فارسی
چهارشنبه 05 دى 1403 - الاربعاء 22 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تفاوت نگاه خدا به جوانى و كهنسالى‏

 

 

اگر پيرمرد را ببخشد، اين نگاه، نگاه ترحّم خداست، نه نگاه عظمت نگرى و «احسنيت»، نه نگاه به آيات بيّنات كتاب، وجود جوان كه به كتاب هستى آبرو داده است.

«عالماً مضاهياً للعالم العَيْنى» «1» اين حرف حكما است، كه حضرت يوسف عليه السلام در ايام جوانى، همه وجود را با همه عالم، حكيمانه، هماهنگ و يكى كرده بود. اين نگاه و خوشحالى در اين زمان خيلى مهم است.

نه زمان پيرى كه بعد از گريه ها، ناله ها، ندبه ها، مكه و كربلا رفتن ها بگويم:

احساس مى كنم كه گويا خدا مرا بخشيده باشد. بعد از اين كه هزاران مقام و منزلتم را از دست دادم، حالا به عنوان غلط كرده پشيمان، خوشحال باشم كه مرا بخشيده اند و به من نگاه مى كنند.

البته خدا منّتى روى ما نمى گذارد. در قيامت ماركى به پيشانى ما نمى زند كه «هذا تائب» اين شخص جوانى خود را در گناه گذرانده و بعد توبه كرده است، نه، اين كار را با ما نمى كنند، اما انسان در درون خودش احساس ذليلى مى كند.

به خدا قسم! بيشتر اين خنده هايى كه دختران و پسران خارج از فضاى دين دارند، خنده هاى مسخره اى است كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند: «2» به دنبال اين

خنده ها، گريه هاى سنگينى قرار دارد.

پشت اين خنده ها، ايدز، سوزاك، سفليس، بيمارى هاى عصبى، روانى و خودكشى و در نهايت آتش جهنم است.

شادى و گريه واقعى

 

اما شادى واقعى كجاست؟ خدا نيز در قرآن فرموده است كه مى خنداند و مى گرياند:

«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى » 

اين متن در قرآن به گونه اى غير از آن خنده و گريه است. خدا، خدايى است كه مى خنداند، آنجايى كه خدا انسان را مى خنداند، آنجايى است كه:

«لِسَعْيِها راضِيَةٌ» 

«فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» 

آن خنده قيمت دارد كه وقتى حضرت يوسف عليه السلام را از آن كاخ با عظمت به زندان تاريك كاهگلى، كنار عده اى كافر و زبان نفهم مى اندازند، به ديوار زندان تكيه مى دهد و مى گويد:

«رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» 

مرا از آن فضاى دعوت به زنا به گوشه اين زندان انداختند، حال تو هستى و من، پس من اينجا خوش هستم. اين خوشى، خوشى است. نه فريادهاى مستانه و شبانه كه بعضى پسر و دخترها در زندگى مى زنند و مانند كرم ها در لجن گناه و شهوت نجس مى لولند و بدن هاى جهنميى كه به هم ساييده مى شود. آن لوليدن، غير از زندگى كردن است.

 


منبع : پايگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

یزد هیئت خادمین شهدای گمنام میدان امیر چخماق ...
حکایت مار گزیده نیش زبان
مهرورزى آيت ‌الله بروجردى در زمان قحطى
مسجد امیر ماه رمضان 95  سخنرانی بیستم
کلام فخر رازی درباره خسران
فرزندان مورد درخواست اهل بيت عليهم‏السلام
مذبذبين در لسان قرآن
مالك و مملوك‏
چهره ملكوتى يوسف عليه السلام-‏جلسه دوم (متن ...
معنای حقیقی قرآن در وجود کیست؟

بیشترین بازدید این مجموعه

ارزش عمر و راه هزینه آن -جلسه هفدهم(متن کامل ...
مالك و مملوك‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
گناهان ظاهر و باطن
مذبذبين در لسان قرآن
فرزندان مورد درخواست اهل بيت عليهم‏السلام
حکایت مار گزیده نیش زبان
یزد هیئت خادمین شهدای گمنام میدان امیر چخماق ...
تهران حسینیه حضرت قاسم دهه دوم صفر 94 سخنرانی دوم

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^