امام على عليه السلام مى فرمايد: سلامتى انسان در طول عمر در ده جزء است كه نُه جزء آن در باز نكردن دهان است و يك جزء آن در باز كردن دهان، كه فقط براى حق باشد.البته اين گفتار امام سجاد عليه السلام، همين «قول الحق» واقعاً حرفهاى زيادى مى خواهد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: كسى كه يك بار با اخلاص بگويد: «لا اله الا الله» اين جمله در بهشت براى او مانند درختى مى شود كه خشك نشده و ميوه آن نيز ابدى است. شخصى عرب عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله! پس ما خيلى درخت كاشته ايم و هر چه در بهشت زمين بود، ما درخت كاشته ايم، حضرت فرمودند: بله، اما اگر آتش گناه را نفرستاده باشيد كه همه آن باغ را بسوزاند. تو كارى كن كه از دهانت آتش درنيايد. خيال كردى همين كه درخت را كاشتى، ديگر مى ماند؟ مردم! جلوى توليد آتش دهان را بگيريد. قول حق، قول خيلى باارزش و قول خداست، «كتابنا ينطق بالحق» قول حق، قول پروردگار است، نه اين كه انسان از هر راهى رسيد، بگويد.
2- حكم كردن به عدل
و اما دوم؛ «و الحكم بالعدل» اين را امام چهارم عليه السلام به كل دادگسترى ها، دولتى ها و بعد نيز به ما مى فرمايند؛ چون اول شامل همه قضات شده، بعد همه دولتى ها و بعد نيز ما. اگر بخواهيد كه قضاوت كنيد، حكم بدهيد، قضاوت و حكم شما براساس عدالت باشد، اما در اين قضاوت، از دانه ارزن نيز كمتر، حقّى را پايمال نكنيد. قضاوت هاى ائمه عليهم السلام را در روايات نسبت به بنى اميه و بنى عباس ببينيد.
ائمه عليهم السلام هر قضاوتى كه در حق آنها كردند، قضاوت به حق بود. طورى قضاوت كردند كه كمترين حق انسانى آنها در اين عالم پايمال نشد. قاضى نبايد عصبانى شود. قاضيى كه نمى تواند عصبانى نشود، حرام است قاضى باشد. قاضى نبايد طرفدار ثروتمند باشد، قاضى نبايد به تلفن و نفوذ قدرت مندان گوش دهد. اگر نمى تواند گوش ندهد، ماندن در اين شغل حرام است. استادى داشتم كه هميشه با گريه اين شعر را مى خواند و مى گفت:
مستند ذرّات جهان، هشيار كو؟ هشيار كو؟ در قيل و قالند اين همه، بيدار كو؟ بيدار كو؟
واقعاً هر حرفى را مى خواهيد بزنيد، بايد بسنجيد.
3- وفاى به عهد
اما سومين حقيقت، امام چهارم عليه السلام فرمودند: «و الوفاء بالعهد» پيمان ها و قراردادهاى مثبتى كه با خودتان، مردم، پروردگار، خانواده و دوستان خود داريد، به اين قراردادها وفا كنيد. حتى اگر در وفا كردن، ثروت هنگفتى از دست شما برود؛ مغازه اى را فروختيد، قولنامه را امضا كرديد، شرعاً با گرفتن بيعانه و امضاى قولنامه، مغازه مال خريدار شده است. حال اگر ارزش مغازه بالا و پايين شد، شما حق نداريد اين قولنامه را به هم بزنيد. اگر به هم بزنيد، حرام است و اگر به خريدار تحويل ندهيد، غصب است و حرام. اگر به كسى ديگر بفروشيد، با آن پول هيچ عبادت صحيحى را نمى شود انجام داد.
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی