردى از تاريخ اسلام‏
سه مسلمان تائب
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏

بیشترین بازدید این مجموعه

پیامبر سه شبانه روز گریست
توبه شقیق بلخی
حیات پیغمبر صلی اﷲ علیہ وآلہ و سلم میں ابو طالب ...
حكايت گرگان و كرمان‏
داستانى عجيب از برزخ مردگان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
شهادت حق‏
مواردى از تاريخ اسلام‏
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏
تو را چگونه ببينم‏

 
نظرات کاربر

محمدامین طاهری
سلام با تشکر فکر کنم قشیری سال ها بعد از فضه به دنیا آمده باشد و این داستان را هم با واسطه نقل کرده است
پاسخ
0     0
1 0 ساعت 00:00 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^