
فلسفه عزادارى و روضه خوانى در بیانات امام خمینی(ره)

بدانند آنچه دستور ائمه (ع) براى بزرگداشت اين حماسه تاريخى اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الى الابد. و مىدانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى اميه لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است.
گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريهدار خودش را چيز مىكند، صورتش را يك حال حزن به خودش مىدهد و صورت گريهدار به خودش مىدهد، اين نهضت را دارد حفظ مىكند، اين نهضت امام حسين (ع) را حفظ مىكند.»
ما تا ابد هم اگر براى سيدالشهداء گريه بكنيم، براى سيدالشهداء نفعى ندارد، براى ما نفع دارد، همين نفع دنيائيش را شما حساب كنيد، آخرتش سر جاى خودش. همين نفع دنيائيش را حساب كنيد و همين جهت روانى مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مىكند.
شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براى سيدالشهداء، نه سيدالشهداء احتياج به اين گريهها دارد و نه اين گريه خودش فى نفسه يك كارى از آن مىآيد، لكن اين مجلسها مردم را همچو مجتمع مىكنند و يك وجهه مىدهند، سى ميليون، سى و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مىروند. بيخود بعضى از ائمه ما نمىفرمايند كه براى من در منابر روضه بخوانند. بيخود نمىگويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگرياند يا صورت گريه، گريه كردن به خودش بگيرد اجرش فلان و فلان است. مسأله، مسأله گريه نيست، مسأله، مسأله تباكى نيست، مسأله، مسأله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مىخواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راههاى مختلف، اينها را يكپارچه كنند تا آسيبپذير نباشد.
اينكه بعضى از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست) مىفرمايد كه براى من يك نفر نوحه سرا را در منا بگذاريد كه آنجا براى من گريه بكند و عزا بگيرد. نه اين است كه حضرت باقر (ع) احتياج به اين داشته است و نه اينكه براى او شخصاً فايدهاى داشته است، لكن جنبه سياسى اين را ببينيد، در منى آنوقتى كه از همه اقطار عالم آدم مىآيد آنجا. يك كسى بنشيند يا اشخاصى نوحه سرائى كنند براى امام باقر و جنايت كسانى كه با او مخالفت كردند و او را مثلًا به شهادت رساندند ذكر كند و اين مسأله موجى باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.
حضرت باقر (ع) وقتى كه مىخواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهراً كه در منا اجير كنند كسى را، كسانى را كه براى من گريه كنند. اين چه مبارزهاى است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مىخواست چه كند گريه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا. اين همين نقطه اساسى، سياسى، روانى، انسانى است كه ده سال در آنجا گريه كنند.
خوب مردم مىآيند مىگويند چه خبر است چيست؟ مىگويند اين اينطور بود اين توجه مىدهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مىكند و مظلوم را قوى مىكند. ما جوانها داديم. كربلا جوانها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم. اين نمىشود اينطور باشد شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست، يك مسأله سياسى، روانى، اجتماعى است. اگر قضيه گريه است تباكايش ديگر چيست؟ تباكى مىخواهد تباكى ديگر يك چيزى شد؟ اصلًا حضرت سيدالشهداء چه احتياج به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براى اينكه اين حفظ مىكند اين كيان مذهب ما را.
عمق ارزش مجلسهاى عزادارى، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضى هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براى يك قطره اشك براى مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلاند، حتى براى تباكى (به صورت گريه در آمدن) ارزش قائلاند، نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براى ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد. گرچه همه ثوابها هست، لكن چرا اين ثواب را براى اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالى براى اشك و حتى يك قطره اشك و حتى تباكى، آنقدر ثواب داده است؟ كم كم اين مسأله از ديد سياسىاش معلوم مىشود و انشاء اللَّه بعدها بيشتر معلوم مىشود. اينكه براى عزادارى، براى مجالس عزا، براى نوحه خوانى، براى اينها اينهمه ثواب داده شده است. علاوهبر آن امور عباديش و روحانيش، يك مسأله مهم سياسى در كار بوده است. آن روزى كه اين روايات صادر شده است. روزى بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموى و بيشتر عباسى، و يك جمعيت بسيار كمى، يك اقليت كمى در مقابل قدرتهاى بزرگ. در آنوقت براى سازمان دادن به فعاليت سياسى اين اقليت، يك راهى درست كردند كه اين راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحى، به اينكه براى اين مجالس اينقدر عظمت هست و براى اين اشكها آنقدر، در حول و بر اين اشكها و عزادارىها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مىكردند و شايد بسيارى از آنها هم نمىدانستند مطلب چه هست، ولى مطلب، سازماندهى به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريتها، و در طول تاريخ، اين مجالسعزا كه يكسازماندهى سرتاسرى كشورها هست، كشورهاى اسلامى هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهائى كه پيش مىآمدند و بناى بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزى كه در مقابل آنها، آنها را مىترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود.
