
عدم پذيرش عذر جاهل در قيامت
یكى از دادگاههاى قيامت براى همين منظور برپا مىشود و قاضى اين دادگاه پروردگار عالم است كه از جاهل مىپرسد: چرا بر اساس اصول ارايه شده، زندگى نكردى؟ جواب مىدهد: نمىدانستم. خيال مىكند كه اگر به پروردگار بگويد نمىدانستم، خدا نيز سريع مىگويد: پس معذور هستى و اكنون كه به خاطر نفهمى، نادانى و آگاه نبودن، از همه ارزشها دست خالى هستى، مىگويم: ملائكه رحمتم بيايند و تو را با احترام به بهشت ببرند. ولى اين طور نيست، چون بهشت فقط جاى عاقلان و آگاهان است.
نه آيهاى و نه روايتى داريم كه به ما بگويند: جاهلان در محضر مبارك حضرت حق معذورند و در پيشگاه او راه دارند. بلكه شما در آيات قرآن، خيلى ساده مىتوانيد بهشتيان را شناسايى كنيد. در آيات اوايل سوره مباركه رعد، نزديك به شش آيه را ملاحظه مىكنيد كه با اين مفهوم شروع مىشود: «أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى» آيا آن انسانى كه آگاه، دانا و بينا شده و با نيروى دانايى، بينايى، آگاهى و علم خود، آنچه بر تو- پيغمبر صلى الله عليه و آله- نازل شده است، لمس كرده كه حق است، مانند كسى است كه كور دل، نفهم، جاهل و نابينا مانده است؟ آن كسى كه در دنيا نرفته ياد بگيرد، بفهمد، عالم شود و با دانايى حق را بفهمد، در اصطلاح پروردگار عالم «أعمى»، يعنى كور است. در سوره طه مىفرمايد: «وَ مَن كَانَ فِى هذِهِأَعْمَى فَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا» آن كسى كه در دنيا كوردل، نابيناى باطنى، بىبصيرت، بىعلم و بىآگاهى است، در قيامت نيز به همان شكل وارد مىشود. چنانچه در دنيا از لمس حق محروم بود، در آخرت نيز از لمس هر چه حق است، محروم است.
پس نمىگويند: چون نمىدانستى، نفهميدى و ياد نگرفتى، به بهشت برو، بلكه در محاكمهاى كه مىشود به او مىگويند: چرا نرفتى آگاه شوى؟ ما كه تمام ابزار آگاه شدن را به تو داده بوديم. هم ابزار متصل مانند چشم، گوش و عقل و هم ابزار منفصل مانند انبيا و ائمه عليهم السلام، قرآن و علماى ربانى كه ياران عقل هستند و با دشمن خطرناك جهل مبارزه كردند. چرا نرفتى بفهمى؟ جوابى ندارد بدهد. «لا فَقرَ أشدُّ مِن الجَهل وَ لا مالَ أعوَدُ مِن العَقل» على جان! تهيدستى و فقرى سختتر و شديدتر از نادانى نيست و ثروتى سودمندتر از خردمندى و عقل در اين عالم وجود ندارد.