فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه سیزدهم

نفس، سرچشمه رفتار انسان

 

سخن در بيان آيات مبارك سوره يوسف بود ، اما نه به صورت آيه به آيه، بلكه به گونه اى كلى، نگاهى به مجموع آيات اين سوره انداختيم و از اين فرهنگ تربيتى جامع و كامل، مسائلى را در دو جهت حق و باطل برداشت كرديم.

كلام به اين جا رسيد كه در سوره مبارك يوسف، دو نفس مطرح است ؛ يعنى دو من انسانى : نفس رنگ پذير كه از بيرون و درون خود، رنگ مى پذيرد و اين رنگ پذيرفته شده را به اعضا و جوارح انتقال مى دهد و به بيان ديگر، اين نقش، حاكم و كارگردان است و چشم و دست و قدم و شهوت، فرمانبر آن حاكم درونى كه حكومتش تا لحظه مرگ برپا است و وجودش مانند سد آبى است كه در پشت آن، كه با اعضاى بدن ارتباط دارد، پاكى ها آب گيرى و يا آلودگى ها جمع مى شوند. هم با كمك عوامل بيرونى و هم عوامل درونى، كار اين آب گيرى تا پايان عمر ادامه مى يابد. اين مخزن، ذخيره هاى خود را به اعضا و جوارح انتقال مى دهد. اگر در اين مخزن، پاكى وجود داشته باشد، مانند ايمان به خدا و قيامت و محبت، مخزن پاك و رشد يافته است و سرزمين اعضا و جوارح را سيراب مى كند و آن ها را وادار مى سازد كه عمل صالح انجام دهند :

 

«وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»1.سرزمين پاكيزه ، گياهانش به اذن خدا مى رويد .عبد اللّه است

 

سرزمين پاكى ها و ناپاكى ها

 

بايد ببينيم اين مخزن را در برابر چه خانواده اى، چه مدرسه اى و چه حزبى قرار مى دهيم. پيامبر صلي الله عليه و آله مى فرمايد:

«فَاَبواه يهودانه وَيُنَصّرانه وَيُمَجِسانَه»2.
پدر و مادر هستند كه فرزند را يهودى يا نصرانى يا مجوسى تربيت مى كنند .

پدر و مادر، دو رود هستند كه بايد ديد چه چيزى را در اين مخزن مى ريزند. مدرسه، جامعه احزاب و كتاب ها همگى رودهايى اند كه به اين مخزن مى ريزند. اين مخزن هم نمى تواند آرام باشد. خداوند آن را متحرك آفريده است و اين اعضا و جوارح، ابزار تحرك آنند. اگر مخزن اين سرزمين وجود انسان، از پاكى ها پر باشد: «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» تمام رويدنى هاى بيرون از اين مخزن كه از آن سيراب مى شوند، گياه الهى خواهند شد : «يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» ؛ يعنى زارع اين زمين پروردگار است :

«ءَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّ رِعُونَ »3 « آيا شما زارع هستيد يا خداوند زارع است » آن گاه از چشم صاحب اين مخزن پاك، نظر پاك ظهور مى كند. از گوش پاك، علم الهى ظهور مى كند. امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد :

«وَقَفُوا أَسماعَهم العلمُ النافع لَهُم»4 .

از گوشى كه به مخزن پاكى وصل است، گيرندگى علم ظهور مى كند.

از دست نيز همين طور است. شهوت فقط در امر حلال يا در عصمت و عفت و تقوا خرج مى شود. پا در مجالسى شركت مى كند كه مجالس به پروردگار وصل است، فرقى نمى كند كه اين مجلس عرفه، كميل، يا مجلس كسب پاك با درآمد پاك باشد: «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَ».

اما سرزمين آلوده و ناپاك و پر از آشغال «لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً» گياه مختصر به درد نخور بيرون مى دهد كه نه انسان سراغ آن مى رود و نه حيوانات : وَالَّذِى خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً».

و در سرزمينى كه ناپاك است گياه ناقص مى رويد .

