شیخ بزرگوار « عماد الدین ابوالقاسم طبرى آملى » که از شاگردان شیخ ابوعلى فرزند گرانقدر شیخ طوسى است ، در کتاب با قیمت بشاره المصطفى که از کتب نفیسه است با ذکر سند از « اعمش » که از بزرگان محدّثین است و او از « عطیّه بن سعد بن جناده عوفى جدلى » که او نیز از روات بنى امیّه است و اهل سنت در رجال خود تصریح کرده اند که او انسانى صادق مى باشد ، روایت کرده که گفت :با جابر براى زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام)به کربلا آمدیم . جابر غسل کرد و بر خود عطر زد . دستش را گرفته به روى قبر مطهّر حضرت سید الشهداء (علیه السلام) گذاشتم . بیهوش شد . بر صورت او آب زدم . به حال آمد . با سوز دل سخنانى جگر سوز به محضر حضرت حسین (علیه السلام) عرضه داشت ، سپس به شهداى گرانقدر کربلا سلام کرد و در پایان کلامش گفت که : ما نیز شریک بودیم در آن کارى که شما داخل شدید ، یعنى مجادله و مقاتله و نصرت و یارى ذرّیه خاتم پیامبران و شهادت در محضر او .عطیّه مى گوید :به او گفتم : ما رنجى نبردیم ، و شمشیرى نزدیم ، سرهاى این گروه از بدن جدا ، و همسرانشان بیوه ، و فرزندانشان یتیم شدند ، چگونه در اجر با ایشان شریک باشیم ؟جابر در پاسخ گفت :عطیّه ! من با دو گوش خود از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)شنیدم که : هر کس عمل قومى را دوست دارد ، در ثواب آن عمل با آنان شریک است . سپس گفت : اى عطیّه ! رسول حقّ فرمود : نیّت من و اصحابم بر همان نیّت حسین و اصحاب اوست .اولا : نیّت خیر را ببینید از چه ارزشى برخوردار است ، که باعث متّصل کردن انسان به کاروان نوراست .ثانیاً : نیّت و عمل حضرت حسین (علیه السلام) و یارانش از چه عظمتى برخوردار است که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)براى شرکت در ثواب شهداى کربلا مى فرماید : نیّت من همان نیّت حسین و اصحاب اوست .چه نیکوست تمام مردم نیّت خود را در همه شوون حیات در جهت نیّت شهداى کربلا قرار دهند ، سپس آن نیّت پاک و نورانى را به مرحله اجرا بگذارند ، تا اخلاق و عملشان نیز به نور حقیقت منوّر شود ، و در حدّ خود به فوز عظیم برسند ، و بتوانند صادقانه این قطعه از زیارت وارث را در محضر معنوى حضرت حسین (علیه السلام)و شهداى کربلا بخوانند .اُشْهِدُ اللّهَ وَمَلائِکَتَهُ وَاَنْبِیاءَهُ وَرُسُلَهُ اَنّى بِکُمْ مُوْمِنٌ ، وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ ، بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لَقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ
من خدا و فرشتگان و پیامبران و فرستادگان حقّ را گواه و شاهد مى گیرم که به امامت و رهبرى شما مومنم ، و به رجعت و ظهور شما معتقدم ، هر قدمى که در راه دین بردارم ، و هر عملى که در زندگى به انجام رسانم به دوستى و محبّت شما و در سایه امامت و هدایت شماست ، دلم تسلیم قلب پاک شما و همه برنامه هایم تابع برنامه هاى شماست .اگر این اقرارهاى عرشى با نیّت و عملى همسو با نیّت و عمل حضرت حسین (علیه السلام)و یاران او نباشد ، جز دروغى بس بزرگ و نابخشودنى در محضر خدا و انبیا و حضرت حسین (علیه السلام) و یاران او نیست ؟اصولا این گونه چهره هاى پاک ، و در راس آنان حسین عزیز و یارانش از جانب حضرت حقّ براى تمام مردم در همه ادوار اسوه حسنه هستند . مردم اگر بخواهند از وجود پاک آنان قدردانى کنند راه قدردانى حقیقى به این است که باطن و ظاهر خویش را با آن بزرگواران هم سو نمایند ، و از اخلاق و رفتار و کردار دشمنانشان قولا و عملا بپرهیزند ; آن هم دشمنانى که بر اثر شقاوت در اخلاق و عمل ، خود را براى ابد از رحمت واسعه حقّ محروم کردند .
دشمنان امام و یاران او ، مجسمّه تمام نماى رذایل ، شقاوت ، ظلم ، دد منشى ، تجاوز ، غارت ، بى رحمى ، غفلت ، حرص ، حسد ، کبر و به خصوص نفاق و دو رویى بودند ، و آن چنان حرکت کردند که به یقین خود را از عموم بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءاستثنا نمودند ، و به قول شاعر عالم محتشم کاشانى که دوازده بند او مورد قبول اهل بیت واقع شد ، کارى کردند که ترس این معنا مى رود که در قیامت چون بخواهند جزاى دشمنان حضرت حسین (علیه السلام)و یارانش را رقم زنند ، کتاب رحمت را برچینند و به هیچ انسانى رحمت نیاورند که چرا افرادى از نوع شما به چنین جنایت هولناک و بى سابقه اى دست یازیدند ! !
ترسم جزاى قاتل او چون رقم زنند *** یک باره بر جریده رحمت قلم زنند
بنابراین با تمام وجود از وضع دشمنان آن حضرت کنار بمانیم ، و تا آن جایى که در قدرت ماست از حسین و یارانش رنگ بگیریم که خیر دنیا و آخرت و سعادت امروز و فردا در رنگ پذیرى از این جمعیّت الهى و قوم آسمانى و ملکوتى است .