سفر بعدى «من الحقّ الى الحقّ» ؛ از خدا در خدا است ؛ یعنى موجودیّت خودش هم باید در رسیدن به وجود مقدّس حضرت حق بسوزد و هیچ چیز دیگر غیر از خدا نماند. «من الحق الى الحقّ»، فانى در حقّ شود. پس از سفر سوم، هیچ چیز دیگر براى مسافر نمى ماند، اراده اش اراده اللّه مى شود، این متن قرآن است که در آخرین آیه سوره مبارک دهر مى فرماید :« وَمَا تَشَاوُونَ اِلاَّ اَن یَشَاءَ اللّه ُ »4.و تا خدا نخواهد ، نخواهید خواست .اراده اراده خداست :
من تیغ از پى حقّ مى زنم
بنده حقّم نه مامور تنم5
* * *
از على آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزّه از دغل
در قضا بر پهلوانى دست یافت
زود شمشیرى برآورد و شتافت
آن خدو زد بر رخى که روى ماه
افتخار هر نبىّ و هر ولى6
تا جایى که وقتى مى خواست سر دشمن را جدا کند از حضرت پرسید، چرا وقتى آب دهان به صورتت انداختم سر مرا نبریدى، از عصبانیت و خشم آرام بودى؟! گفت :
من تیغ از پى حقّ مى زنم
بنده حقّم نه مامور تنم7
«من الحقّ فى الحقّ»، این جا اراده اراده خدا مى شود و دیگر هیچ چیز از آدم نمى ماند.