قرآن مجید نسبت به مسئله نفس فوق العاده عنایت به خرج داده است. خیلى نمى گوید مردم به عقلشان برسند، مردم بالاخره در حدّ لازم در مسیر زندگى به معلوماتى دست پیدا مى کنند، البته تنها غذاى مناسب عقل انسان علم است، علم هم این گونه نیست که همه مردم عالَم نسبت به فرا گرفتن آن حوصله وسیع داشته باشند، علمى هم هست که واجب عینى است. یک مقدار علم حلال و حرام و علم عقاید است. عقاید هم لازم نیست که تفصیلى باشد. هیچ فقیهى حکم نداده که علم عقاید باید تفصیلى باشد، به من واجب باشد، از اول مردن تا تقسیم مردم به بهشت و جهنّم تمام جزئیات و ریزه کارى هایش را بفهمم، بلکه کافى است که از طریق قرآن اعتقاد داشته باشم که بعد از این دنیا جهانى برپا مى شود، بدکار عقاب دارد، نیکوکار اجر دارد. همین مقدار در مسئله معاد کافى است. اکثریت فقیهان هم به این مسئله حکم داده اند.یا اگر کسى بداند که عالَم خدا دارد، صاحب و مالک دارد و مالک عالَم هم کامل است و از انسان تکلیف مى خواهد، تکلیف را هم در حدّ خودش بداند، کافى است، اما در مسئله نَفْس اگر کسى عقلش را به طور کامل تغذیه نکند، چهل سال درس نخواند، همه معلوماتش ولو معلوماتى که واجب عینى است، ده روز کسب کند، این معلوم نیست که در روز قیامت مورد سوال قرار بگیرد که چرا چهل سال در آن حدّى که براى تو توحید لازم است معلومات کسب نکردى، البته توحید عامیانه، در آن حدّى که باید به نبوت آگاهى پیدا کند که 124 هزار سالم آگاه معلم ما هستند، بر ما واجب است از این معلم ها پیروى کنیم، روزى هم به نام روز قیامت حتما برپا مى شود اگر من تفصیلاً این مسائل را ندانم، عیبى ندارد.اگر کسى براى رسیدن به حق بیست سال وقتش را صرف معلومات فلسفىِ عالَم نکند، در قیامت با او کار ندارند، اما با کافر کار دارند، با مشرک کار دارند، با منافق کار دارند، کسى که پى برده که عالَم صاحب دارد و از او تکلیف مى خواهد، بس است. تغذیه عقل به مقدار واجب عینى در علم دین کافى است، در علوم دیگر نیز، اگر کسى هر علم خوبى را انتخاب کرد، عیبى ندارد، یکى مى خواهد دکتر شود، یکى مى خواهد بنّا شود، یکى مى خواهد جرّاح شود، یکى مى خواهد استاد دانشگاه شود، فقدان هیچ کدام از اینها در انسان مسئولیت آخرتى ندارد.کسى که شغلش دست فروشى است، بیشتر از این هم میل به دنیا ندارد و به تعبیر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط در حدّ حفظ آبرو درآمد دارد، دستش پیش کسى دراز نیست، این طور نیست که قیامت گریبانش را بگیرند و بپرسند که شما چرا استاد نشدى که درآمد زیادترى داشته باشى، نه، کارى در این زمینه با او ندارند.اما قرآن مجید مى گوید: نفس تان را ناقص به عالَم بعد منتقل نکنید که اگر آن را ناقص بیاورید، کار زیادى با شما خواهند داشت. هر کسى هم که مى خواهى باش، مرد یا زن، سیاه یا سپید، شهرى یا دهاتى، مرجع تقلید یا رئیس جمهور، وکیل یا وزیر، تمام اینها دمِ مردن از وجود آدم سلب مى شود، اینها به باد رفتنى است، عناوین تا لبِ گور با انسان هستند، توانگرى نه به مال است، نه به جاه، نه به مقام، نه به ریاست و نه به عنوان، نزد اهل کمال مال و همه عناوین دنیایى تا لبِ گور است .
به گورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشى به خاکى بى کفن ماند
نه دولتمند بُرد از یک کفن بیش
خوش دیار سالمى دارد دیار نیستى
ساکنانش جمله یکتا پیرُهن خوابیده اند2