 

پاك سازى نفس از آلودگيها

 

لطيفه اى در سوره مبارك قصص هست كه با اين بحث، ارتباط دارد. از رودها و مخزن هاى درونى و پاكى و ناپاكى ها، نفس زكىّ و يا خبيث مى شود كه نمادش در اين سوره، يوسف و زليخا هستند. يوسف يك مخزن دارد كه از راه خانواده و به ويژه پدر و مادر، از پاكى ها پر شده بود.

نفس زليخا نيز در دربار مصر، از آلودگى پر شده بود. عقلش خاموش نبود و مى توانست تشخيص دهد ، ولى تشخيص او تشخيص خوبى نبود. او بدى را انتخاب كرد. اگر مخزن از آلودگى پر شود، جايى ندارد كه روشن كند و پر از لجن است. اين لجن بايد پاك سازى شود تا عقل بتواند كار كند. عقل در درياى لجن نمى تواند كارى بكند.

 

موسى و فرعون مصداق پاكى ها و ناپاكى ها

 

دربار فرعون يكى از كثيف ترين دربارها بود. در سوره قصص، خداوند دربار او را ترسيم فرموده است:

«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِى الاْءَرْضِ... يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ»5 . « همانا فرعون در سرزمين مصر برترى چويى و سركسى كرد . . . پسرانشان را سر مى بريد » به اندازه اى در اين دربار، فساد حاكم بود كه همه مملكت را گرفته بود. در سوره فجر مى فرمايد :

«وَ فِرْعَوْنَ ذِى الاْءَوْتَادِ * الَّذِينَ طَغَوْا فِى الْبِلاَدِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ »6.« و با فرعون نيرومند كه داراى ميخ هاى شكنجه بود ، همانان كه در شهرها طغيان كردند و در آنها فساد و تباه كارى فراوانى به بار آوردند » .

موسى بن عمران عليه السلام بيست سال داشت و هنوز به مقام رسالت نرسيده بود. در دنيا همين يك نفر بود كه در چارچوب زندگى دنيا مستقيما صداى خدا را شنيد و بعد پيامبر اولوالعزم شد. او در دربار متراكم از فساد فرعون و در دامان او بزرگ شد. منش و روشش با اين دربار نمى ساخت. آيا نفس پاك و زكيه خود را، و اين خزانه و آبگير را، با عقل ملكوتى خود آبگيرى كرده بود، يا با ارتباط با اولياى خود؟ نمى دانم.

 

حفاظت از پاكى ها

 

بيرون از دربار، موسى فردى از قبطيان و مصريان فرعونى را مى بينند كه با يكى از سبطيان، از فرزندان يعقوب و اسحاق درگير شده است و اين مرد قبطى زور مى گويد. از آن جا كه موسى خصم ظالم و مدافع مظلوم بود، باادب جلو آمد و گفت : چرا ظلم مى كنى؟ مرد قبطى دست از سبطى برداشت و گريبان موسى را گرفت. موسى هم يك مشت به او زد و او همان جا مُرد. اين خبر به دربار رسيد.

فردا در همان محل، همان سبطى را ديد كه با يك قبطى ديگر، درگير شده است. سبطى كه از حادثه ديروز ترسيده بود، با صداى بلند به موسى گفت: ديروز يك نفر را كشتى و حالا مى خواهى ما را بكشى! مرد قبطى فهميد كه قاتل ديروزى موسى بوده است. موسى فرار كرد. قرآن مى فرمايد: يك دربارى كه داراى نفس طاهر و پاك بود، به موسى گفت : خبر كار تو به دربار رسيده است و در دربار جلسه گرفته اند. آنان تصميم قطعى دارند كه تو را بكشند.

موسى نزد شعيب رفت و ده سال شاگردى او را كرد. بعد هم به كوه طور آمد و آن صدا را شنيد كه هر كس بشنود، تا ابد مست مى شود :

«إِنَّنى أَنَا اللّه ُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِى وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى »7 .

« همانا من خدايم كه جز من معبودى نيست ، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار » .

