پروردگار گذشته و آينده اش را يك جا نشانش مى دهد. سند اين مطلب چيست؟ قرآن است: «فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَآءَكَ» كشف؛ يعنى برطرف كردن و كنار زدن پرده. پروردگار مى فرمايد خودم «غطاء» يعنى پرده را كنار مى زنم تا: «فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» آن روز چشم داراى تيزبينى بسيار شديدى مى شود كه راحت مى توانى تمام گذشته و آينده خود را ببينى.
حال خطاكاران در لحظه احتضار
اما چه مى بينند؟ عده اى از مردم، مردمى بودند كه با پروردگار، انبيا، نعمت ها و خودشان، با خطا برخورد كردند؛ چون برخورد آنها برخورد خطايى بوده است، سرمايه اى در اختيار آنها نيست و دست آنها خالى است. اين ها وقتى گذشته و آينده خود را مى بينند، همانجا زبان التماس باز مى كنند. لازم نيست كه لب آنها تكان بخورد؛ چون ما خيلى وقت ها با لب حرف نمى زنيم، بلكه با دل حرف مى زنيم.
در حرم حضرت رضا عليه السلام، مكه، حرم پيغمبر صلى الله عليه و آله، گاهى افراد گوشه اى نشسته اند و در حال خاصى هستند. آنها دارند با دل حرف مى زنند. همه جا لازم نيست با لب حرف بزند. آن كسى كه چند لحظه مانده تا از دنيا بيرون برود، هيچ نيازى نيست با لب حرف بزند كه ما بگوييم: كسى كه بالاى سرش نشسته است بشنود كه اين شخص، بى دين، مشروبخوار و بى نماز بوده است. حرف زدن با لب، هيچ نيازى نيست. مگر خدا در قرآن نمى گويد: در قيامت، زمين از اعمال شما خبر مى دهد؟ مگر زمين لب دارد؟ «يَوْمَئِذٍ تُحَدّثُ أَخْبَارَهَا» يا مگر در سوره «يس» نمى فرمايد: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَ هِهِمْ وَ تُكَلّمُنَآ أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» لب ها را مى بندند تا دست و پا حرف بزنند. مگر اين ها لب دارند؟ چه كسى گفته است كه حرف زدن، لب مى خواهد و اگر نباشد، حرفى وجود ندارد.
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی