
نَفْس آیهاى که از آن اعراض مىکنند
پروردگار مىفرماید: از آیاتى به این روشنى که با مختصر حرکت فکرى در یک موردش انسان خدا را مىیابد، اعراض مىکنند، عمرى را در غفلت به سر مىبرند، پیش من و دائم با نشانههاى من هستند، کنار فلشهایى که مرا نشان مىدهند، اما خوابند و در غفلت، مُعْرض هستند. یک آیه، آیه نفس است که عالَم کبیر است، عالَم الهى است، مرکز غوغاى تمام حقایق عالَم است، مرکز همه لطافتهاست، مرکز عشق و محبت است، مرکز کششها و جاذبهها و دافعههاست، این عالَم چیزهایى از وجود انسان مىسازد که مواردش را قرآن بیان مىکند. در بحثهاى بعد اگر خدا بخواهد مطرح مىکنم.از نفس که آیهاى از مهمترین آیات الهى است، اعراض دارند. این نفس که آیهاى در قرآن مجید است، خداوند مىفرماید: از طریق نفس خودتان، حتى مىتوانید به حقیقت آسمانها و زمینها برسید. از طریق نفستان مىتوانید به شناخت بسیارى از واقعیّات دست پیدا کنید. اعراض به چه معناست؟ به این معنا که علنا این قدر بدبخت مىشوند که اعلام مىکنند خودمان هم خودمان را نمىخواهیم.از یک طرف، از آیاتى که نشان دهنده حق است در خلقت اعراض مىکنند و مىگویند نمىخواهیم خلقت را ببینیم، بگذار کور زندگى کنیم. از طرف دیگر، این قدر بیچاره مىشوند که از نفس خودشان هم اعراض مىکنند و مىگویند خودشان را هم دیگر نمىبینند، کور هستند با این که هیچ کس نزدیکتر از خودِ انسان به انسان نیست، اما دیگر خودش را هم نمىخواهد.
خودکشى اینها بسیار بالاتر از آن کسى است که چاقو به خودش مىزند و خودش را مىکُشد، البته کسى که به خود چاقو مىزند یا زهر مىخورد، بلافاصله بعد از مرگش، گرفتار عذاب مىشود و الى الابد هم معذّب است، اما عذاب کسى که با زهر خودش را مىکُشد با عذاب کسى که اعراض از خود مىکند و خودش را نمىخواهد، بسیار فرق مىکند. آن کسى که خودش را براى خدا نساخته، خودش را نساخته، والاّ هر کس خودش را بخواهد فقط براى خدا خودش را مىسازد.در یک تفسیر قرآنى ـ تفسیر هشت صد سال پیش ـ در ذیل آیه «اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ »11 این قطعه کوتاه آموزنده را نقل کرده که: روزگارى بود که غلام و کنیز خرید و فروش مىشد، گفت: به مغازهاى براى خرید غلام رفتم، هفت یا هشت غلام داشت، عین جنس را به مردم مىفروختند. اسلام آمد ریشه این مسئله را کند. آن مقدارى هم که خودش دست داشت، غلام و کنیز فروشى فقط براى اصلاح و تربیت عباد خدا بود، هیچ هدف دیگرى نداشت. غلام کافر را مىآورد تبدیل به انسانى به تمام معنا الهى مىکرد .