سومين پيامبر اولوالعزم خدا و ميوه ملكوت، ظهور كرد. اگر آن دربارى داراى نفس زكيه نبود، تا او را مى ديد، مى گفت: دستبند به او مى زنم و او را نزد فرعون مى برم. بعد هم موسى كشته مى شد و بشر از اين منبع بركت، محروم مى شد. نفس پاك مى آيد و حافظ جان موسى مى شود ؛ اما نفس شرير، حتى به كودك شيرخوار هم رحم نمى كند.

وقتى يك جوان 25 ساله كه مى گويد: من شيعه هستم، با يك نامحرم ارتباط نامشروع برقرار مى كند، اين دستى كه به هم مى دهند يا به صورت هم مى كشند، به مخزن نجس وصل است. اگر به مخزن پاك وصل بود، با آن، مشكلى را حل مى كرد و به اولياى خدا دست مى داد.

 

پناه بردن به خدا براى حفظ پاكى ها

 

در اين 110 آيه سوره يوسف، انسان در برابر اين منش، شگفت زده مى شود. روزى كه تخت حكومت را به او دادند و استعداد او را در حكومت دارى ديدند، انسانى كه ته چاه بوده است، اكنون حاكم يك كشور پهناور مى شود. جبرئيل مى گويد من ناظر او بودم و رفتار او را ديدم. شب كه به نيمه رسيد، كسى كه امروز عزيز مصر شده است، از شهر بيرون رفت و در بيابان، چاله اى پيدا كرد. با همه بدن روى خاك افتاد و زار زار گريه مى كرد : «رَبِّ قَدْ ءَاتَيْتَنِى مِنَ الْمُلْكِ» ؛ خدايا! اندكى حكومت را به من دادى. «وَ عَلَّمْتَنِى مِن تَأْوِيلِ الاْءَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَ الاْءَرْضِ». «و برخى از تعبير خواب ها را به من آموختى ، اى پديدآوردنده آسمانها و زمين » من امشب با اين صورت روى خاك، دو تقاضا دارم : «تَوَفَّنِى مُسْلِماً». انبيا مى ترسيدند كه هنگام مرگ، دچار خطر شوند. پس از آن كه مرا به دنياى بعد منتقل كردى

«وَ أَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِينَ »8 . « و مرا به شايستگان ملحق كن » .

جبرئيل مى گويد: من از خدا اجازه گرفتم كه در اين باره با او حرف بزنم. كنار او آمدم و گفتم: در هيچ دوره اى از زندگى ات اين حال را از تو نديدم. يوسف گفت: در طول زندگى انسان كى اتفاق افتاده است كسى از روى تخت سلطنت، به بهشت برود. من امشب آمده ام تا خدا را به يارى بطلبم كه مرا تا هنگام مردنم مسلمان نگه دارد.

 


1 . اعراف (7) : 58 .
2 . جواهر الكلام: 15/483.
3 . واقعه (56) : 64.
4 . بحار الأنوار: 67/315 ، حديث 50.
5 . قصص (28) : 4.
6 . فجر (89) : 10 ـ 12.
7 . طه (20) : 14.
8 . يوسف (12) : 101.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دعوت حق، دعوتی استوار و آسان برای همه
کراماتی از امیرالمؤمنین(ع)
نشانه‏هاى دينداران واقعى‏
هدف از خلقت انسان
قرآن، فرستادۀ خداوند علیم و عظیم
خوی دهه دوم محرم 95 بقعه شیخ نوایی سخنرانی اول
حکیم موعظه‌‌گر
تجلی نور اولیای الهی در حضرت معصومه(س)
مرگ و عالم آخرت - جلسه بيست و هفتم – (متن کامل + ...
شيعه واقعى، اهل تقوی و ورع‏

بیشترین بازدید این مجموعه

زنان اهل بهشت‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
حديث عقل و نفس آدمى درآيينه قرآن - جلسه یازدهم - ...
سوخته از آتش عشق
اسلام آوردن زكريا بن ابراهيم و خدمت او به پدر و ...
ماجراِى عفت ورزيدن يك جوان در برابر پيشنهاد زنى ...
کراماتی از امیرالمؤمنین(ع)
یزد حسینیه آیت الله شهید صدوقی دههٔ سوم صفر پاییز ...
دعوت حق، دعوتی استوار و آسان برای همه
نگاه یک پدر حکیم به تربیت فرزند

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^