فارسی
يكشنبه 12 آذر 1402 - الاحد 20 جمادى الاول 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

دستت را بشوى

در حديث آمده : دو برادر مؤمن يك پدر و يك پسر به عنوان مهمان وارد بر اميرالمؤمنين عليه السلامشدند ، با آنان غذا خورد و اين برنامه در عصر رياست حضرت بود . چون از غذا فارغ شدند ، قنبر طشت و ابريق و حوله اى آورد ، تا مهمانان دست خود را بشويند ، حضرت از جا برخاست و ظرف آب را از قنبر گرفت و به طرف پدر آمد و فرمود :
دستت را بشوى ، آن مرد سر به زير انداخت و عرضه داشت : يا على ! تو با اين عظمت و من با اين مسكنت ، چگونه دستم را بگيرم و تو آب بريزى ؟ حضرت فرمود : بنشين و دستت را بشوى كه خداوند ناظر اين معناست كه برادرى به خدمت برادرش برخاسته و به اين خاطر در بهشت ده برابر مزد برايش معين فرموده كه كارگران بهشت به خدمتش برخيزند . سپس فرمود : تو را به عظمت حقى كه دارم قسم مى دهم به آن حقى كه مى شناسى و بزرگ مى دانى كه آن چنان دست بشوى كه انگار قنبر بر دستت آب مى ريزد ، بالاخره آن مرد با كمك حضرت مولا دست خود را شست ، سپس ابريق و طشت را به محمّد حنفيه داد و فرمود : اگر پسر به تنهايى مهمانم بود دستش را مى شستم اما خداوند دوست ندارد بين پسر و پدر فرقى نگذارم ، پدرت دست آن پدر را آب ريخت ، تو دست پسر را آب بريز . امام عسكرى عليه السلام كه اين داستان را نقل مى كند مى فرمايد : هر كسى در تواضع و فروتنى از على پيروى كند به حق كه شيعه واقعى است


منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توبه فضیل عیاض
اصمعی و تائب بیابانی
بيان حال غافلان به صورت تمثيل‏
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏
حکایتی از لقمه حرام‏
حكايت نمك خوردن و حرمت صاحب نمك‏
عزّت نفس
چهار وصيت به موسى عليه السلام‏
حکایت خدا و گنه‏ كاران پشيمان‏
حکایتی از آتش عشق

بیشترین بازدید این مجموعه

برده آزاد
حكايت نمك خوردن و حرمت صاحب نمك‏
حکایتی از لقمه حرام‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
حکایت خدمت به پدر و مادر
چهار وصيت به موسى عليه السلام‏
فروش خانه همسایه امام صادق(ع)
ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت

 
نظرات کاربر

اله مراد نخیلی
خدا حفظت کنه دمت گرم استاد که عاشق سخنرانیهات هستم
پاسخ
0     0
18 اسفند 1389 ساعت 1:47 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^