الهی ، ای آفرینندۀ بشر، ای خالق بحر و بر ، ای رفیق ساعت سحر ، ای صاحب نظر ، ای رویندۀ گیاه از خاک تر ، ای حاکم قضا و قدر ، ای زخم هجرانم را وصال تو نیشتر ، ای تمام هستی و آفرینش از تو کمتین اثر ، ای وجود دلدادگانت را بهره و ثمر ، ای عشقت به خزانه دل گهر ، ای از همه چیز بر تر ، ای از تمام هستی بالاتر و والاتر ، دست این افتاده را بگیر در دنیا و محشر ، که آه و صد آه از شرم گناه خاکم به سر ، نظری بر این بندۀ بی بار و بر ، از این روسیاه عاصی در گذر ، ای پدید آورندۀ شمس و قمر ، ای رویندۀ شجر ، ا ی دهندۀ صبرو ظفر
برگرفته از کتاب مونس جان