فارسی
سه شنبه 18 دى 1403 - الثلاثاء 6 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 5
80% این مطلب را پسندیده اند

صابونى را بازگردانيد

در آثار اسلامى آمده كه: مردى مؤدب به آداب، در بازار بغداد بر سقط فروشى وارد شد و از او طلب كافور كرد.
سقط فروش پاسخ داد: كافور ندارم. آن مرد الهى گفت: دارى ولى فراموش كرده‌اى، در فلان بسته و در كنار فلان قفسه است.
مرد سقط فروش برابر با گفتار آن چهره پاك به سراغ كافور رفت و آن را به همان صورتى كه آن رجل نورانى فرموده بود يافت.
از اين معنى تعجب كرد پرسيد: شما از كجا دانستيد در مغازه من كافور هست، در صورتى كه من مدت‌هاست به خيال اين‌كه اين جنس را ندارم، مشتريان خود را جواب مى‌كنم!
آن مرد الهى فرمود: يكى از دوستان وجود مبارك حضرت ولى عصر عليه السلام از دنيا رفته و حضرت اراده دارند خود متكفل غسل و دفن باشند، مرا به حضور خواستند و فرمودند كه در تمام بازار بغداد به يك نفر اطمينان هست و او كافور دارد، ولى داشتن كافور را فراموش كرده، شما براى خريد كافور به نزد او برو و آدرس كافور فراموش شده را در اختيار او بگذار، من هم به نشانى‌هاى ولى امر به مغازه تو آمدم!!
سقط فروش بناى گريه و زارى گذاشت و از آن مرد الهى به التماس درخواست كرد كه مرا براى ديدار مولايم، گرچه يك لحظه باشد با خود ببر!!
آن مرد الهى درخواست او را پذيرفت و وى را همراه خود برد، به بيابانى رسيدند كه خيمه يوسف عدالت در آنجا برپا بود. قبل از رسيدن به خيمه، هوا ابرى شد و نم‌نم باران شروع به فرو ريختن كرد، ناگهان سقط فروش به ياد اين معنى افتاد كه مقدارى صابون ساخته و براى خشك شدن بر بام خانه ريخته اگر اين باران ببارد، وضع صابون چه خواهد شد؟ در اين حال بود كه ناگهان صداى حضرت حجت حق برخاست كه صابونى را برگردانيد كه با اين حال، لايق ديدار ما نيست!


منبع : پایگاه عرفان
  • صابون
  • صاونی
  • سقط فروشی
  • 0
    80% (نفر 5)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    آه از كمى توشه و طول سفر
    حکایت حال غافلان ‏
    با هم به ستيز برنخيزيد
    درخواست از امام حسین(ع) که مبادا از گناه شمر بگذرد
    اگر مرگ را باور ندارى دیگر نخواب
    داستانى از سليمان و گنجشك
    ترك ياد خدا
    مقام سكوت‏
    على را برايم توصيف كن‏
    شب قدر شب گناه نيست!‏

    بیشترین بازدید این مجموعه

    طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) ...
    ورع و عفت نفس
    شيطان تو را گيج كرده!
    حکایت عبدالملك مروان و عاقبت او
    گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
    حکایت خدمت به پدر و مادر
    نيت الهى در برداشتن قدم‏
    رهائى و نجات از بركت بسم‏ الله‏
    علامت نياز
    صابونى را بازگردانيد

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^