شايد غربزدهها به ما مىگويند كه ملت گريه و شايد خودىها نمىتوانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است.
يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم كنند آن چيزهائى را كه براى ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهايى كه براى دو سطر دعا ذكر شده است، نمىتوانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسى اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مىكند براى يك مقصد اسلامى. مجلس عزا نه براى اين است كه گريه بكنند براى سيدالشهداء و اجر ببرند. البته اين هم هست. و ديگران را اجر اخروى نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسى است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمىتواند اين كار را به مقدارى كه عزاى حضرت سيدالشهدا در او تأثير دارد، تأثير بكند.
ساير مردم، اينهايى كه مسجد مىآيند، منبر را گوش مىكنند، مطالب را گوش مىكنند، همچو كه به روضه مىرسند، رد مىشوند و مىروند. اين از باب اين است كه ملتفت نيستند چه هست. آن روضه است كه اين محراب، كه اين منبر را حفظ كرده، اگر آن روضه نبود، اين منبر هم نبود، اين مطالب هم نبود، آن حفظ كرده. ما بايد به شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم، البته يك مطلبى هم كه بين همه ما بايد باشد اين است كه اين نكته را به مردم بفهمانيم همهاش قضيه اين نيست كه ما مىخواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما مىخواهيم پيشرفت كنيم. سيدالشهداء هم كه كشته شد، نه اينكه رفتند يك ثوابى ببرند.
ثواب براى او خيلى مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد، اسلام را پيشرفت بدهد، اسلام را زنده كند. شما هم كه داريد نوحه خوانى مىكنيد حرف مىزنيد.
خطبه مىخوانيد، نوحه مىخوانيد مردم را به گريه وادار مىكنيد، مردم هم كه گريه مىكنند همه روى اين مقصد باشد كه اين اسلام را ما مىخواهيم با همين هياهو حفظش كنيم. با اين هياهو، با اين گريه، با اين نوحه خوانى، با اين شعر خوانى، با اين نثر خوانى ما مىخواهيم اين مكتب را حفظ كنيم چنانچه تا حالا هم حفظ شده.
بايد اين نكته را هم به مردم گفته بشود، تذكر داده بشود كه آقا قضيه روضه خوانى قضيه اين نيست كه من يك چيزى بگويم و يكى هم گريه كند. قضيه اين است كه با گريه حفظ شده است اين، با گريه اين حفظ شده. حتى تباكى هم ثواب دارد، خوب تباكى چرا ثواب دارد؟
براى اينكه تباكى كمك مىكند به اين مكتب، كمك به مكتب مىكند.
و اگر چنانچه واقعا بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و اين عزادارى براى چه هست و اين گريه براى چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه نمىگويند، ما را ملت حماسه مىخوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد (ع) كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتى بود كه قدرت بر همه چيز داشت. اين ادعيهاى كه از او باقى مانده است چه كرده است و چطور مىتواند تجهيز بكند، به ما نمىگفتند كه ادعيه براى چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسى و اجتماعىاش چيست، نمىگويند كه براى چه اين كار را بكنيم.
اين مطلبى كه الان القاء كردهاند به جوانهاى ما كه تا كى گريه و تا كى روضه و اينها، بياييد تظاهر كنيم، اينها نمىفهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا [چطور] نگه داشته شده است.
اين را نمىدانند و نمىشود هم بهشان بفهمانند.
اينها نمىفهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مىكند. اين مجالس روضه، اين مجالس عزاى سيدالشهداء و آن تبليغات بر ضد ظلم. اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد.