مسئله اثبات معاد یک مسئله کاملاً عقلی و منطقی است و این دلیل و برهان است که میتواند این حقیقت بسیار شیرین و گوارا را اثبات کند و کلمات و الفاظ تنها وسیله ابزار و بیان این برهان و استدلال میباشند.
و اگر کسی به منطق و استدلالهای قرآن توجه نماید خواهد دید خالق این پدیدهها از راههای متعدد و طرق مختلف با بیان دهها نوع استدلال و برهان منطقی این حقیقت را اثبات نموده است و تنها وجدان بیدار بشر میماند که با کنار زدن هرگونه تعصّب و غرض این حقیقت را بپذیرد.
به عنوان مثال این چه قدرتی است که هر ساله پس از خشکیدن و از بین رفتن درختان و غیره مجدداً همان درخت مرده را زنده میکند و به او حیات تازه میبخشد آیا فکر نمیکنید همان قدرت (هر چه هست) مجدداً بتواند بر بدن خشکیده و پوسیده یک انسان نیز حیات دوباره ببخشد؟
قرآن کریم به صراحت میفرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللهِ وَکُنْتُمْ اَمْواتاً فَاَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» یعنی چگونه وجود خالق خویش (و معاد خود) را انکار میکنید در حالی که تمامی شما قبلاً مردهای بیجان بودید و هرگز بهرهای از هستی نداشتید، پس قدرتی آمد و شما را زنده کرد و صحنه دنیا را در اختیارتان گذاشت. و همه شما شاهد هستید که همان قدرت مجدداً تمامی شما را میمیراند و تبدیل به جسم و بدنی بیحرکت میکند در حالی که هیچکدام شما هرگز نمیتوانید این مراحل را انکار کنید حال چگونه است که منکر همان قدرتی میشوید که شما را در این مراحل گذرانده و باز هم همان قدرت میتواند یک مرحله دیگر به شما حیات ببخشد و جسم شما را با روح شما درآمیزد و شما را زنده کند.
و از طرفی اگر معاد نباشد حکمت خلقت بشر و تمامی گیتی بیهوده خواهد بود، ستمگران در کجا باید انتقام پس دهند و مومنان در کجا باید به پاداش نیک عملشان برسند؟
پس معاد امری مطابق با عقل و فطرت و حکمت است و این انکار معاد است که نیاز به اقامه برهان و دلیل دارد که تاکنون هیچ دانشمندی نتوانستهاست چنین افکاری را اثبات کند.