فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
25% این مطلب را پسندیده اند

حکایت جنيد بغدادى و مریدانش

 

جنيد بغدادى، مريدى داشت كه او را از همه عزيزتر مى داشت. ديگران را غيرت آمد.

شيخ به فراست بدانست، گفت: ادب و فهم او از همه زيادت است، ما را نظر بر آن است، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود.

فرمود: تا بيست مرغ آوريد و گفت: هر مريدى يكى را برداريد و جايى كه كس شما را نبيند بكشيد و بياوريد، همه برفتند و بكشتند و باز آمدند، الّا آن مريد كه مرغ زنده بياورد.

شيخ پرسيد: چرا نكشتى؟ گفت: از آن كه شيخ فرموده بود كه جايى بايد كه كس نبيند و من هرجا كه مى رفتم حق تعالى مى ديد. جنيد گفت: ديديد كه فهم او چگونه است و از آن ديگران چگونه؟! همه استغفار كردند .


منبع : پایگاه عرفان
0
25% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آن قسمت مال شما و اين قسمت مال من
از حجله عروسى تا بستر شهادت
امام حسین(ع) واسطه فیض الهی
حکایتی از زندگانى مراقبان‏
پرسش‌هاى موسى از خدا و پاسخ پروردگار
حکایت برده فروشی
دم عيسوى اوليا
تواضع رسول خدا (صلى الله علیه وآله)
سبك شمردن نماز
نگاه انداختن به خانه همسایه

بیشترین بازدید این مجموعه

شعيب و نماز
نظر چاره ساز
من راهب نيستم
اجابت خدا
پایان خوش زوج با ایمان
داستان توبه یک زن نمونه‏
داستان شعوانه و توبه‏
داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
نگاه انداختن به خانه همسایه
سبك شمردن نماز

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^